حسام‌الدین شمس
حسام‌الدین شمس
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

چرا من کم دعا می کنم؟



امروز داشتم سخنرانی از عبدوالکریم سروش را با عنوان «دعای چه کسانی به استجابت نزدیک است؟» را گوش می دادم و نکات جالبی به ذهنم رسید که در ادامه می نویسم.

1

خیلی ها را می بینم که منتظر بهانه هستند تا دست بر دعا بشوند. دعاهایمان شده است مثل اخبار هواشناسی. برای هرکسی، در هرجایی، در هرزمانی و برای هر موضوعی دعا می کنیم. دعا شده است یک عمل سرسری و دل خوش کن. افراد مدام برای سلامتی خود، دیگران، عاقبت به خیری، آینده خوش، جیب پرپول، سلامتی، نمره و... دعا می کنند.

2

وقتی بعضی از دانش آموزان را می بینم که برای یک امتحان کلاسی ریاضی دست به دعا می شوند، احساس ناخوشایندی بهم دست می دهد که چرا ارزش و تقدس دعا در حد یک امتحان کلاسی پایین آمده است.

ما دعا را تبدیل به عملی کم ارزش و چاشنی تمام کارها کرده ایم، به دعا به منزله غول چراغ جادو نگاه می کنیم که می تواند هر خواسته و آرزویی را برایمان برآورده کند.

باعث تاسف است انسان هایی که به خدا ایمان دارند عده ای شان این چنین، شان و شکوه خالق هستی را پایین می آورند که از خدا فقط برای یک امتحان ریاضی کمک می طلبند.

3

جمله ای از امام رضا خواندم که نمی دانم واقعا از ایشان هست یا خیر، اما مفهوم بسیار خوبی در آن نهفته است، جمله این است:

کسی که از خدا توفیق بخواهد اما تلاش نکند، خود را به استهزا گرفته است...

تلاش با دعا پیوندی نا گسستنی خورده است، اگر دعا بدون تلاش باشد مثل شخصی می مانیم که بر روی مبل لم داده است و در حالی که تلویزیون تماشا می کند آرزو می کند دنیا را متحول کند!

مصداق همین موضوع را در جایی از کتاب نبرد هنرمند می توانید بخوانید:

خیالبافی های بلند پروازانه نشانه ای از بیماری مقاومت هستند؛ نشانه تازه کاری. حرفه ای ها آموخته اند که موفقیت هم مانند خوشبختی محصول جانبی انجام دادن کار است. حرفه ها روی کار متمرکز می شوند و می گذارند پاداش ها خودشان انتخاب کنند که بیایند یا نیایند.

4

دعاهای ما خیلی هایش به این مفهوم نزدیک شده است که گمان می کنیم رسیدن به کامیابی و حل مسئله هایمان محصول جانبی دعا کردن است.

اگر به دعا هایمان نگاه کنیم خیلی هایش به خاطر ضعف اراده خودمان هست و خیلی از همین دعاها با تلاش و استمرار خودمان می تواند برآورده بشود و اصلا کار به دعا کردن نکشد.

کسی که دعا می کند و از خداوند می خواهد که ثروتمند شود اما حتی حاضر نیست ذره ای در سبک زندگی اش، طرز فکرش و... تغییری ایجاد کند فقط در حال فریب خود است و بهانه اش هم می شود خدا. و چه بهانه ای بهتر از یاری خدا؟!

5

عبدوالکریم سروش در بخشی از سخنرانی اش می گوید: «در دعا تا از شما کوششی نباشد، از خدا کششی نخواهد بود. دعا عبارت است از یک جهد و تلاش بلیغ و جان سوزانه ای که از طرف آدمی صورت می گیرد، دعا کردن باید از روی اضطرار باشد، باید برای استجابتش اصرار کرد...»

اما مسئله جایی به وجود می آید که ما اکثر دعاهایی که می کنیم فقط از روی انجام وظیفه و نوعی دل خوش کردن است. دعا، تلاش و استمرار فراوان می خواهد و با بی خیالی به غایتِ معنای خود نمی رسد.

6

از طرف دیگر دعایی که رویش اصرار می ورزیم (به نظر من) باید دارای یک هدف مشخص باشد، من با دعاهایی که مفهومی مبهم و گنگ دارند موافق نیستم، مثل دعای عاقبت به خیری...

عاقبت به خیری یعنی چی؟

عاقبت به خیری برای هرکسی یک معنا می دهد. برای معتادی که در جوی خیابان خوابیده است، عاقبت به خیری یعنی داشتن یک انبار پر از مواد مخدر تا آخر عمر!

دعا باید دارای هدفی مشخص باشد، هدفی که وجود ما را غرق در تمنا بکند نه اینکه حکایت آن داستان شود که غول چراغ جادو از شخصی پرسید سه تا آرزویت را بگو و او گفت آرزویم این است که همه آرزوهایم را بر آورده کنی!

7

در نهایت اگر نظر من را بپرسی دعا کردن عمل مقدسی است، اما اینکه برای هر موضوعی، در هر شرایطی و... دعا کنیم من باهاش مخالف هستم. از طرفی دعا نباید ما را منتظر اجابت نگه دارد، دعا کردن بایستی در حین تلاش انجام گیرد چراکه دعا بدون تلاش اصلا معنا و ارزشی ندارد.




شما چه نگاهی به دعا دارید؟

برایم در کامنت ها بنویسید...

دعا کردنخدا
در این صفحه دیگر فعالیت نمی‌کنم./ ایمیل من: hesamshamsnia@gmail.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید