برنامهی خوابم بهم ریخته است و شبها در بیداری و روزها را در خواب به سر میبرم. شاید هیچ چیزی در این دنیا کلافه کنندهتر از بیخوابیهای شبانه نباشد. شبهایی که سکوتش تورا ناشنوا میکند.
در ساعت ۵ بامداد، هیچ چیزی همچون خواب لذتبخش نیست ولی من اندیشههای ویرانگرم فرو رفتهام. اینها دلیلهایی هستند که هر روز من را به سمت فروپاشی میکشانند.