آوین یعنی زندگی تو هم اینقدر خراب است.
آیا نقطهی مثبتی در زندگی تو وجود دارد؟
چیزی که به آن پناه ببری و بگویی حداقل این را دارم؟ من که هر چه فکر میکنم چیزی پیدا نمیکنم.
همه چیز بیخود است. نمیدانم به چه چیزی چنگ بزنم تا خودم را از منجلاب زندگی نجات دهم.
من به حداقلها هم راضیام اما هیچ چیز نیست.
بدبختی مطلق است. فقط بعضی وقتها درجاتش فرق میکند. بعضی روزها یکم بدبختم و بعضی روزها خیلی.
من به دریچهای از نور نیاز دارم تا ادامه دهم
و فکر میکنم تو آن دریچهای. در میان این اقیانوس فلاکت تو جزیرهی خوشبختی من باش.
نگذار غرق شوم.