انسان موقعی تصمیم به ازدواج میگیرد که میبیند سود آن بیشتر از سود مجرد ماندن یا ادامه دادن جستوجوی همسر مناسبتر است. به همین ترتیب، شخص متأهل زمانی به ازدواجش پایان میدهد که میبیند سود مجرد شدن یا ازدواج با فرد دیگری بیش از زیان جدایی، از جمله زیانهای جدایی جسمانی از فرزندانش، تقسیم داراییهای مشترک با همسرش، هزینههای قانونی طلاق، و غیره است. از آنجا که افراد بسیاری هم برای ازدواج دوباره پیدا میشوند، میتوان گفت بازار ازدواج هم وجود دارد.
شما ممکن است با این نگاه به ازدواج و عشق موافق نباشید اما گَری بِکِر اقتصاددان آمریکایی در کتاب «رویکرد اقتصادی به رفتار انسان (1976)» چنین تحلیلی از ازدواج ارائه کرده است. مایکل سندل هم در کتاب «آنچه با پول نمیتوان خرید: مرزهای اخلاقی بازار» (1393) آنرا ذکر کرده است.
مایکل سندل در این کتاب نمونههای بسیار متعددی از بازاریشدن و رسوخ کردن پول به عرصههایی که پیشتر تجاری، پولی و بازاری نبودهاند ارائه و تحلیل میکند. برخی از آنها عبارتند از:
اگر بازاری شدن و وارد شدن روابط پولی در این عرصهها باعث کارآیی اقتصادی بیشتر بشود، خوب است؟ آیا مجاز هستیم بازار را به این عرصهها وارد کنیم؟ سؤال مهمتر این است که آیا چیزی هست که با پول نتوان خرید؟
مایکل سندل در کتابی چالشبرانگیز، حاوی سؤالات عمیق درباره فلسفه بازار و فلسفه اخلاق، و در عین حال بسیار روان و بدون استدلالهای پیچیده که برای عموم کتابخوانها هم جذاب است، تلاش میکند «حد و مرزهای اخلاقی بازار» را مشخص کند.
سندل نشان میدهد بازاری شدن هر چیزی باعث نمیشود ارزش واقعیاش را پیدا کند. انسان به صورت برده در برههای از تاریخ، بازاری شد، اما ارزشاش از دست رفت. او سپس نشان میدهد که نباید گذاشت مفهوم زندگی خوب از گفتمان عمومی دور شود و همه چیز به دست بازار بیفتد.
سندل استدلال میکند که بازار برخی ارزشها و فضیلتها را فاسد میکند و به ارزشگذاری پولی چیزهایی – مثل محیطزیست، خانواده، بدن، آموزش عالی و حتی حق نامگذاری - میانجامد که عمیقاً با اخلاق در ارتباط هستند. او نشان میدهد پولی شدن معنای فضیلتها را عوض میکند و حتی باعث از میان رفتن مسئولیت اجتماعی میشود.
سندل معتقد است بازاریشدن همه چیز اخلاق را کنار میزند اما ما در دنیایی زندگی میکنیم که برخی چیزها – مثل دوستی یا جایزه نوبل – را نمیشود با پول خرید و اگر بخرید، ارزش آن از دست میرود. او اعتقاد دارد بازاریشدن همه چیز، بالاخص آنهایی که به دلایل اخلاقی نباید بازاری شوند، عدالت، برابری و زندگی مدنی را از میان میبرد. ازدواج را هم بر اساس این نگاه سندل، باید به گونه دیگری دید.
جامعه ایران امروز در بین همه مناقشاتاش، شاهد مناقشه بین طرفداران بازار و کسانی است که از بازاریشدن نگران هستند و توسعه بازارها را عمدتاً تحت عنوان نئولیبرالیسم نقد میکنند. این کتاب اولاً نشان میدهد که خطرات بازاریشدن چیست و ورود بازار به چه عرصههایی باعث فساد، نقض اصول اخلاق و از میان رفتن فضیلتهای مدنی میشود.
کتاب ثانیاً با نشان دادن عرصههایی که بازاریشدن در آنها خطرناک است، دفاعیهای از بازار در سایر عرصههاست. این کتاب برای دقیق شدن نقدها علیه بازار بسیار کارآمد است. گروهی به هر صورتی از بازار میتازند و گروهی دیگر بیمحابا از بازار - بیقید و شرط – دفاع میکنند. کتاب سندل برای افزایش دقت در نقد و پذیرش بازار، الهامبخش و جذاب است.
این کتاب انسان را به خوبی با طیفی از استدلالهای اخلاقی و شیوه استدلال در نقد بازار یا دفاع از آن آشنا میکند.
سندل، مایکل. (1393) آنچه با پول نمیتوان خرید: مرزهای اخلاقی بازار. ترجمه حسن افشار. نشر مرکز.