مروری بر یک پروژه پرحاشیه
چند سالی است که غرب تهران تبدیل به دنیایی متفاوت شده است. دنیایی که هیچ سنخیتی با هویت شهری تهران ندارد. منطقه 22 که در پی توسعه تهران، در سالهای اخیر به تقسیمبندیهای شهری پایتخت اضافه شد، حالا ساز خود را در هویت شهری میزند. شکل و شمایل ساختمانها، معماری مراکز تفریحی، طراحی خیابانها و مولفههای شهری موجود در این منطقه شباهت چندانی به دیگر مناطق تهران ندارد اما اشتراکات بسیاری با روش شهرسازی در کشورهای حاشیه خلیج فارس دارد.
در میان مراکز تفریحی و تجاری که طی کمتر از یکدهه اخیر در غرب تهران احداث و به بهرهبرداری رسیدند، پروژه عظیم «ایرانمال» پرحاشیهترین پروژه است. بسیاری از شهروندان تهران از وجود این کپسول لوکس در پایتخت ابراز رضایت میکنند و آنرا مجالی برای تجربه مدرنیته میدانند.
«ایرانمال» تداعی کننده مفاهیم مختلفی در ذهن آدمهاست. بسیاری با شنیدنش به یاد باغی مصنوعی، کتابخانهای مجلل و سقفی بلند میافتند، بعضی به یاد نامی آشنا که در سالهای اخیر سایهاش روی تمام پروژههای بزرگ دیده میشود و بعضی به یاد هویتی گمشده در شهری که پایتخت یک کشور کهن است، بعضی هم به یاد فرهنگ مصرفگرایی در کشوری که هر روز ارزش پول ملی خود را بیشتر از روز قبل از دست میدهد.
ایرانمال با عناوینی همچون «بزرگترین مال خاورمیانه»، «عظیمترین مرکز تجاری پایتخت»، «یکی از پنج مرکز خرید بزرگ جهان»، «لوکسترین بازار خاورمیانه» و بسیاری القاب دیگر معرفی شده است. مجموعهای که مدیرانش مدعی تلاش برای «احیای معماری و فرهنگ اصیل ایرانی» هستند و نشانههایی هم از این ادعا در این مجموعه به چشم میخورد، اما به زعم بسیاری از کسانی که این فضا را از نزدیک تجربه کردهاند، ایرانمال قرار است یک «ماکت مجلل» باشد.
همنشینی با تخلف
کلنگ پروژه سال 90 در زمینهای بایر منتهیالیه غرب تهران به زمین خورد، درست در همسایگی محلی که دو سال بعد دریاچه مصنوعی چیتگر در آن به بهرهبرداری رسید و در میان برجهای مسکونی متعددی که بسیاری از کارشناسان شهری و محیطزیست آنها را در حکم دیواری میدانند که راه تنفس را برای تهران مسدود کردهاند. کلنگی که به زمین خورد از همان ابتدا نام «ایرانمال» را همنشین واژه «تخلف» کرد. و این همنشینی تا اردیبهشت امسال هم ادامه داشت، زمانی که این مجموعه تجاری از سوی کمیسیون ماده ۱۰۰ به دلیل تخلفاتی که در آن صورت گرفته بود، ملزم به پرداخت حدود ۳۰۰ میلیارد تومان جریمه و ایجاد تغییراتی در بخشهای مختلف پروژه شد.
در طول این سالها و به ویژه همزمان با افتتاح فاز نخست این پروژه، سازمان بازرسی شهرداری تهران، شهردار منطقه 22، سخنگوی شورای شهر تهران و کمیسیونهای مربوطه در مجلس نسبت به تخلفات صورت گرفته در این پروژه واکنش نشان دادند. علی اعطا سخنگوی شورای شهر تهران از این پروژه با عنوان «کلکسیونی عظیم از تخلفات میلیاردی» یاد کرد و گفت: «مالک پروژه ایرانمال طی این سالها دائماً تخلف کرده و با مراجعه به شهرداری هر بار درخواست تغییر نقشه داده است» حدود یک سال پیگیری شورای شهر منتهی شد به جریمه نقدی این پروژه و الزام به ایجاد تغییراتی در بخشهایی که تخلف آشکار در آن صورت گرفته بود.
احمد بیگدلی عضو کمیسیون اجتماعی مجلس و کمیته تحقیق و تفحص از ایرانمال هم در رابطه با تخلفات این پروژه گفت: «قیمت زمینهای واگذارشده به کارفرمای پروژه ایرانمال بسیار پایینتر از قیمت واقعی محاسبه شده و هزینههای صدور جواز ساخت و عوارض شهرداری نیز در مورد این پروژه لوکس تجاری عظیم غرب تهران، بسیار کمتر از قیمت روز بوده است. تخلفات شهرداری در واگذاری زمین و مجوز ساخت آشکار است.»
محمدجواد شیرازی، رییس وقت سازمان بازرسی شهرداری تهران درست یک روز پیش از افتتاح این پروژه گفت: «چگونه در یک سیستمی یک مال ساخته شده است که دهها هزار متر تخلف دارد؟ متاسفم که بگویم با کمال وقاحت دعوتنامه میزنند و مدیران عالی شهرداری تهران و شورای محترم شهر تهران را به جلسه افتتاحیه آن دعوت میکنند.»
یکی دیگر از مدیران شهری که نسبت به تخلفات ایرانمال واکنش نشان داد علی نوذرپور شهردار منطقه 22 تهران بود، منطقهای که پروژه ایرانمال در حوزه استحفاظی آن در حال اجراست، نوذرپور با تاکید بر متخلف بودن مجری پروژه گفت: « در قسمتهایی از پروژه كه در نقشه به عنوان پاركینگ در نظر گرفته شده، ساخت و ساز تجاری و اداری انجام شده است. صاحب پروژه میتوانست نسبت به اصلاح نقشه و دریافت پروانه اقدام كند، چنانچه قبل از آن هم ۷ بار اصلاحیه گرفته بود، اما چنین نکرد» با تمام این انتقادات و تخلفات آشکار، پروژه ایرانمال به کار خود ادامه داد.
گریزی به بازار خودرو
در طول 7 سالی که این پروژه سعی داشت بی سر و صدا در بخش نه چندان پر رفت و آمد تهران قد علم کند، اخباری از محل پروژه توسط رسانهها مخابره میشد که معمولا با توجیهاتی از سوی مدیران آن پس از مدتی مسکوت میشد. از جمله خبر دپوی حدود 2 هزار و پانصد خودروی «اپتیما» و «سراتو» در پارکینگ نیمهکاره این مجتمع تجاری، آن هم درست در روزهایی که مشکلات مربوط به ارز، اقتصاد ایران را تحت فشاری دوباره قرار داده بود و اخبار مربوط به تخلفات در حوزه واردات خودرو با ارز دولتی دست به دست میشد. مدیران پروژه در پاسخ به این خبر گفتند این خودروها مدتی پیش جهت تجهیز ناوگان تاکسیرانی ایرانمال خریداری شده و تعداد آن هم 300 دستگاه است و کسی پاسخ نداد که چرا همزمان با ورود اپتیماها به پارکینگ ایرانمال نسخه صفر کیلومتر آن در بازار نایاب شد؟
جیب به جیب کردن تسهیلات بانکی
از سوی دیگر تخلفی که شاید چندان نمود بارزی نداشته باشد تا شهرداری و شورای شهر بخواهند به آن ورود کنند و حکمی برای آن صادر کنند، یا رسانهها سندی در رابطه با آن منتشر کنند، تخلفات بانکی صورت گرفته در این پروژه است. موردی که چندان در مورد آن صحبت نمیشود و یا به شکلی غیرمستقیم تنها به آن اشاره میشود و مشخص نیست چه زمانی و چه دستگاهی قرار است به این تخلفات رسیدگی کند. گفته میشود مالک ایرانمال که از اعضاء هیئت مدیره بانک آینده است، برای دریافت تسهیلات جهت اجرای پروژه ایرانمال از بانک آینده، اسناد همین پروژه را به عنوان وثیقه به بانک ارائه کرده است. البته برخی کارشناسان معتقدند این اقدام در سالهای اخیر تبدیل به رویهای مرسوم شده است و شاید نشود آنرا در زمره تخلفات بانکی دستهبندی کرد. از سویی صورتهای مالی بررسی شده در سال 95 نشان میدهد شرکت «توسعه بینالملل ایرانمال» که این پروژه را در دست اجرا دارد 14 هزار و 434 میلیارد تومان تسهیلات از بانک آینده دریافت کرده است. البته بررسیها نشان میدهد بخشی از تسهیلات اعطایی به شرکت «ارزش آفرینان آینده» که 2 هزار و 219 میلیارد تومان تسهیلات از بانک آینده دریافت کرده نیز در پروژه ایرانمال سرمایهگذاری شده است. هر دو شرکت از شرکتهای زیرمجموعه بانک آینده هستند. بانکی که با ادغام مؤسسات اعتباری «صالحین»، «آتی» و بانک «تات» در سال ۱۳۹۱ فعالیت خود را آغاز کرد. و در سالهای اخیر بارها خبر ورشکستگی آن منتشر و تکذیب شد.
آلبرت بغزیان کارشناس اقتصادی و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، در خصوص مواردی که به عنوان تخلفات بانکی این پروژه مطرح است میگوید: «این شاید تبدیل به یک ابتکار شده است که اعضا هیئت مدیره بانکها به راحتی وامهای کلان از بانک دریافت میکنند. در این ابتکار در عوض اینکه وامها به سرمایهگذاران خرد تعلق گیرد که به شکلی تخصصی در یک حوزه فعالیت میکنند، در اختیار اعضا هیئت مدیره قرار میگیرد. یک زمانی بانکی تاسیس میشد، وجوهی از طریق سپردهگذاری مردم تامین و مدیران بانک به خودشان وام می دادند، اما این رویه باعث شد که بعضی از این بانکها سر از پروندههای فساد اقتصادی در آوردند. این تبدیل به یک رویه شده که افراد یا بانک تاسیس میکنند یا در هیئت مدیره بانکها سهم میگیرند و به خودشان وامهای کلان میدهند. حال اینکه روال قیمتگذاری وثیقه و مبلغ وام و جریمه تاخیر بازپرداخت وام چگونه است، بماند.»
بالاخره از پس تمام این حرفها، روز موعود فرا رسید. 11 اردیبهشت 97، هنرمندان و چهره های سیاسی و اقتصادی از چهره های شناخته شده بازار تا نام های بزرگ اقتصاد کشور راهی غرب تهران شدند تا در ضیافت افتتاحیه بزرگترین مجتمع تجاری خاورمیانه حاضر شوند. رسانهها هم سنگ تمام گذاشتند تا افتتاح این پروژه را پوشش دهند. 5 روزنامه پرتیراژ کشور عکس صفحه اول خود را به این پروژه اختصاص دادند و با تیترهایی چون: «غول خفته پایتخت بیدار میشود»، «طلوع ستاره غرب تهران»، «رقیب دوبی در تهران» و ... اخبار مربوط به افتتاح ایرانمال را منتشر کردند.
امروز بیش از یک سال از 11 اردیبهشت 97 گذشته است. حالا تهرانیها راه ایرانمال را بلندند، صفحات اینستاگرام پر شده از تصاویر باغ دیدار و تالار آیینه و کتابخانه جندیشاپور. تبلیغات گسترده ایرانمال نه در بزرگراهها و مراکز عمومی سطح شهر، که بیشتر در صفحات شخصی مردم در فضای مجازی انجام میشود.
تناقضات فرهنگی، تعارضات اقتصادی
«جندیشاپور»، کتابخانه عظیم ایرانمال نامی را بر پیشانی دارد که تداعی کننده نام کهنترین دانشگاه جهان است. دانشگاهی نامدار که در کتابخانه آن تمامی کتابهای شناخته شده عصر ساسانی در حوزه طب گردآوری و ترجمه شده بود. علمای جهان جندیشاپور را به عنوان کانون اصلی انتقال دانش میان شرق و غرب میشناختند. اما تفاوت جندیشاپور شمال خوزستان با جندیشاپور غرب تهران از زمین تا آسمان است.
جندیشاپور غرب تهران را به تقلید از کتابخانه دانشگاه آکسفورد انگلستان طراحی کردهاند. جایی که در آن کتابهای قطور بین سوژههای عکس یادگاری دست به دست میشود. در شهری که کتابخوانی در برنامه روزانه و حتی سالانه مردمانش جایی ندارد، عکاسی با محوریت کتاب جایگاه ویژهای پیدا کرده است.
کتابخانه ایرانمال بر خلاف آنچه مدیران این مجموعه ادعا میکنند، جایی برای آشتی دادن مردم با کتاب یا ترویج فرهنگ کتابخوانی یا حمایت از کتاب نیست، بلکه نوعی قربانگاه کتاب است. جایی که در آن کتاب نه یک کالای فرهنگی یا ابزاری برای رشد آگاهی که یک اکسسوار صحنه برای عکاسی محسوب میشود. شاید به همین دلیل است که طراحان و مجریان این پروژه زحمت خرید کتاب نو از ناشران را به خود ندادهاند و قفسههای با شکوه این کتابخانه را که نامی با عظمت مثل جندیشاپور را یدک میکشد، با کتابهای دست دوم پر کردهاند. به نظر میرسد در این کتابخانه نوعی افسونزدایی از افتخار بزرگی مثل جندیشاپور در حال وقوع است تا افتخار داشتن کتابخانهای عظیم در جامعه امروز.
کمی آنسوتر از جندیشاپور، به زعم طراحان مجموعه، گوشههایی از فرهنگ و تاریخ معماری ایران به نمایش گذاشته شده است. تالار آیینه، بازار سنتی، باغ دیدار، شربتخانه، بازار چهارسوق و... ماکتهایی پرهزینه هستند و به نظر نمیرسد کسانی که ساخت این ماکتها را نتیجه دغدغهای فرهنگی عنوان میکنند، خبری از وضعیت فرهنگ و آثار تاریخی کشور داشته باشند. اتاقی بسیار کوچکتر از تالار آیینه کاخگلستان ساخته شده، اما مشخص نیست میخواهد چه بگوید و چه ماجرایی را روایت کند. مدیران ایرانمال میگویند قرار است تالار آیینه را به گروههای فیلمسازی جهت ساخت فیلم و سریالهای تاریخی اجاره دهند، که در اینصورت نیازی به داعیهداری حفظ معماری و فرهنگ و تاریخ و شعار جذب گردشگر نیست.
سالنهای بزرگ نمایش فرش نفیس و عتیقه و صنایعدستی کنار هم ردیف شدهاند تا تصویری از تجمل صرف را به رخ بازدیدکنندگانی که از نقاط مختلف تهران برای تماشا آمدهاند، بکشند. صندلی و مجسمه و تابلویی که از حراجیهای اروپا خریداری شدهاند، صنایعدستی نفیس و فاخر ایرانی و فرشهای دستبافت با قیمتهای میلیاردی بخشی از نمایشگاه ایرانمال است.
مالسازی و اقتصاد شهری
ایرانمال علاوه بر بخشهایی مثل سینما، نمایشگاه خودرو، نمایشگاه فرش، عتیقه و صنایع دستی، هایپرمارکت بزرگی هم دارد که نیاز روزانه بسیاری از اهالی منطقه را برای خرید روزانه مرتفع میکند. در زمینه ساخت و ساز مالها و هایپرمارکتها و تاثیر آن در زندگی روزانه و اقتصادی مردم کارشناسان مختلف نظرات متفاوتی دارند، بعضی معتقدند مالها و مگامالها پدیدهای گریزناپذیر در زندگی مدرن هستند. از سویی عدهای این مجتمعهای بزرگ را باعث از بین رفتن کسب و کارهای محلی و کوچک میدانند. آنچه مسلم است با توسعه شهرها بروز پدیدهای مثل مگامال و مال امری ناگزیر است. اما آیا تناسب این امر گریزناپذیر در شهرسازی پایتخت رعایت شده و میشود؟
آلبرت بغزیان معتقد است: «عرضه کالا از طریق مالها برای مصرفکننده میتواند به صرفه باشد، به این دلیل که صاحبان این فروشگاههای بزرگ خرید خود را به صورت عمده انجام میدهند و کارخانه ها و شرکتهایی که با این مالها قرارداد دارند با قیمت پایینتری کالاهای خود را میفروشند، در نتیجه صاحبان مال این امکان را دارند که کالاهای خود را ارزانتر از فروشگاههای محلی عرضه کنند. مردم هم وقتی خرید میکنند با تخفیفهای 5 تا 10 درصد مواجهند و در مجموع خرید از این مجتمعها به نفع مصرفکننده است. اما این پدیدهها تبعات غیرمستقیمی هم در جامعه دارند، مثلا فروشگاههایی که به شکل سنتی (سوپر مارکت یا بقالی) در محلات اطراف این مالها فعالیت دارند، فروششان کمتر میشود. و کم کم حذف میشوند.»
بغزیان در خصوص ساخت مگامالها و لطمهای که به اشتغال و تولید می زنند، می گوید: «در مورد عرضه اجناس باید گفت همان اجناسی که در فروشگاههای کوچک به فروش میرسید به صروت یکجا در مالها عرضه میشود. البته این موارد تنها در مورد موادغذایی روزمره و سوپرمارکتی مصداق دارد چرا که در مورد وسایل الکترونیکی یا لوازمخانگی و پوشاک همچنان ترجیح مردم خرید از فروشگاههای کوچک و محلی است نه فروشگاههای بزرگ. این نکته را هم باید در نظر گرفت که بر خلاف تمام مالهای دنیا که اجناس و کالا را با قیمت پایینتری عرضه میکنند، مالها در ایران مراکز لوکسی هستند که همه اقشار جامعه شاید توان خرید از آنها را نداشته باشند. در مورد تولید هم ما شاهدیم که در اغلب مالها تولیدات داخلی عرضه نمیشود بلکه اغلب اجناس وارداتی به فروش میرسد، اگر این رویه تغییر کند شاید بتوانیم پاسخی برای انتقاداتی که در خصوص ساخت مالها و لطمه به تولید مطرح است داشته باشیم.»
پوستهای نازک از مدرنیته
ایرانمال امروز بزرگترین کارگاه ساختمانی است که بازدیدکنندگان بسیاری دارد. بنرهای نصب شده روی دیوارهای کارگاهیاش تصویری از آینده هر بخش را به بازدیدکنندگان نشان میدهند. بسیاری از کسانی که در راهروهای بلند و عریض آن قدم برمیدارند و عکس یادگاری میگیرند فقط یک نام را میشناسند و آنقدر مرعوب ابهت و بزرگی فضا هستند که چندان کنکاشی در مورد چگونگی بالا رفتن این دیوارها نمیکنند.
ایرانمال در فاز نخست خود این تصور را به مراجعان داده که در حال تجربه مدرنیته هستند، اما شاید بتوان گفت قدم زدن در این ماکت مجلل ما را نه به سوی زندگی مدرن که به سوی تصویری از یک زندگی مدرن میبرد. آنجا که در فضای نیمهتمام «فودکورت ملل» در میان صدای دستگاههای برش سنگ و چوب، در ماکتی توخالی از کوچههای لندن و پاریس قدم میزنیم، عکس یادگاری میگیریم و میخندیم و آسمان آبی نقاشی شده روی سقف کوچههای لندن به ما این باور را میدهد که وارد دنیایی دیگر شده ایم، در حال تجربه پوستهای نازک از مدرنیته هستیم، تجربهای که با بیرون رفتن از تونل خروجی ایرانمال به پایان میرسد.