Siamak Tarakmehzadeh
Siamak Tarakmehzadeh
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

مسکن درد کرونا توسط چند بچه مشهدی...

به بهانه انتشار آلبوم «خراسانیات» در روزهای سخت کرونا که پیش از این در وبلاگ سیامشق منتشر شده است.

زلزله بم

در بم که زلزله شد،‌ شجریان و گروه همراه آن زمانش کنسرت همنوا با بم را ترتیب دادند که از هر نظر اتفاق مهمی در موسیقی کلاسیک ایرانی بود. بعد هم ویدئوی آن با کیفیت متفاوتی پخش شد که بسیار در توجه مردم عادی جامعه به شجریان و موسیقی کلاسیک ایرانی (از کلمه سنتی به دلایل فراوان بیزارم) تأثیر داشت.

آن اجرا ترکیبی از دو تور قبلی شجریان، علیزاده، کیهان کلهر و همایون شجریان با عناوین «فریاد» و «بی تو به سر نمی‌شود» بود که کاندید دریافت جایزه گرمی هم شده بودند. جهان را گشته بودند و هر چه تحسین از هر آدم حسابی بود را دریافت کرده بودند. آنها توانستند کیفیتی بسیار بالا در موسیقی ایرانی را به ظهور برسانند. جوانان را مجدد به سمت موسیقی کلاسیک ایرانی بکشانند و هنوز مخاطبان را بعدازاین همه‌سال ارضا کنند. هنوز هم یاد ندارم نقد منفی بر این دو آلبوم خوانده باشم. (هرچند نقد هنری به این راحتی‌ها در این مملکت پیدا نمی‌شود)

در یک مصاحبه با حسین علیزاده درباره این کنسرت‌ها و آلبوم‌ها نکته ظریفی را اشاره‌کرده بود. یادم هست که می‌گفت: شما اشتباه می‌کنید که فکر کنید بهترین کارهای شجریان این کارهاست که با من خوانده. شاهکارهای او اجراهای دهه شصت اوست با پرویز مشکاتیان.

این را نه من که یک مخاطب عادی موسیقی و عاشق سینه‌چاک استاد هستم گفته باشم. حسین علیزاده می‌گوید که دست محکمی بر آتش دارد. دوستی سالیان با مشکاتیان و شجریان دارد. و خودش یکی از ستون‌های موسیقی ایران است. ستونی محکم.

طرح جلد آلبوم خراسانیات - طراح آوا مشکاتیان
طرح جلد آلبوم خراسانیات - طراح آوا مشکاتیان


دهه شصت دورانی طلایی موسیقی کلاسیک ایرانی

شجریان و مشکاتیان در یک دهه با تولید چندین آلبوم پیاپی که یکی از یکی زیباتر و نوآورانه‌تر در فضای آن روزهای ایران بودند همه توجه‌ها را به خود جلب کردند. «آستان جانان» «بیداد» «نوا» «دستان» و ... که هرکدام برای من و خیلی‌های دیگر آلبوم‌هایی است که هیچ‌وقت کهنه نمی‌شود. در همین دوران بود که شجریان به آنچه امروز هست تبدیل شد.  ظاهراً این دو هنرمند هنوز هم آثار منتشرنشده فراوان با یکدیگر دارند. و نکته مهم این است که جدایی این دو و عدم همکاری با یکدیگر باعث شد که دیگر هیچ‌کدام در آن حد و اندازه ظاهر نشوند. بخصوص مرحوم پرویز مشکاتیان که کم‌کم چنان در فضای موسیقی ایران کمرنگ شد که حضور مجددش در یکی از کنسرت‌های شجریان با زلف‌های سفید بعد از سال‌ها بی‌خبری از او خبر بزرگی بود و البته خرسندکننده. که متأسفانه عمرش از آن حضور  به بعد بسیار کوتاه بود و خیلی سریع ترکمان گفت.

همه این‌ها را گفتم که بهانه و مقدمه طولانی باشد بر آلبوم «خراسانیات» از این دو بزرگوار که امروز صبح بیست اسفند ۹۸ منتشر شد. خراسانیات که سال ۶۵ ضبط‌شده بوده و حالا با پیگیری آوا مشکاتیان که دختر آهنگساز و نوه خواننده آلبوم است در مقابل ما قرارگرفته ا

شجریان و مشکاتیان در دهه شصت
شجریان و مشکاتیان در دهه شصت


یک آلبوم به شیوه کولاژ

خراسانیات یک کولاژ است. اساس کار سه تصنیف درجه یک است که بروی اشعار ملک شعرای بهار کارشده. متن اشعار با لهجه خراسانی است. و همین اتفاق جدیدی است. ملک‌الشعرا تصنیف‌های بی‌شماری از شعرهایش تصنیف و خوانده‌شده مثل مرغ سحر یا بهار دلکش و ... ولی لهجه خراسانی خیلی تجربه جالبی است هم در اشعارش و هم تصنیف شدنش. نحوه خواندن و آهنگسازی کار کاملاً مبتنی بر موسیقی ردیفی ایران است و از این نظر کاملاً در نقطه مقابل آلبوم شب، سکوت کویر شجریان/کلهر است که کاملاً بروی موسیقی مقامی خراسان کارشده است روی اشعار فارسی. بقیه قطعات دو قطعه  کاروان و خزان از مشکاتیان در میانه این سه تصنیف قرارگرفته است. این دو قطعه در آلبوم های دیگر مشکاتیان شنیده شده بود. ولی  اینبار با اجراهایی حرفه‌ای‌‌تر و تنظیمی مناسب‌تر و هماهنگ‌تر با  تصنیف‌های خراسانی به‌اضافه یک سازوآواز که از اجرایی صحنه‌ای ضبط و اضافه‌شده است. فکر می‌کنم که با توجه به دشتی خوانی این آواز و هماهنگی بیشتر با لحن تصنیف‌ها دلیل انتخاب آن بوده است. که انتخاب بدی نیست. شاید از آوازهای درجه یک شجریان نباشد ولی هر آوازی از او قابل تامل است.

به نظر من این کولاژ کار کردن یعنی اضافه کردن یک آواز از یک اجرا و تصنیفی از یک اجرای دیگر پیش‌ازاین هم در آلبوم‌های  دیگر شجریان وجود داشته ولی چون توسط خود استاد این کار انجام می‌شده خیلی ظریف و هنرمندانه این قطعات کنار هم می‌نشستند و ما هیچ‌وقت متوجه این موضوع نمی‌شدیم. حتی اگر روی جلد آلبوم ذکر میشد. ولی در این آلبوم این کار خیلی سهل گیرانه صورت گرفته است. کمی توی ذوق می‌زند.  ولی با این اوصاف هم باز شنیدن این صدا از دل تاریخ آن هم در زمانه‌ای که آهنگساز در زیرخاک آرمیده و خواننده در گوشه مراقبت‌های ویژه بیمارستان و ما هم در میانه میدان اخبار بد و بدتر از هر کرانه، تجربه دل انگیزی است. خراسانیات این بِچِه مِشِدیا مسکنی است قوی که در این روزگار سرپا بمانیم.

من سیامک هستم. بلاگر و ویژوال آرتیست. حوزه نوشتاری‌ من هنر، خلاقیت و تاثیرات آن در زندگی است. در شرایط فعلی به نظر من فقط هنر و خلاقیت است که میتواند ادامه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید