علی سرزعیم
کودک که بودیم با خود میاندیشیدیم شغلی داشته باشیم که بیشترین فایده را برای جامعه داشته باشد. از این منظر بیولوژیست شدن بهتر از رونالدو شدن است زیرا اگرچه فوتبالیستها یک سرگرمی جذاب ارائه میکنند و زندگی نیازمند سرگرمی است ولی بیولوژیستها داروهایی که رهایی از بیماری را نوید میدهند را عرضه میکنند! بزرگتر که شدیم اهمیت درآمد برایمان مهمتر شد و دیگر در جواب به پرسش علم بهتر است یا ثروت به سرعت نمیگفتیم علم! شاید در دل یا احیانا بر زبان میگفتیم ثروت!! حال با این ملاک فرزندمان را روانه کدام عرصه کنیم؟ فوتبال یا صنعت دارو؟
اگرچه درآمد رونالدو خیره کننده است و با هیچ بیولوژیستی برابری نمیکند اما احتمال رونالدوشدن احتمالا خیلی پایینتر از یک بیولوژیست ممتازشدن است. هر ساله انبوهی از جوانان راهی عرصه فوتبال میشوند و معدود کسانی میتوانند در لیگ دسته اول ایران و جهان راه یابند در حالیکه شانس بیولوژیست شدن و در یک صنعت دارویی مشغول به کار شدن خیلی کم نیست.
آیا درآمد رونالدو غیرمنصفانه است؟
یک پاسخ این است که تا وقتی امور بر مدار بازار آزاد میچرخد چرا که نه! وقتی مردم حاضرند هزینه یک باشگاه مثل بارسلونا و رئال مادرید و ... را بپردازند و این باشگاهها با اتکا به این درآمدها میتوانند دستمزد بالایی به بازیکنان بپردازند چرا باید با آن مخالفت کنیم و اساسا چه حقی برای مداخله داریم؟ در مقابل، دیدگاه دیگری قرار دارد که معتقد است درآمدهای غیرعادی در یک بخش میتواند موجب اختلال در تخصیص استعدادها در جامعه شود. تعیین سقف یا گرفتن مالیات تصاعدی به درآمد فوتبالیستهای مشهور میتواند علامت درستی به جامعه دهد تا افراد مستعد وارد عرصههایی شوند که برای جامعه در بلندمدت مفیدتر است.
نگاه سومی است که معتقد است به جای مقایسه درآمد یک بیولوژیست با یک فوتبالیست و تاسف از نتیجه این مقایسه باید بین درآمد یک باشگاه فوتبال نوعی با یک شرکت دارویی مقایسه کرد. وقتی چنین مقایسهای صورت گیرد مشخص میشود که شرکت دارویی متعارف درآمدزاتر از یک باشگاه فوتبال متعارف است. البته تردیدی نیست که بهترین شرکت دارویی جهان به مراتب از بهترین باشگاه فوتبال جهان درآمد و سود بیشتری ایجاد میکند. این درآمد بالاتر شرکتهای دارویی صرفا به خاطر این نیست که کالای موردنیاز مردم را تامین میکنند بلکه به این خاطر است که کشف داروهای جدید فرآیندی بلندمدت، پرهزینه و بسیار ریسکی است یعنی یک تیم پژوهش دارویی شاید ده سال پیوسته روی کشف یک داروی جدید کار کند و بعد از ده سال شاید به جواب برسد شاید هم نرسد.
کسب درآمد بیولوژیستها و شرکتهای دارویی با یک معضل اخلاقی هم روبروست. مردم جهان درست یا غلط مشکل خاصی ندارند اگر فوتبالیستها درآمد بالایی از فعالیت خود کسب کنند (اگر مرتبط با بودجه دولت نباشد) ولی وقتی یک شرکت دارویی، دارویی تولید میکنند و میخواهد از محل فروش آن سود خوبی کسب کند بیشتر مردم این کار را غیراخلاقی قلمداد میکنند. مثلا فرض کنید که وضعیت فعلی کرونا دو سال ادامه یابد و یک شرکت دارویی تیمهایی را تجهیز کند تا در این دو سال شبانه روز روی آن کار کند و بالاخره به داروی مذکور دست یابد. آیا دولتها و جامعه جهانی اجازه میدهد تا این شرکت بابت فروش آن سودی کسب کند که درآمد هرکدام از بیولوژیستهایش بیشتر از رونالدو شود؟
جمعبندی و تجویز راهبردی
پیشرفت هر جامعه تنها با انگیزههای درونی افراد ممکن نیست. افراد باید بابت اقداماتی که برای جامعه نفع دارد درآمد بالایی کسب کنند. اگر میخواهیم نویسنده خوبی داشته باشیم باید مالکیت معنوی را اجرا کنیم تا نویسندگان از محل فعالیتشان درآمد خوبی کسب کنند. شوق درونی نوشتن به تنهایی برای گسیل استعدادها کافی نیست!
اگر در جامعهای کارآفرینی درآمد کمی داشته باشد ولی رانت جویی درآمد بیشتری داشته باشد، حتما استعدادهای جامعه به سمت رانتجو شدن گسیل میشوند. پس بیاییم سرچشمههای رانت را ببندیم.
اگر رانتهای دولتی موجب شده تا مداحی و فوتبالیست شدن در ایران پردرآمد شود، نباید تعجب کنیم که جوانان به جای مشاغل مفیدتر، به سمت این مشاغل حرکت کنند.
مراجع علمی
تاثیر نظام انگیزشی ناشی از درآمد بر تخصیص استعداد در فعالیتهای مختلف ادبیات اقتصادی مفصلی دارد که برای نمونه به این سه مقاله رجوع کنید.
Krueger, Anne O. "The political economy of the rent-seeking society." The American economic review 64, no. 3 (1974): 291-303.
Murphy, Kevin M., Andrei Shleifer, and Robert W. Vishny. "The allocation of talent: Implications for growth." The quarterly journal of economics 106, no. 2 (1991): 503-530.
Acemoglu, Daron. "Reward structures and the allocation of talent." European Economic Review 39, no. 1 (1995): 17-33.