دلنوشته های یک سایه
دلنوشته های یک سایه
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

فرار به جلو يا مجازي سازي !

جامعه اي كه مردمش سرتاسر وقتشونو تو اين جعبه هاي كوچيك ميگذرونن اين جامعه بيماره و نياز به يه طبيب حاذق داره، بيماريش از سرطان و از خيلي چيزهاي ديگه بدتره، اين بيماري يا بهتر بگم معضل در شرايط كنوني شبيه چوب لاي چرخ گذاشتنه، انسان ها رو از هم ميگيره و بجاش روابط سمبليك و نمادين جايگزين ميشه، ترس من از اينه كه روزي مردم كه خودم جزئي از كل هستم تبديل بشن به موجوداتي كه هيچي بلد نيستن و فقط و فقط اعتمادشون به فضاي ابري همراهشون باشه !!!

اين نقرن رو قرن نهايت عاطفه ميشه ناميد چرا كه انسان تمام عاطفه اش فقط از طريق انگشتش به اسكرين موبايل لب تاب و ... منتقل ميشه و السلام ...

يه كمي هم واقع انديش بشيم ، خانوادمون سهمي از حضورمون توي اجتماعشون دارن، دوستانمون سهمي از حضورمون بين خودشون دارن، هرچي از حد بگذره ميشه مصيبت !!!!

قرار بود ما از تكنولوژي استفاده كنيم نه اينكه تكنولوژي تمام ما رو بكار بگيره و ازمون نهايت استفاده رو بكنه ...

اميدوارم كه يه روزي برسه مثل قديم همه واقعي بشيم ?????

شبکه های اجتماعیاعتیادایرانویرگولجوان
من یک سایه که بدنبال نور میگردم، نوری که اثری از سایه باقی نمیگذارد را میپرستم، ! اهل همینجا هستم ولی مرا به عنوان اینجایی نپذیرفتند، این است تمام آنچه باید بدانید.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید