ویرگول برای من مثل دفتر خیالم میمونه...
دفتر خیالِ من جایی که توش از صبح که بیدار میشم تا شب و شب تا خود صبح کلی درد دل و حرفای نگفته مو اونجا مینویسم
هر چی که دلم میخواد ،
خصوصی ترین اتفاقات زندگیم ،
کارای یواشکی که هیچکی ازشون خبر ندارع
فانتزیام که میترسم به کسی بگم مبادا مسخره بشم .. راجع به ایده هام ...
داستان های پنهانیم ....
همه چی ...
همونطور که همه ی اینا رو تو خیالم مینویسم ، ویرگول هم حکم همون دفتر خیالم و داره که از وقتی پیدا کردم هر وقت دلم گرفت هر چی که تو خیالم بود اومدم و اینجا نوشتم اونم با خیال راحت
بدون ترس از قضاوت شدن ،
بدون اینکه نگران باشم کسی رازی که دارم میگم و فاش کنه
و یا حتی مسخرم کنه:)
همیشه پست های بچه ها رو میخونم و میبینم که چقدر قشنگ و ادبی مینویسن و نوشته هاشون کلی ارایه های ادبی داره و واقعا لذت میبردم و دوست داشتم منم اونطوری بنویسم اما بعد با خودم گفتم من اومدم اینجا که هر چی که تو خیالمه و با خودم تو ذهنم میگم و بنویسم و آروم شم و قرار نیست که طوری که بقیه مینویسن بنویسم :)
واسه همین ویرگول برای من یعنی همون جمله ی
«هر چه میخواهد دلِ تنگت بگو»
مرسی که هستی #ویرگول
#ویرگول_برای_من_یعنی ....