زمان رو به باد میدم بیدار میشم میشینم غذا میخورم تو گوشی ام استرس دارم استرس لحطه ب لحظه استرس شدیدتر میشه داره میاد تو قلبم. در تمام این روزای بد و خوب چشمای تو نمیره کنار از جلوی چشمم که گفتی دوستت دارم. میدونی خیلی دوست دارم ی بار حرف بزنیم ببینیم چیشد چه اتفاقی افتاد کجا رفتیم چرا این شد آه خدایا این ذهن چه میگوید نههههه نکن اینکارا مرا تنها رها در کشور غریب و بی کس و دلم فقط میخواد بخوابم بخوابم زیاد بخوابم.
باید بیخیالت بشم گذر کنم گذر کنم گذر کنم ای کاش زودتر فقط زمانها بگذرند و کمرنگت کنند