امیر ناظمی
یک فیلم، یک حیرت
فیلم سرایت (Contagion) فیلمی است در مورد یک اپیدمی جهانی (پیادمی) که ویروسی ناشناخته از طریق جغد و خوک ایجاد شده و از چین به جهان صادر میشود. فیلمی که ۱۰ سال پیش ساختهشده، اما به شدت به زندگی دوران کرونا و کوید۱۹ نزدیک است!
روایتی از اپیدمی جهانی، با نرخ سرایتی مشابه با کوید۱۹ و البته کمی تلختر، شاید هم روایت روزهای آینده ماست، وقتی بیماری به صورت گسترده و طولانیمدت باقی میماند و مردم مستاصل به فروشگاهها حمله میکنند و به جان همدیگر میافتند مثل زامبیها.
این فیلم گاه ما را از شدت شباهت به این بیماری ما را به حیرت وامیدارد؛ اما پرسش جدیتر شاید این است:
این گونه فیلمها و رمانها تا چه حد در تصمیمگیریها مهم هستند؟
درک یک موقعیت
فیلمها و رمانها فرصتی هستند که به ما داده میشود تا با موقعیتها و شخصیتها احساس همدلی کنیم. فرصتی که میتوانیم خود را در یک موقعیت تصور کنیم و در این موقعیت بتوانیم تصمیمهای مختلف را بشناسیم.
برای تصمیمگیری کلان خصوصا در موقعیتهای ناشناخته و شگفتیساز (Wildcard) نیاز است تا پیش از هر فعالیتی موقعیت را بشناسیم و حتی بیش از آن در آن موقعیت با موضوعات مختلف همدلی کنیم.
وقتی از همدلی سخن میگوییم از خندیدنها و گریستنها با دیگری صحبت نمیکنیم؛ بلکه دربارهی درک عمیق موقعیت است. درک عمیق نگرشهای بازیگران مختلف در آن موقعیت به جهان، ترسها و آرزوهایشان. درک اینکه مدیر ستاد ملی مبارزه با بیماری، در فیلم سرایت، به دوستانش زودتر اطلاع میدهد تا از قرنطینه خارج شود؛ مسالهای که وقتی لو میرود برایش سنگین تمام میشود؛ و البته پرسش جای خود هست که چه چیز اخلاقی است و چه نیست!
بدون همدلی ما تنها به اتکاء پیشفرضهای خودمان به قضاوت و فهم موقعیتی مینشینم؛ که ناخودآگاه مشابه وضعیت فعلی فرضاش میکنیم؛ قضاوتی که نتیجهاش از پیش مشخص است: ادامه روند تصمیمگیریهای فعلی!
تصمیمگیری در موضوع کرونا نیاز دارد و داشت، که تفاوتهای آن را با تجربیات پیشین درک میکردیم و انتخابهایی متناسب با آن داشته باشیم و نه مشابه با گذشته و تجربیات که هیچ شباهتی با وضعیت واقعی کرونا نداشت!
درست مثل سیاستمداران توی فیلم که ابتدا از جدی گرفتن موضوع طفره میروند و بعد هزینههایی جدی و ملی برای آن میپردازند.
مغز پیچیده ما
پژوهشهای «سینگر» عصبشناس آلمانی نشان میدهد در زمان خواندن رمان و البته دیدن فیلم، شبکههای عصبی مرتبط با هر تصویر فعال میشود. به عنوان مثال با خواندن بخشهای مرتبط با ترس، دقیقا شبکههای عصبی مرتبط با ترس فعال میشود! به عبارت دیگر با دیدن همدلانه فیلمها و خواندن عمیق رمانها ما فرصت تجربه کردن به دست میآوریم! فرصتی که در نوشتههای کوتاه توییتری برای ما ایجاد نمیشود و البته در رمانها بیش از فیلمها است!
خواندن و شنیدن عمیق دیگری تا حد زیادی مانند تجربه کردن است. به همین دلیل است که دیدن فیلمهایی مانند سرایت به افراد و حتی تصمیمگیران این امکان را میدهد تا هم موقعیت را درک کنند و هم به گونهای آن را تجربه کنند!
این تجربهکردن از طریق خواندن و دیدن به حدی شدید است که در مطالعات دیگری که در دانشگاه یورک و اموری انجام شده است، تاکید میشود که حتی حس لامسه نیز تجربه میشود!
در هر موقعیتی ما با دوگانههای اخلاقی روبهرو میشویم: دوگانههایی که در کرونا میبینیم مانند: دولتها حق قرنطینه دارند یا نه؟ میزان مداخله تا چه حد باید باشد؟ امکانات محدود سهم چه کسانی است؟ چه کسانی اولویت دریافت واکسن (در صورت کشف) دارند؟ و...
«اوتلی و مار» دو عصبشناس دیگر اشاره دارند به اینکه درک عمیق دیگری از طریق خواندن و دیدن موقعیتها، در حقیقت برای ما «آزمایشگاههای اخلاقی» ایجاد میکند. آزمایشگاهی که در آن میتوانیم خود را در وضعیتهای اخلاقی قرار داده و از این طریق توان اخلاقی خود را افزایش دهیم.
توصیه راهبردی
رمان خواندن و فیلم دیدن تنها یک تفنن و سرگرمی نیست؛ این دو پایههای کلیدی تصمیمگیری فردی و جمعی است. رمانها و فیلمها این امکان را به ما میدهد تا ما تجربیاتی فراتر از واقعیت دنیای فعلی خود را تجربه کنیم!
فیلم و رمان ساختن دنیایی فرضی است، اما دنیایی که رگههایی از واقعیت آینده و حال ما را در بردارند. تصمیمگیری مناسب نیاز به درک موقعیت دارد و هرچقدر ما درک عمیقتری داشته باشیم، میتوانیم تصمیمات بهتری بگیریم.
رمان و فیلم ادامه زندگی و امکان بودن ماست؛ ما خود را و فهم خود را در فیلمها و رمانها گسترش میدهیم، تا بتوانیم تصمیمهای بهتری بگیریم!
?یادداشتهایی با عنوان «تصمیماندیشی» به صورت سلسله یادداشت در کانال تلگرامی @ShareNovate منتشر میشود.
شما میتوانید شبکه توسعه را در تلگرام به نشانی زیر دنبال کنید.
@I_D_Network