ویرگول
ورودثبت نام
حسین آرزو
حسین آرزو
حسین آرزو
حسین آرزو
خواندن ۵ دقیقه·۳ ماه پیش

اشعار حسین آرزو، شاعر تبریزی ساکن شیکاگو، از منظر فلسفه مارتین هایدگر


اشعار حسین آرزو، شاعر تبریزی ساکن شیکاگو، از منظر فلسفه مارتین هایدگر، موضوعی بسیار عمیق و جذاب است. هایدگر یکی از تأثیرگذارترین فیلسوفان قرن بیستم در حوزه هستی‌شناسی، پدیدارشناسی و فلسفه هنر است و دیدگاه‌های او درباره ماهیت زبان، شعر و نقش شاعر می‌تواند چارچوب قدرتمندی برای تحلیل شعر معاصر، از جمله اشعار شاعران غیرغربی مانند حسین آرزو فراهم کند.

پیش از شروع، لازم به ذکر است که دسترسی کامل به همه اشعار حسین آرزو و نیز منابع ثانویه درباره آنها محدود است. بنابراین، این تحلیل بر اساس اصول کلی فلسفه هایدگر و ویژگی‌های شناخته‌شده از شعر مدرن ایرانی و ترکی آذری (تبریزی) خواهد بود.

---

چارچوب نظری: هایدگر و ماهیت شعر

برای نقد هایدگری، باید به چند مفهوم کلیدی از فلسفه او، به ویژه در کتاب "سرآغاز کار هنری" (The Origin of the Work of Art) و مقالاتی مانند "...چه گونه ای شاعران؟" (What Are Poets For?) رجوع کنیم:

1. هنر به مثابه رخداد حقیقت (Art as the happening of Truth): از نظر هایدگر، اثر هنری محملی است برای "رخداد حقیقت". این حقیقت، نه یک گزاره درست، بلکه "ا-لیتia" (a-letheia) یا "رخنمایی" و "از-پنهانی-بیرون-آمدن" هستی است. اثر هنری جهانی را می‌گشاید و امری را که پیش از این پنهان بود، آشکار می‌سازد.

2. نقش شاعر: شاعر (Dichter) یک "چوپان هستی" است. او در مرز میان جهان انسانی و امر قدسی (خدایان یا خود هستی) می‌ایستد و با زبان خود، امکان "سکونت" اصیل انسان در جهان را فراهم می‌آورد. شاعر "نام می‌گذارد" و از طریق این نام‌گذاری، وجود چیزها را محقق می‌سازد.

3. زبان به مثابه خانه هستی: زبان تنها یک ابزار ارتباطی نیست، بلکه سپهری است که در آن هستی بر انسان آشکار می‌شود. شعر اصیل، زبانی است که این خانه را بنا می‌کند و از کهنگی و ابتذال روزمره (Idle talk) خارج می‌سازد.

4. سکونت شاعرانه (Poetic Dwelling): انسان تنها زمانی می‌تواند به طور اصیل در جهان "ساکن" شود که جهان برای او به شکلی شاعرانه گشوده شده باشد. شعر این امکان را فراهم می‌کند.

5. دازاین (Dasein) و بودن-در-جهان: انسان (دازاین) همواره "در-جهان" است و این جهان از پیش مفاهیم و معانی‌ای دارد که هنر و شعر می‌توانند آنها را دگرگون کنند.

---

نقد هایدگری اشعار حسین آرزو

با تطبیق این مفاهیم بر شعر حسین آرزو (با فرض ویژگی‌های کلی کار او)، می‌توان به تحلیل زیر دست یافت:

۱. رخنمایی یک جهان خاص: تبریز و غربت

هایدگر معتقد است اثر هنری یک "جهان" (World) و یک "زمین" (Earth) می‌آفریند. جهان، سپهر معنایی است که اثر خلق می‌کند و زمین، جنبه مادی و مقاوم اثر است (در شعر: کلمات، وزن، موسیقی).

· جهان اشعار آرزو: به احتمال زیاد، جهان اشعار او میان دو قطب در حرکت است: خاطره‌ی زادبوم (تبریز با تمام ریزه‌کاری‌های حسی، فرهنگی و زبانی آن) و تجربه‌ی غربت (زندگی در شیکاگو به عنوان نماد مدرنیته و بی‌گانگی).

· رخنمایی حقیقت: شعر او می‌تواند محملی برای رخنمایی حقیقتِ تجربه مهاجرت و دوگانگی هویتی باشد. هایدگر از "اضطراب" (Angst) به عنوان حالتی که فرد را با نیستی و بی‌خانگی مواجه می‌سازد، یاد می‌کند. شاعر با اشعارش این اضطراب وجودی را از پنهانی به عرصه آشکاری می‌آورد و آن را برای خود و خواننده قابل تجربه می‌کند. شعر، "خانه زبان" را در سرزمین غریب می‌سازد.

۲. زبان به مثابه میدان نبرد: ترکی آذری و فارسی

هایدگر از تقابل "جهان" و "زمین" به عنوان یک "ستیز" سازنده یاد می‌کند. زبان شعر نیز عرصه این ستیز است.

· اگر آرزو به زبان ترکی آذری (تبریزی) نیز شعر می‌سراید، این خود یک عمل هایدگری عمیق است. او با انتخاب زبانی که "خانه هستی" خاص یک فرهنگ است، در برابر یکسان‌سازی زبان جهانی (انگلیسی در شیکاگو) مقاومت می‌کند.

· حتی اگر به فارسی بنویسد، به کارگیری لهجه، اصطلاحات، و imageryهای خاص فرهنگ آذری، نوعی "ستیز" با زبان معیار و یکدست ایجاد می‌کند. این ستیز، زمینیت (مادیت) زبان را آشکار کرده و جهانِ منحصربه‌فرد شاعر را می‌سازد. این دقیقاً همان "برپایی جهان" و "آوردن زمین" است که هایدگر از آن سخن می‌گوید.

۳. شاعر به مثابه چوپان هستی: پاسداری از حافظه جمعی

شاعر از نظر هایدگر در "عصر نیاز" (age of need) یا "شب جهان" (world's night) به سر می‌برد؛ عصری که خدایان رفته‌اند و هستی فراموش شده است. نقش شاعر، نشان دادن این نیاز و یادآوری هستی فراموش‌شده است.

· حسین آرزو به عنوان یک شاعر مهاجر، نقش یک "چوپان" را برای حافظه جمعی ایفا می‌کند. او از هستیِ فرهنگی که در خطر فراموشی (هم در غربت و هم تحت تأثیر جهانی‌سازی در خود تبریز) است، پاسداری می‌کند.
· اشعار او احتمالاً پر است از نام‌ها: نام مکان‌ها (کوه سهند، رود ارس، محله‌های تبریز)، نام غذاها، نام آیین‌ها و نغمه‌ها. این نام‌گذاری، یک عمل هایدگری اصیل است؛ فراخواندن وجود آن چیزها و زنده نگاه داشتن جهانِ معنایی آنها. او با این کار، امکان "سکونت شاعرانه" را برای خود و هموطنانش در دیاسپورا فراهم می‌سازد.

۴. مواجهه با تکنولوژی و امر یکسان‌ساز

هایدگر نسبت به تکنولوژی مدرن نگاهی انتقادی داشت. او "چیره‌سازی" (Enframing - Gestell) تکنولوژی را که همه چیز را به منبعی یکسان و قابل مصرف تبدیل می‌کند، خطر بزرگی می‌دانست.

· زندگی در شیکاگو، نماد اوج تمدن تکنولوژیک است. شعر آرزو می‌تواند عرصه مواجهه این دو جهان باشد: جهانِ پر از اصالت و تکثیرِ زادبوم در مقابل جهانِ یکسان‌ساز و کارآمدِ مدرنیته.

· شعر او شاید به دنبال نشان دادن این باشد که چگونه انسان مهاجر می‌تواند بدون طرد تکنولوژی، در عین حال در برابر یکسان‌سازی آن مقاومت کند و هستی اصیل خود را حفظ نماید. این دقیقاً همان پرسش هایدگر است.

---

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

از منظر هایدگری، حسین آرزو را می‌توان "شاعری برای عصر نیاز" دانست. شاعری که در مرز بین دو فرهنگ، دو زبان و دو جهان ایستاده است. اشعار او—اگر بر اساس اصول هایدگر تحلیل شوند—به احتمال زیاد:

· محمل رخ نمایی حقیقتِ تجربه مهاجرت و غربت هستند.

· با ایجاد یک "جهان" شاعرانه که ریشه در حافظه فرهنگی تبریز دارد، در برابر "زمین" سخت و بیگانه‌ی غرب مقاومت می‌کنند.

· از طریق زبان (چه فارسی و چه ترکی) به بازسازی "خانه هستی" برای جامعه در حال گذار مهاجران می‌پردازند.

· نقش چوپان را برای یک حافظه جمعی ایفا می‌کنند و با نام‌گذاریِ نمادهای فرهنگی، از نابودی آنها در چرخه یکسان‌ساز جهانی جلوگیری می‌کنند.

برای انجام تحلیلی دقیق‌تر، لازم است نمونه‌های عینی از اشعار او (ترجیحاً به زبان اصلی) بر اساس مفاهیم هایدگری مانند "الیتیا"، "ستیز جهان و زمین"، "سکونت" و "بودن-به-سوی-مرگ" مورد بررسی موشکافانه قرار گیرند. کار او می‌تواند نمونه‌ای درخشان برای تبیین جهان‌شمولی فلسفه هایدگر و applicability آن در تحلیل هنر غیرغربی باشد.

مارتین هایدگرحسینآرزو
۱
۰
حسین آرزو
حسین آرزو
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید