Hosseindonyagard
Hosseindonyagard
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

باران بی نشانی

يه دل وفا

چند تا گيتار

يه مشت رفيق موندگار

يه سيني عشق

يه دسته گل

هفت هشتا قلب بي غبار

يه دنيا دل

يه خوشه ماه

يه سخره پر ز رنگ شب

ستاره هاي رقصونش

تمومشون دنباله دار

يه دريا راز تو اون دل مشرقياي خسته بود

غربتشون چه آشنا ، دلاشون چه شكسته بود

ترانه هاي موندن و چه عاشقونه بر بودن

انگار براي همدلي ،با هم و همسفر بودن

چراغ آزاديشونو چند ساليه كه پس دادن

تموم شادياشونو ، اجاره قفس دادن

يه جعبه شعر، يه قطره عشق ، يه خاك پر از دلواپسي

كاشته بودن دلاشونو ، تو باغچه های بي كسي

مشرقياي خسته دل

نشوني سحر كجاست؟

بارون كجاش مقدسه؟

وقتي كه سيلش مال ماست

ح.د

pelake22hosseindonyagardstonemelodyshenoto
معمار هستم وبا نوشتن طراحی خیال می کنم و می نویسم چون نوشتن را از ننوشتن بیشتر دوست دارم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید