شبکه توسعه
شبکه توسعه
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

⭕?سیاست ناموسی‌سازی! مروری بر فرهنگ عزت (۳)


?امیر ناظمی


«مصدق پیشنهاد بانک جهانی را برای میانجی‌گری در دعوای نفت را پیشنهاد خوبی می‌دانست، ولی بعضی از نزدیکان سیاسی او به وی گفتند که اگر این پیشنهاد را بپذیرد ملت خواهد گفت که خیانت کرده است.» (کاتوزیان)


نهضت ملی شدن نفت نمونه‌ای از سیاستی است که در ایران می‌توان آن را «سیاست ناموسی‌سازی» دانست. یعنی نقطه‌ای که یک «مساله فنی-تخصصی» تبدیل به «مساله‌ای عزت‌گرایانه» یا به زبان دیگر به «مساله‌ای ناموسی» تبدیل شده است. وقتی مساله‌ای ناموسی می‌شود، حتی رهبران حل مساله نیز تبدیل به پوپولیست‌هایی دنباله‌رو می‌شوند. وقتی نفت مساله‌ای ناموسی می‌شود، حتی مصدق هم نمی‌تواند به میز دیپلماسی دل ببندد و به این ترتیب مساله تبدیل به مساله‌ای خیابانی می‌شود.


⭕️شعارزدگی شروع ناموسی‌سازی

در زمان مذاکرات نفت، هیات مذاکره‌کننده ایرانی توجه کمی به مساله‌های فنی داشت. زمانی که وزرای خارجه انگلستان و آمریکا بر پیچیدگی عظیم صنعت نفت تاکید کرده بودند، مصدق به تمسخر گفته بود: «آیا انگلیسی‌ها موجودات خارق‌العاده‌ای هستند و فقط آن‌ها می‌توانند از عهدة این کار برآیند؟».


مظفر بقایی در مجلس در زمان ملی شدن گفته بود مشتری‌های نفت ایران در اسکله‌های بنادر ما «مثل دکان نانوایی» صف می‌کشند! (۳/۱۰/۲۹)؛ درست در همان دوران حسین مکی در نطق مجلس‌اش گفته بود شرکت‌های خارجی «مجبور هستند حتی مهندسین مجانی هم به اختیار دولت ایران بگذارند»! و استدلال کرده بود «دنیا به نفت ما احتیاج دارد»! بقایی در خصوص استخراج نفت هم ادعا کرده بود «نفت از چاه‌های ما فوران می‌کند و ما آن‌را تصفیه‌نشده می‌فروشیم»! یعنی اصلا مساله فناوری مساله نیست!


در حدود ۲سال بعد، همه آن ادعاها و شعارها در مقابل واقعیت (اسکله‌های خالی و نفت مانده در چاه‌ها) بی‌اعتبار شده بود! مصدق مذاکرات را بدون هیچ توافقی ترک کرده بود؛ اما کشور پس از تحریم و عدم توافق، به هرج‌ومرج کشیده شد و نهایتا این دولت کودتا بود که بر سر کار آمد.


مساله «ملی‌شدن نفت» با شعارهای ساده‌انگارانه تبدیل به یک مساله ناموسی شد تا حتی مصدق هم نتواند در برابر آن پشت سر گزینه درست‌تر بایستد.


«یکی از مهم‌ترین گرفتاری‌هایی که دامنگیر بحث نفت شد، تبدیل آن به یک موضوع عمومی بود؛ چیرگی نوعی گفتار عامیانه!» کاوه بیات آسیب‌شناسی ملی‌شدن صنعت نفت را چیرگی «گفتار عامیانه» می‌داند، آسیبی که از گفتار عامیانه آغاز می‌شود، توان آن را دارد تا یک «مساله فنی-تخصصی» را تبدیل به یک «مساله سیاسی و خیابانی» یا یک «سیاست ناموسی» کند.


به این ترتیب توده است که پیشران تغییرات می‌شود و کارشناسان و نخبگان به گوشه‌ای گذاشته شده و شعارهای خیابانی تبدیل به سرفصل‌های سیاست‌گذاری می‌شوند؛ تا دستورکار سیاست‌گذاران را سردسته‌های جمعیت‌های خیابانی (و لشکرهای مجازی در شبکه‌های اجتماعی به عنوان نمود امروزی‌اش) تعیین می‌کنند.


تبدیل مساله تخصصی به مساله‌ای ناموسی‌شده، نخستین گام از فرآیند تبدیل یک «مساله قابل‌حل» به یک «مساله غیرقابل‌حل» است. زمانی یک موضوع فنی تبدیل به موضوعی ناموسی می‌شود، یعنی دستیابی به راه‌حل پایدار سخت، و تقریبا غیرممکن می‌شود. در حقیقت این فشار توده است که مذاکرات نفت را بی‌سرانجام می‌کند؛ چرا که هرگونه توافق با انگلیس و آمریکا را عقب‌نشینی از منافع ملی تفسیر می‌کند.

مساله‌ای که تبدیل به «مساله ناموسی» شده است، دیگر قابل حل نیست، چون در آن منفعت-هزینه محاسبه نمی‌شود.


سیاستمدار عوام‌گرا که همیشه دوست دارد تا از پیچیدگی‌های مسائل کم کند، دوست دارد تا یک مساله فنی و چندبعدی را تبدیل به یک مساله ساده کند، مساله‌ای ساده که می‌شود برایش راه‌حل‌های ساده، ارزان و فوری داد. دوست دارد تا یک صنعت را در یک نانوایی بازسازی کند؛ برعکس تحلیل‌گرِ متخصص، که دوست دارد مساله را چندبعدی ببیند.


ویژگی سیاستمدار عوام‌گرا، ساده‌انگاری است؛ او همیشه راه‌حل‌های ساده، ارزان و فوری در جیب دارد؛ درست مثل مظفر بقایی که گفت «مثل دکان نانوایی»!


⭕️توازنی که از دست می‌رود!

عزت نه تنها بخشی از هویت انسانی یک فرد است، بلکه در سطح جمعی و ملی معنادار و ارزشمند است. اما غلبه دادن این موضوع بر هر موضوعی و تبدیل هر مساله ساده و تجاری به یک مساله ناموسی می‌تواند زندگی را برای یک فرد به مرور پرهزینه و نهایتا غیرممکن کند.


این سرنوشت برای جوامع و ملت‌ها هم می‌تواند روی دهد. فرهنگ عزت (culture of honor) نامی است که بر این جوامع گذاشته می‌شود. ایران به میزان زیادی دارای فرهنگ عزت است؛ فرهنگی که بیش از اندازه مساله را تبدیل به مساله‌هایی عزت‌گرایانه یا ناموسی می‌کند.

شبکه توسعه

@I_D_network

در جستجوی راهی برای توسعه ایران؛ زیرنظر آقایان دکتر:‌ مجتبی لشکربلوکی (استراتژیست)، علی سرزعیم (اقتصاددان) ، امیر ناظمی (آینده پژوه) و محمد فاضلی (جامعه‌شناس)، محمدرضا اسلامی (پژوهشگر توسعه)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید