برگزاری كنسرت علیرضا قربانی در تخت جمشید میتوانست خبر خوبی برای علاقهمندان به موسیقی و تاریخ باشد. تجربه حضور در مجموعهای كه جهان آن را به عنوان نماد تمدن ایران میشناسد، در كنار شنیدن موسیقی سنتی، میتواند علاقهمندان به موسیقی و تاریخ ایران را به وجد آورد و شكوه تخت جمشید را دوباره زنده كند. این خبر اما با نگرانیهایی همراه شده است. نگرانیها و انتقاداتی كه بیشتر نسبت به شیوه برگزاری این برنامه است و نه نفس برگزاری آن.
اجرای موسیقی زنده در محوطههای تاریخی در دنیای امروز، امری مرسوم و پذیرفته شده است، اما با رعایت ضوابط خاص و اصول حفاظت آثار تاریخی كه در كشور ما چندان مورد توجه مدیران و متولیان میراث فرهنگی و برگزاركنندگان چنین برنامههایی نیست. موضوعی كه دوستداران میراث فرهنگی را نگران كرده، عدم رعایت این ضوابط و اصول در مهمترین و وسیعترین سایت باستانی ایران است. اثری كه این روزها نه تنها ارتعاش سیستم صوتی و حضور جمعیت انبوه در كنسرت كه كمبود بودجه مرمتی، فرونشست زمین و افزایش گلسنگها آن را تهدید میكند. نگرانی مردم و علاقهمندان میراث فرهنگی نسبت به برگزاری كنسرت در تخت جمشید نگرانی به جایی است، چراكه به وضوح میبینند چقدر نسبت به این اثر بینظیر جهانی كملطفی و بیتوجهی میشود. میبینند كه هنوز هیچ دستورالعمل مشخصی برای برگزاری كنسرت در محوطههای تاریخی و باستانی كشور تدوین نشده است و بالطبع برگزار كنندگان چنین برنامههایی با همان تجهیزات و الگویی كه در برج میلاد و تالار وحدت به اجرای برنامه میپردازند، در محوطه مهمی مثل تخت جمشید یا بناهای تاریخی مثل عمارت مسعودیه، كاخهای سعدآباد و نیاوران هم برنامه اجرا میكنند.
این نگرانیها اما تازه نیست؛ سال 1393 علاقهمندان به موسیقی، تجربه حضور در مجموعه كنسرتهایی كه به مناسبت پانزدهمین سالگرد تاسیس خانه موسیقی اجرا شدند را در عمارت مسعودیه داشتند. برنامهای كه همان روزها با واكنشهایی همراه شد. موافقان برگزاری برنامه اعلام كردند كه چنین برنامههایی موجب آشتی مردم با بناهای تاریخی و زمینهساز حفاظت از آنهاست. مخالفان اما به بنای رها شده مسعودیه اشاره كرده و بیتوجهی مسوولان میراث فرهنگی را نسبت به سرنوشت این عمارت متذكر میشدند. چند سال بعد صندوق احیا و بهرهبرداری از آثار تاریخی اعلام كرد برگزاری كنسرت آسیب قابل توجهی به عمارت مسعودیه وارد كرده است. بماند كه این بنای نفیس، سالهاست كه گوشت قربانی ارگانها و سازمانها و وزارتخانههاست و هر كس از ظن خود یارش میشود و بعد از سالها كشمكش هنوز اقدام قابل توجهی برای نجات و حفاظت این بنای فاخر انجام نشده است. بیتوجهی به ضوابط اجرای برنامه در بناهای تاریخی و نادیده گرفتن اصول حفاظت آنها در جریان اجرای برنامه است كه به این بناها آسیب میزند نه نفس اجرای كنسرت یا هر برنامه فرهنگی دیگر.
تنها برگزاری كنسرت نیست كه بناها و محوطههای تاریخی را تهدید میكند، سالهاست كه درباره استفاده گروههای فیلمسازی از بناهای تاریخی هشدار داده میشود و زخم آسیبهای جدی پس از ترك گروه فیلمبرداری بر تن این بناها باقی میماند، اما هنوز هم در بر همان پاشنه میچرخد و وزارت میراث فرهنگی همچنان با تسامح با این موارد برخورد میكند. در سینمای جهان، بسیاری از مجموعههای باستانی و تاریخی بارها به عنوان لوكیشن فیلمبرداری مورد استفاده قرار میگیرند، اما با رعایت قوانین و قواعد حفاظت از این بناها. مجموع این عوامل است كه منجر به نگرانی علاقهمندان به میراث فرهنگی شده و نه كنسرت علیرضا قربانی در جوار تختگاه تخت جمشید كه مدافعان، برگزاری آن را با برگزاری كنسرت در بناهای تاریخی و باستانی جهان مقایسه میكنند و چشم بر تفاوت شرایط و نگاه مدیران ایران نسبت به مدیران دیگر كشورها در مقوله بناهای تاریخی میبندند.
مروری بر یك كنسرت جنجالی كه آسیبها و حواشی آن دیگر تكرار نشد، شاید در میان نقدهای گوناگون این روزها خالی از لطف نباشد. پانزدهم جولای سال 1989، ستارههای پرطرفدار پینك فلوید، تور سیزدهمین آلبوم خود A Momentary Lapse of Reason را برای میلیونها مخاطب - 200 هزار نفر در محل برگزاری حاضر شده و بقیه از طریق شبكههای تلویزیونی به صورت زنده آن را تماشا كردند - در میدان سنماركو ونیز برگزار كردند. كنسرتی تاریخی و متفاوت با حواشی بسیار كه باعث تغییر مدیریت شهری ونیز شد. شهردار و برخی مدیران شهری با برگزاری این كنسرت و تجمع تعداد زیاد تماشاچیان در میدان سن ماركو مخالف و معتقد بودند برگزاری آن منجر به وارد آمدن آسیب به بافت تاریخی شهر و بناهای آن خواهد شد. بهرغم تمام مخالفتها و جنجالهای رسانهای، مجوز برگزاری كنسرت صادر شد. مدیر میراث فرهنگی ونیز اما سه روز قبل از برگزاری كنسرت، با بیان دلایلی، مجوز كنسرت را بیاعتبار دانست. یكی از دلایل او آسیب ناشی از ارتعاش سیستمهای صوتی به بناهای میدان سنماركو و دلیل دیگر حضور حجم زیادی از تماشاچیان در یك نقطه از شهر تاریخی ونیز - كه روی آب قرار دارد - بود كه به عقیده او خطراتی به همراه داشت. استدلال مدیر میراث فرهنگی ونیز اما نه تنها باعث لغو برنامه نشد كه منجر به برگزاری متفاوت این كنسرت شد. برای حفظ بناهای تاریخی میدان سنماركو در مقابل امواج سیستمهای صوتی، برگزار كنندگان شدت صوت (دسیبل) را كاهش دادند و برای رفع خطر تجمع كردن مردم در یك نقطه از شهر، استیج شناوری روی آب طراحی شد و مخاطبان كنسرت در قایقها و سواحل كانال مركزی شهر به تماشا ایستادند. ماجرا اما به همین جا ختم نشد. بعد از اتمام برنامه، رسانهها تصاویری از شهر به هم ریخته و آلوده ونیز منتشر كردند كه نشان میداد شركت كنندگان در كنسرت از وارد كردن هیچ آسیبی به چهره شهر و بناهای تاریخی آن فروگذار نكردهاند. انتشار این تصاویر باعث شكلگیری اعتراضات گسترده ساكنان ونیز شد كه خواهان استعفای شهردار بودند. شهردار و برخی مدیران شهری استعفا دادند، اما تصاویر فردای كنسرت تاریخی پینك فلوید همچنان دست به دست شد و باعث شد از این كنسرت جنجالی همواره به عنوان یكی از مخربترین كنسرتها در محوطههای تاریخی یاد شود. جنجالی كه دیگر تكرار نشد و درس گرفتن از آن از آسیبهای بعدی نیز جلوگیری كرد. بعد از سالها هنوز هم در كلوسئوم، پمپئی، هرم جیزه، آكروپلیس، آمفی تئاتر پولا و... كنسرت موسیقی برگزار میشود، اما علاوه بر تاكید بر حضور مسوولانه مخاطبان، سیستم صوتی و نورپردازی و سكوهای برگزاری برنامه، با رعایت ضوابط و اصول ناظر بر حفاظت میراث فرهنگی طراحی شده است. نگرانی از آسیبهای ناشی از برگزاری چنین برنامههایی هنوز هم از سوی علاقهمندان و كارشناسان میراث فرهنگی جهان مطرح است و با همین رویكرد دستورالعملهایی برای این امر تدوین شده و تجهیزات مناسبی برای برگزاری برنامه در چنین اماكنی در نظر گرفته میشود.
در میان بحثهای شكل گرفته میان موافقان و مخالفان برگزاری كنسرت در تخت جمشید، جا دارد چند سوال با متولیان میراث فرهنگی مطرح شود: با توجه به ظرفیتی كه بناهای تاریخی ایران برای برگزاری كنسرت دارند آیا دستورالعملی برای برگزاری كنسرت در بناهای تاریخی وجود دارد؟ اگر پاسخ مثبت است، چرا این دستورالعمل در اختیار رسانهها قرار نمیگیرد؟ چقدر به دستورالعملهای بینالمللی برای برگزاری این برنامهها توجه و استناد میشود؟ تجهیزاتی كه در برگزاری برنامه استفاده میشود چقدر متناسب با فضا و ناظر بر اصول حفاظت است؟ آیا همان شدت صوت استفاده شده در كنسرتهای برج میلاد در كنسرت تخت جمشید و دیگر محوطههای تاریخی مورد استفاده است و اساسا آیا كسی بر این امر نظارت دارد؟ چه میزان از درآمد ناشی از چنین برنامههایی صرف حفاظت از آثار تاریخی میشود؟ (بخشی از درآمد برگزاری كنسرت در محوطههای تاریخی جهان، در اختیار متولیان آن بنا قرار گرفته و طبق ضوابط در جهت حفاظت و امور مرمتی بنا مورد استفاده قرار میگیرد). آیا خط قرمزی برای برگزار كنندگان چنین برنامههایی -جز مساله پوشش زنان حاضر در برنامه - تعریف شده است؟ در صورت بروز خسارت در جریان برگزاری كنسرت یا پروژه فیلمبرداری یا پس از آن قانونی برای حمایت از بناهای تاریخی در مقابل عوامل وارد آمدن این خسارت وجود دارد؟
خبر برگزاری كنسرت در تخت جمشید میتوانست خبر خوبی باشد؛ اگر همه ما پیشزمینه ذهنی درباره بیتفاوتی و بیمسوولیتی مدیران حوزه فرهنگ و میراث فرهنگی نداشتیم و آنها را مدیرانی دغدغهمند و پایبند به ضوابط و اصول حفظ میراث فرهنگی میدانستیم. تجربه شنیدن صدای علیرضا قربانی در شكوه تختجمشید میتوانست آرزوی همه ما باشد، بدون دلنگرانی از عواقب آن، اگر از مسوولیتپذیری مدیران فرهنگی كشور مطمئن بودیم. كنسرت در تختجمشید میتوانست فرصتی تاریخی برای مدیران باشد تا در مقابل تمام واكنشها به برگزاری آن، در عوض ارایه انواع توجیهات، دستورالعملی برای برگزاری كنسرت در بناها و محوطههای تاریخی و باستانی تدوین كنند و یادگار ارزشمندی از دوران مدیریت خود به جا بگذارند، اما ...
این خبر و این تجربه در شرایط نرمال میتوانست یك خبر خوب و یك تجربه منحصر به فرد باشد.
پ.ن: این یادداشت نخستین بار روز 12 تیرماه 1403 در صفحه 5 روزنامه اعتماد منتشر شد