شبکه توسعه
شبکه توسعه
خواندن ۵ دقیقه·۵ سال پیش

به نام ملت به کام سوداگری

علی سرزعیم

کرونا ظهور می‌کند. این واقعه موجب می‏‌شود شاغلان بخش دولتی و عمومی و بنگاه‏‌های بزرگ خانه‏‌نشین شوند ولی نه تنها حقوق خود را کامل دریافت کنند بلکه یک افزایش ۵۰ درصدی در اسفند ماه و یک افزایش ۱۵ درصدی بر اساس بودجه سال ۱۳۹۹ دریافت می‏‌کنند. اما کسانی که در بخش خصوصی هستند و کسب‌وکار خُرد دارند یا در بخش غیررسمی فعالیت دارند با افت شدید درآمد مواجه می‏‌شوند. اگر دولت بخواهد به آن‌ها پول دهد، هجمه بوروکرات‌های دولتی و دانشگاه‌های بوروکرات پرور سر بر می‏‌آورد که چه نشسته‌اید پول پاشی و پوپولیسم در حال وقوع است.

خانوارهایی که درآمد ثابت و مشخص و عمدتاً دولتی دارند با افت مخارج شخصی مواجه هستند زیرا سفر نمی‏روند، خریدهای خود را به تعویق می‏اندازند و ... . به همین دلیل پس‏‌اندازی دارند که اگر خرج نکنند با تورم قدرت خرید آن از بین می‏‌رود. در شرایطی که فضای اقتصادی نویدبخش رونق نیست رغبتی به سرمایه‌گذاری وجود ندارد و در نتیجه افراد نسبت به سوداگری شدیدا وسوسه می‏‌شوند. هجوم منابع به بازار بورس رخ می‏‌دهد. شاخص پی‌درپی بالا می‌رود. هجوم شدیدتر می‏‌شود و شاخص شدیدتر افزایش می‏‌یابد و در یک حلقه بازخوردی، دهک‏‌های دارای پس‏‌انداز بیشتر و بیشتر به بورس وارد می‏‌شوند.

وقتی که هجوم از حدی بیشتر می‏‌شود این نگرانی ایجاد می‏‌شود که اگر احیانا شاخص فرو ریزد واکنش این حجم افرادی که منابعشان را وارد بورس کردند چه خواهد شد؟ پچ‌پچ‌ها شروع می‏‌شود که این امر می‏‌تواند تبعات امنیتی داشته باشد. کسان دیگری می‏‌گویند که اگر شاخص فرو بریزد مردمی که از این بازار سرخورده می‏‌شوند سال‌های سال به این بازار برنخواهند گشت. در این واویلا برخی روشنفکران و دانشگاهیان هم وارد می‏‌شوند و با طرح نظریات مردم‏‌پسند می‏‌گویند که همه چیز توطئه خود دولت بوده که بورس را داغ کند تا با فروش دارایی‏‌ها در قیمت‌های بالا، کسری بودجه خود را جبران کند. این روشنفکران همان کسانی هستند که زمانی می‏‌گفتند دولت خود نرخ ارز را ۳ تا ۵ برابر کرد تا درآمد ریالی خود را بالا ببرد. ماحصل این حرف‌ها و پچ‌پچ‌ها به یک کلام ختم می‏‌شود: دولت نگذارد شاخص فرو بریزد!

حال دولت چگونه نگذارد که شاخص فرو بریزد؟ پاسخ روشن است: منابعی را در صندوق‏‌هایی بگذارد که اگر شاخص نزولی شد آن صندوق در نقش خریدار وارد شود و شاخص را بالا نگه دارد. فرمول خیلی روشن است: بودجه دولت که باید خرج عموم مردم و خصوصا حمایت از اقشار و صنایع آسیب‏‌دیده از کرونا و تحریم شود صرف آن شود تا کسانی که به سودای سوداگری وارد بورس شدند از سوداگری خود زیان نبینند. اگر خوب دقت کنید آن پچ‏‌پچ‏‌ها و طرح دغدغه‏‌ها و این راه‏‌حل‏‌ها و تحلیل‏‌ها از سوی کسانی مطرح می‏‌شود که خود عمدتا در این بازی سهیم و ذینفع هستند.


توصیه راهبردی

راه‌حل درست نه تضمین سود سوداگری از بودجه عمومی بلکه عرضه ابزاری به نام اختیار فروش (put option) است که نوعی بیمه در برابر افت قیمت سهام یا شاخص محسوب می‏‌شود. افراد اگر هنگام خرید یک سهم نگران باشند که قیمت آن سهم پایین نیاید باید اختیار فروش سهم در قیمت از پیش تعیین‏‌شده‏‌ای را خریداری کنند. در واقع آن‌ها با پرداخت یک حق بیمه، خود را در برابر افت قیمت از یک حد پایین‏‌تر بیمه می‏‌کنند.

چرا این راه حل درست است؟ زیرا افراد باید خود ریسک تصمیمات خود را بردارند یا با پرداخت پول خود را بیمه کنند.

آیا این توصیه راهبردی به اجرا در می‏‌آید؟ به احتمال زیاد خیر! دلیل آن این است که اقشار برخوردار و دارای پس‏‌انداز که در چنین سوداگری وارد شدند به خوبی می‏‌دانند چطور می‏‌توانند راه‏‌حل و ایده مخرب خود را به حاکمیت تحمیل کنند. آن‌ها صدای بلندتری دارند و بیشتر می‏‌توانند به حاکمیت فشار وارد کنند. آن‌ها بهتر می‌توانند با بزرگنمایی تهدیدات امنیتی ناشی از زیان خود، حاکمیت را به سمت مطلوب خود سوق دهند.

بازنده این وضع چه کسی است؟ اقشار فقیر. اگر بورس فرونریزد شکاف ثروت شدید می‌شود و اگر فرو بریزد بودجه دولت که باید صرف فقرزدایی و ایجاد رونق در حوزه سرمایه‏‌گذاری شود صرف کاهش زیان برخورداران و سرمایه‏‌گذاران در بورس می‌شود. آیا اقشار فقیر می‌توانند راه حل درست را به حاکمیت تحمیل کنند؟ بسیار بعید است زیرا نه منسجم هستند و نه صدایی در رسانه‌ها دارند و نه کسی از میان دانشگاهیان و سیاستمداران و روشنفکران منافع آن‌ها را نمایندگی می‏‌کند.

نتیجه این امر چه خواهد بود؟ ظهور یک رکورد جدید در نابرابری با همه تبعات آن.


شما می‌توانید شبکه توسعه را در تلگرام به نشانی زیر دنبال کنید.

@I_D_Network


شبکه توسعهعلی سرزعیمبورسسوداگری
در جستجوی راهی برای توسعه ایران؛ زیرنظر آقایان دکتر:‌ مجتبی لشکربلوکی (استراتژیست)، علی سرزعیم (اقتصاددان) ، امیر ناظمی (آینده پژوه) و محمد فاضلی (جامعه‌شناس)، محمدرضا اسلامی (پژوهشگر توسعه)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید