هر سال انتهای اسفند و ابتدای فروردین شاهد شکوفا شدن طبیعت هستیم. خانه تکانی می کنیم و به سر و وضعمان می رسیم. سنت ها را با ادابی جدید مخلوط می کنیم و ملقمه ای جدید و عجیب به وجود می اوریم که دیگر هیچ شباهتی به نو شدن طبیعت ندارد. با صرف هزینه های گزاف اقدام به تهییه دکوراسیون مد سال می کنیم. لباس های زیادی می خریم که بدان نیازی نداریم. این مصرف گرایی خود اسیبی جدی به محیط زیست وارد می اورد.
از سمتی دیگر چهارشنبه سوری هایی که با انفجار مواد محترقه جشن گرفته می شود وجود دارد که هیچ شباهتی به اداب و سنت های قدیمی ما ندارد. دود حاصل از این جهنم انسان ساز بر روی نوگلان نازک اندام درختان می نشیند و هوا را برای استشمام خودمان هم سمی.
بر سر سفره عید ماهی گلی های بیچاره در یک محیط کوچک انقدر دور خودشان می چرخند که سرگیجه بگیرند و بمیرند. به تازگی لاک پشت و سوسمار و مار هم از نا کجا امد مهمان سفره های نا فرخنده مان شده اند. کیلو کیلو سبزه عید که قابل استفاده می توانند باشند دور ریخته می شوند.
و واویلای ان سیزده به در یا روز طبیعت. روزی که طبیعت از دست ما خون به جگر می شود.اتش های کوچک و بزرگ که شعله بر تن نحیف طبیعت می اندازد و زباله هایی که نتیجه بی خردی و کج سلیقگی هایمان است را به مام طبیعت پیش کش می کنیم.
نمی دانم چرا برای خود تخریبگری چنان شتاب زده ایم؟ ایا جز این است که زردی ما از اتش و سرخی اتش از ماست؟
#پیک زمین