مثل کسی که سرطان تمام بدنش رو گرفته ولی انکار میکنه، یه عده میگن «این» غیرت و ناموسپرستی «واقعی» نیست.
نمیدونم از داسی که گلوی دختر رو میبره، از چاقویی که سر همسر رو جدا میکنه، و از تبری که تن یک زن رو میشکافه چه چیزی واقعیتره. رومینا اشرفی، فاطمه برحی، ریحانه عامری،
یکی نیست بیاد بگه این داس و تبرها دست باباها چیکار میکنه آخه انگار پدر رومینا الگویی شده برای باقی پدران که فانتزی کشتن دخترانشون رو به حقیقت تبدیل کنند.
چون تازه متوجه حقوقشون در ایران شدند و دیگر میدانند نه زندانی در کار است، نه دادگاه.خانواده و حکومت و پلیس و دین، با هم در سرکوب زن دست به یکی میکنند نتیجه اش میشه زنکشی
چشمامون رو ببندیم و بگیم مردسالاری نیست،
من مواجه نشدم
دخترا هم دیگه زیادی پررو شدن
اون که میدونست باباش اینطوریه چرا زود برنگشت؟
..." بیاید به من بگید
تبر بعدی روی گردن کدوم زنه
بنظرم حتی کلمه فرزندکشی هم مفهوم درست رو نمیرسونه درواقع باید گفت زن کشی.
جنسیت اینجا خیلی مهمه که بهش اشاره بشه چون فرزند پسر باشی هیچوقت با داس و تبر پدرت نمیاد سراغت!
در کمتر از یکماه،سه قتل، سه جنایت در سه نقطه ایرانسه زن، قربانی جنایت های مردانه ی خانوادگی
یکی در تالش تالش رومینا اشرفی با داس میکشه
یکی در کرمان کرمان ریحانه عامری با تبر میکشه
یکی در آبادان فاطمه برحی با چاقو اگر این فاجعه نیست پس چیه؟