در دنیا موزههای صلح بسیاری در حال فعالیت هستند که در تاریخچه آنها یک وجه مشترک وجود دارد: «تجربه جنگ» کشورهایی که شهروندان آنها در طول تاریخ به شکلی قربانی جنگ و سلاحهای کشتار جمعی شدهاند، با تاسیس موزه صلح سعی دارند تا ضمن تقبیح جنگ و بیان عواقب آن برای مردم دنیا، از ضرورت وجود صلح برای مردم بگویند و اینکه چطور میشود در جامعه جهانی به صلحی پایدار رسید. «موزههای صلح هدفشان اطلاعرسانی و آگاه کردن مردم از تبعات جنگ است و از همین منظر میخواهند آدمها به صلح درونی برسند. چرا که صلح از درون تک تک انسانها آغاز میشود» این را «محمدرضا تقیپور» راوی و مدیر اجرایی موزه صلح تهران میگوید. کسی که در 15 سالگی، پاهایش را در عملیات آزادسازی خرمشهر جا گذاشته و امروز از پس سالهای تغییر آدمها، هنوز همان روحیه رزمندگی را حفظ کرده، تقیپور و دوستانش بعد از تجربه سالهای جنگ در نوجوانی و جوانی، با زخمهایی که جنگ بر جسمشان باقی گذاشته، حالا سفیران صلح شدهاند و راویان موزه صلحی هستند که در بخشی از مرامنامهاش آمده است: «صلح چیزی فراتر از نبودن جنگ بین دولتهاست.»
در کنار ورودی شمالی پارک شهر تهران، موزهای قرار دارد که بازدید از آن بیش از هر چیز آدمها را مجاب میکند تا به مفهوم «صلح» و ضرورت وجود آن در دنیای امروز فکر کنند. در موزه صلح روایت هایی تاثیر گذار از جنگ مرور می شوند، تصاویر مستندی که از نمایشگرهای هر قسمت در حال پخش است، کراهت چهره جنگ را بدون تعارف و سانسور به رخ آدمها میکشد. روایتهایی بیرحم، واقعی و تاثیرگذار که مردم کشورهایی که جنگ را در تاریخشان تجربه کردهاند، با بعضی از آنها آشنا هستند.
موزه صلح جایی است برای مرور روایت زندگی قربانیان جنگ در تمام دنیا، کسانی که در میدان قدرتطلبی ها، قربانی سلاحهای کشتار جمعی شدهاند، از «چیمن سعیدپور» و «هیرو یگانه» و «ساداکو» تا «احمد سلیمی» و «علی جلالی» و «احمد فرجی» و هزاران نام آشنا و نا آشنای دیگر که با زخم جنگ بر تنشان، سفیران صلح شده اند.
پیشینه جنگ در زندگی بشر به همان تاریخی میرسد که داستان نفرت قابیل شروع شد. در نخستین سالن موزه ماجرای جنگ افروزان تاریخ بشر روایت شده است، از قابیل تا ضحاک و هیتلر و تمام انسانهایی که هیزم بر آتش جنگ ریختند. در کنار ماجرای جنگ افروزیها روایت شکلگیری موزههای صلح هم در همین اتاق نقل میشود. راوی موزه، روایتش را اینطور آغاز میکند: « تاریخ شکلگیری موزههای صلح به حدود 117 سال قبل بر میگردد. در سال 1902 برای اولین بار در دنیا یک لهستانی- روسی به نام «ژان دوبلاژ» اولین موزه بینالمللی جنگ و صلح را تاسیس کرد.» بعد از آن موزههای بسیار دیگری در دنیا با عنوان «موزه صلح» شکل گرفت. از موزه گرنیکا و فاجعه بمباران مردم گرنیکا به دست ژنرال فرانکو در اسپانیا تا موزه صلح در شهرهای مختلف ژاپن -که به گفته تقیپور تعدادشان به 24 موزه میرسد- و مرور فاجعه بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی. از موزه صلح بلژیک و مرور تاریخ نخستین حضور سلاحهای شیمیایی در جنگ جهانی اول در منطقهای در مرز بلژیک تا موضوع شکل گیری موزه صلح تهران به زبان راوی که جانباز 70 درصد است: «بالغ بر یک میلیون نفر از هموطنان ما در جنگ ایران و عراق در معرض سلاحهای کشتار جمعی قرار گرفته و آسیب دیدند و هشت هزار و پانصد نفر در جریان استفاده از این سلاحها توسط صدام، شهید شدند.» هر کدام از موزههای صلح در دنیا برای بیان ضرورت ترویج صلح در دنیا شکل گرفتهاند. چطور میشود به بهترین شکل این ضرورت را به نحوی ملموس نشان داد و بیان کرد؟ با روایت زندگی قربانیان جنگ به زبان خودشان. ویژگی موزه صلح تهران این است که راویانش قربانیان جنگ و سلاحهای شیمیایی در 8 سال جنگ بین ایران و عراق هستند. تقی پور از دوستانش می گوید که روایتگران موزه هستند: «اینجا هموطنی را میبینید که جانباز شیمیایی است و 12 بار پیوند قرنیه چشم شده. یک نفر کاندید پیوند ریه است. سه نفر از راویان موزه که جانباز شیمیایی بودند، در دو سال اخیر ایست تنفسی کردند و شهید شدند.» در ورودی موزه تصویر و کارت پرسنلی شهید «جهانشاه صادقی» و شهید «احمد زنگی آبادی» یادشان را زنده نگه داشته است.
اما فعالیت موزه صلح تنها به روایت ماجرای جنگ خلاصه نمیشود. وظیفهای که این موزهها در دنیا دارند، بیش از این است: «یکی از فعالیتهای مستمر موزه صلح، برگزاری کارگاه آموزشی برای دانشآموزان و دانشجویان است. البته ما در این موزه برای کودکان 3 تا 4 ساله و 4 تا 5 ساله هم محتوای آموزشی طراحی کردهایم و با بچهها در مورد مفهوم صلح صحبت میکنیم. موزههای صلح هدفشان اطلاعرسانی و آگاه کردن مردم از تبعات جنگ است. برای گسترش و ترویج فرهنگ صلح و دوستی، برنامهها و جشنوارههای مختلفی در رشتههای نقاشی، تئاتر، کاریکاتور، موسیقی، فیلم و ... برگزار میکنیم. علاوه بر این کارگاههای آموزشی صلح با خود و خانواده، حل منازعه و میانجیگری را هم برگزار می کنیم. در سطح بینالملل هم اقداماتی انجام میدهیم، تا به امروز شش بار کارگاه شبیهسازی شورای امنیت سازمان ملل متحد را با همکاری مرکز اطلاعات سازمان ملل متحد در تهران و با حضور نمایندگان سازمان ملل متحد و آقای ظریف برگزار کردیم، حدود 50 نفر از دانشجویان دکترا و ارشد رشته حقوق، علوم سیاسی و روابط بینالملل و... در این کارگاهها شرکت داشتند.»
در سالن اصلی موزه که در قسمت میانی آن صندلی هایی برای برگزاری کارگاههای موزه چیده شده است، پرچم 5 کشور قربانی سلاحهای کشتار جمعی قرار دارد. 4 کشور قربانی سلاح شیمیایی هستند و یک کشور تجربه بمباران اتمی را داشته است. ژاپن، بلژیک، ویتنام، ایران و عراق. البته راوی موزه در مورد پرچم ویتنام میگوید: «امریکاییها در جنگ ویتنام سم «دی اوکسین» روی جنگلها و شالیزارهای برنج ویتنام ریختند. چون سربازان ویتنامی در جنگلها پنهان میشدند، امریکایی ها برای اینکه پوشش گیاهی منطقه را از بین ببرند، از دی اوکسین استفاده کردند. حالا بعد از سالها هنوز هم نسل سوم و چهارم ویتنام در آسایشگاههای ویژه نگهداری میشوند و دچار معلولیت ذهنی و جسمی هستند. البته امریکایی ها با قدرت و لابی شان اجازه ندادند که دی اوکسین وارد جدول سلاحهای کشتار جمعی شود، چون اگر این اتفاق میافتاد باید در دادگاه جنایتکاران جنگی پاسخ میدادند. ما به احترام قربانیان این اتفاق پرچم ویتنام را در این سالن قرار داده ایم.» در بخش دیگر موزه و در کنار نخستین منشور حقوق بشر دنیا (منشور کوروش) و با مرور آیات و روایات اسلام در زمینه صلح دوستی، نام صلح طلبان دنیا یک بار دیگر مرور میشود. از هانری دونان و نلسون ماندلا و گاندی و مادر ترزا تا آلفرد نوبل و مصطفی چمران، امام موسی صدر و تمام کسانی که در راستای ترویج و توسعه فرهنگ صلح در دنیا تلاش کرده اند.
آخرین قدم در بازدید از موزه صلح، متن یک مرامنامه است که بازدیدکنندگان آنرا با صدای بلند میخوانند. مرامنامهای که در آن میشود هم اهداف موزه صلح را پیدا کرد و هم ضرورت وجود صلح در دنیای امروز را. آنجا که در کنار راوی موزه میایستند و میگویند: « صلح چیزی فراتر از نبودن جنگ بین دولتهاست. صلح واقعی از درون قلب ما سرچشمه می گیرد (صلح درونی) و به روابط صلحآمیز بین اعضای خانواده، افراد اجتماع و در نهایت ملتها منجر میشود، پس باید صلحطلبی و نفی خشونت را از درون خود و در زندگی روزمره آغاز کنیم و در هر لحظه سفیری برای صلح باشیم.» شاید با خود میگویند: «از امروز که روایت جنگ و صلح را با بیانی دیگر و از زبان کسی شنیده ای که هنوز زخم جنگ را به تن دارد، وظیفه داری که قدمی برای صلح طلبی در دنیایت برداری.»
پ.ن: این گزارش نخستین بار در شماره هفدهم ماهنامه مهرپارسه منتشر شده است