امسال در راهپیمایی 22 بهمن می شد بوی انقلاب 1357 را استشمام کرد ، هیچگاه در طول این سالیانی که در راهپیمایی شرکت کرده بودم این چنین تجربه ی معنوی ، مسئولیت اجتماعی و تعلق به یک معنای اجتماعی سیاسی زنده نداشتم و چه قدر شیرین بود قطره ایی از این خیل کم سابقه بودن. سال های گذشته حین پیاده روی مدام ذهنم درگیر انتقادهایی می شد که به نوع برگزاری داشتم سهم تبلیغات صدا سیما در شرکت اقشار را می سنجیدم و دقت می کردم که بفهمم این افراد از کدام طبقات اجتماعی و فرهنگی هستند اما امسال تنفس در این جمعیت برایم ارزشمند بود چه پرشور بود نمی دانم چه بود ... واکنش به نا امیدی و لجن پراکنی ؟کنش در قبال حق ؟ اخلاص مردم در حضور ؟ ...
چه بود که این چنین مرا سیراب می کرد و اجازه نمی داد دوگانه های پیر و جوان ، دولتی و مردمی را در ذهنم جاری سازم؟
گرچه صدا سیما روایت از حضور کم حجاب ها و اقشار مختلف ارائه می دهد اما یک چیز را می دانم حضور جمعیت در این راهپیمایی مسلما یک کنش مذهبی بود نه کنش سیاسی از مذهب پیشی گرفته و نه مقدس کردن اغراض سیاسی
من به نوبه خودم همه را از اقشار مختلف و کم حجاب در این راهپیمایی را مذهبی تلقی می کنم بیش از استدلال برای این منظور از احساسم روایت می کنم ، احساسی که اتفاقا همواره نسبت به تقدیس کردن اغراض جناحی و سیاسی حساس و نسبت به توجیه وسیله برای هدف مقدس معترض بوده است مثل همین بازنمایی کم حجاب ها در صدا سیما منحصرا در ایام انتخابات و 22 بهمن .
در مسیر رفت به راهپیمایی پشت ترافیک دیدم خانمی که سوار بر 206 مسی رنگ بود و روی دستانش نقش هایی از گل و حروف انگلیسی خالکوبی داشت به من اشاره کرد که گویا سوالی دارد گمان کردم آدرس می خواهد شیشه را که پایین کشیدم محترمانه شروع به صحبت کرد صدایش را کامل نمی شنیدم اما گویی می گفت چرا پرچم در دست دارید ؟ گفتم چون 22 بهمن است گفت می دانم آخر برای چه ... ؟ منظورش این بود که چرا در راهپیمایی شرکت می کنید شاید متعجب از جمعیت زیاد شده بود و می خواست کمی این افراد را درک کند یا از بی حوصلگی ناشی از ترافیک ایجاد شده با ما بحث کند یا تعهدش را نسبت به اعتراضات اخیر بروز دهد ... هرچه بود در آن شرایط واقعا نمی دانستم چه چیزی بگویم که هم قانع کننده و هم کوتاه باشد کمی مکث کردم ماشین های جلویی راه افتادند و موقع حرکت من بود من هم کمی تپق زدم و با گریزی به آن کلیپ وایرال شده از خانمی که در جام جهانی در قطر فارسی و انگلیسی را شمرده ادا می کرد با همان لحن پاسخ دادم Becauuuuse ...
و در حالی که هم من و هم آن خانم کلی از این شوخی خندهمان گرفته بود گاز دادم و رد شدم.
یکی از رفقا که در ماشین بود گفت به نظر می رسید که این خانم می خواست منطقی گفت و گو کند ،دوست دیگرم هم طعنه ایی به واکنش من زد.
کمی با خودم فکر کردم که در آن لحظه کوتاه چه می گفتم بهتر بود ؟
چه جمله ایی ادراک و انگیزه ایی که در من شعله می کشید را بیان می داشت جمله ای که در عین حال برای آن خانم ملموس و معنادار می بود چیست؟
شاید بهتر بود می گفتم : به خاطر خون شهدا
آری همین بود شاید این چنین می گفتم منطقی تر بود
اما از واکنش و شوخی ام پشیمان نیستم چرا که لحظه ایی موجب خندان شدن یک نفر در ترافیک شده بودم .