صدا و سیما در تمام این سالهای پس از انقلاب ،به جای اینکه یک رسانه ملی و مردمی و فرهنگی باشد ،،بیشتر یک رسانه سیاسی و یک سویه بود و بر افکار و آدابش نیز سماجت ورزید ،عدم شفافیت در انعکاس خبرها،شیوه های قلدرمآبانه در فرهنگ سازی ،خودی و ناخودی جلوه دادن مخاطبین و برنامه سازان و برخورد گزینشی در تمامی حوضه ها، رفته رفته فاصله بین خود و مردم را زیاد و زیادتر کرد ،و مخاطبینش روز به روز کاهش یافتند ،اما او همواره ایجاد این شکاف بین خود و مردم را به دشمنی خیالی نسبت داد و با پیامهائی که نفرت و خشم و قهر را ترویج می دادند به راه خود ادامه داد،،آنقدر بر بی نشانی های خود غرّه شد که بجای اینکه حامی باشد صرفا هادی شد،بی آنکه زبانش را بداند.اگر گوینده با ابروان درهم و بغض آلود خبر رسانی کند مخاطب باید احساس اندوه کند و اگر با دهانی گشاده و لبخند پهن خبر رسانی کند مخاطب موظف به شاد بودن است ،اگر مشتی گره کرده دارد باید احساس خشم کنی و اگر ملایم است و حالش به روال ،تو نیز باید آرام شوی ،،رفتارش بیش از آنکه یک رفتار رسانه ای باشد به یک لیدر تیم های ورزشی شبیه است،، و امروز..که یک بیماری فراگیر و ناشناخته مردم را دچار تشویش نموده ،تمام سعی خود را در شفافیت بکار می برد و بواقع راستگو تر از دیگر رسانه های مجازی شده ،اما کمی دیر است..شاید کرونا باعث شود که از توهم بی جهت خارج شود و به مخاطبین نزدیکتر ،،همان گونه که این ویروس در افزایش فرهنگ رعایت بهداشت عمومی برای ما و آیندگانمان بسیار مفید بود...به عنوان یک ایرانی باور دارم همزبانی با ملتی بزرک و فرهنگی چون ایران بسیار ساده و لذت بخش است کافیست همراهش باشیم و نه به همراه خود بکشانیمش..
ح.دکرونا