کرونا ،نه تو را می شناسد و نه مرا ،نه ظالم را رها می کند و نه مظلوم را ،به مدرک تحصیلی و حوزوی و دکترای افتخاریت هم اعتنا نمیکند ،شغل و سِمتَت هیچ ارزشی ندارد ،اینکه از کدام جغرافیا و تاریخ می آئی و به کدام آیین پایبندی برایش تفاوتی نمیکند،،چقدر زر و زور داری هم به پشیزی نمی ارزد ،اما پیامی دارد که اگر گوش شنوائی داشته باشیم ،شاید برای من و تو نه، اما برای فرزندانمان و نسل های آینده مفید باشد ،،پیامی که در توهمِ فکریمان هیچگاه نشنیدیم و یا بهتر بگویم گوش ندادیم و حالا به تقدیر مجبور به شنیدنش شده ایم .کرونا برایمان یک فرصت است تا خود را به انسانهای دیگر نزدیک کنیم ،،دیگران را ببینیم و بشنویم و در کنارشان با عشق و صلح مسیر کنیم. کرونا باور های خفته ما را بیدار کرد ،سالهاست که برای ایجاد صلح می جنگیم،،سالهاست که برای قدرت و ثروت قلدری می کنیم ،،سالهای زیادی است که تنها مسیر یک طرفه را بر گزیده ایم .کرونا شاید بخشی از ما را با خود ببرد اما همزمان تمامی افکار خرافیمان را سامان داد و نگاهمان را از تیرگی مطلق به فضائی شفاف تر و واقعی تر راهنمائی کرد ،اولین بار است که من و تو هیچ ترجیهی به هم نداریم و تو، هم، دقیقا اندازهُ من ناچیزی،به ما یاد داد که تلاش برای زندگی بسیار زیبا تر از بقائی است که با مشت کوبیدن بر دهان این و آن بدست بیاید،عشق به حیات دیگر انسانها بسیار شیرین تر از فریاد مرگ برای این و آن است، به ما نشان داد با لجاجت ،دروغ ، تهمت ، زور گوئی و دشمنی قادر نیستیم طول زندگیمان را تعیین کنیم ،و حالا باید افسوس روزهائ را بخوریم که عشق ،احساس،معرفت و حال خوشمان را در عرض زندگی گذشته هدر داده ایم.. ،و اما این بهترین فرصت برای ماست که قد واقعی خود را اندازه بگیریم و از توهم خارج شویم .قدر این روزها که هراسهایمان مشترک است را بدانیم و همراه هم باشیم.....باور کنیم که همیشه کرونائی نزدیکمان هست و نیاز داریم کمی عمیق تر به اطرافمان نگاه کنیم .
ح.د