۲. علت اقبال هاشمی رفسنجانی به الگوهای توسعه نئولیبرالیستی چه بود؟
از سال 67 و بعد از پایان جنگ، بعد از اینکه فرآیند قطعنامه پیش آمد میخواستیم اقتصاد کشور را بعد از شرایط جنگ بازسازی کنیم و به این ترتیب اوّلین سنگ بنای برنامه توسعه از این زمان گذاشته شد و نقش آقای هاشمی از اینجا شروع میشود لذا از اینجا به بعد ما باید بدانیم حرکت آقای هاشمی چگونه است. این زمان تقریباً اواسط دهه 1980 میلادی است، دورانی که یک دهه از ظهور و تسلط نئولیبرالیستها بر کشورهای متروپل سرمایهداری جهانی گذشته است؛ یعنی با نگاهی به اواسط دهه 1980 متوجّه میشوید درست یک دهه است که ایدئولوژی سوسیالدموکراسی لیبرال در کشورهای متروپل در نظام جهانی و تمام کشورهای غرب مدرن عقبرفته است و نئولیبرالیستها آمدهاند.
وقتی آقای هاشمی رئیسجمهور میشود یک تیم اقتصادی بروکرات را بر سرکار میآورد. این تیم دقیقاً کاری که میکنند این است که نسخههای رایج نئولیبرالیستی را میآورند و این ساخت اقتصادی را که براثر انقلاب ضربه خورده امّا از بین نرفته و علیرغم وجود برخی اختلالات همچنان سرپاست را کاملاً بر مبنای نسخههای نئولیبرالی بازسازی کنند. به نظرم این سنگ بنای بسیاری از مشکلاتی است که بعدها گریبان گیرمان می شود؛ ما باید توجّه کنیم وقتی در کشوری انقلاب رخ میدهد، فقط نمیخواهد ساخت سیاسی را درهم بشکند، چرا که اگر قرار بر این بود فقط تجسم اراده سیاسی حکومت را درهم شکسته و ساخت اقتصادی و فرهنگی قبلی آن را حفظ کنیم، آن ساختار اقتصادی و فرهنگی بازتولید شده و ساخت سیاسی را هم تصرف میکنند. نکته این است مدل اصلی باید بر مبنای توزیع عادلانه یا نسبتاً عادلانه سرمایه و امکانات باشد یا اینکه قرار است یک مدیریت اشرافی متموّل و متجمل درست کنیم؟ روشن است که پاسخ مورد نظر گزینهی اوّل است امّا در مدل نئولیبرالیستی مسئولیت اجتماعی دولت نسبت به شهروندان و مستضعفین کاهش مییابد، این مدل معتقد است بیمارستانها باید خودشان، خودشان را تأمین کنند، طبق این مدل آموزش و پرورش رایگان معنا ندارد و خود مردم باید پول تحصیل فرزندانشان را بدهند، این مدل وقتی میخواهد با آدمها قرارداد کار ببندد، در این قرارداد هیچ تضمینی به کارگر و کسی که نیروی کار را میفروشد نمیدهد، برای اینکه اگر فردا او را نخواست بتواند بهراحتی او را بیرون کند و اهمیتی هم نمیدهد که چه بر سر او میآید؛ بنابراین مدل نئولیبرالیستی آسیبهای اجتماعی متعددی نظیر بیکاری تولید کرده و استثمار را افزایش میدهد.
از این رو برای پاسخ به سؤال ابتدایی باید به سراغ آرا و اندیشههای هاشمی رفسنجان برویم چرا که قاعدتاً این تصمیمگیریهای بنیادین ناگهانی و یک شبه گرفته نشدهاند. در واقع با سیری در آرا و اندیشههای هاشمی رفسنجانی که در سبک زندگی او ظهور و بروز مییابد میتوان به پاسخ دقیقی رسید. یکی از مصادیق بارز خطبهی نماز جمعه از هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور وقت و امام جمعهی موقّت تهران در آبان ماه سال ۱۳۶۹ است که به خطبهی« مانور تجمل» معروف شد که بخشهایی از آن چنین است: نمازهای جمعه اگر بخواهد منظره اسلامی داشته باشد، باید مردم که میآیند، بهترین لباسهایشان را و عالیترین حالت آرایشی در همان سطحی که در زندگیشان هست. داشته باشند. اصلاً باید مانور تجمل باشد نه تجمل فوق حساب، آن زیباییهایی که هست، خوب الآن اینگونه نیست. در یکی دیگر از خطبههای نماز جمعه هاشمی در حمایت از کرباسچی اشاره کرد که: ایشان وقتی که در سختترین شرایط تبلیغی بود، من در نماز جمعه از او دفاع کردم که عدّهای شعار دادند «غارتگر بیتالمال اعدام باید گردد.» هاشمی در همان خطبه اختلاس و دزدی در یک پروژه را اینگونه توجیه میکند: اینقدر بحث از اختلاس و دزدی نکنید و روحیه مردم را خراب نکنید. وقتی که ما یک سدی را میسازیم و مثلاً ده میلیارد خرج میکنیم، ممکن است از قبل آن، پانصد میلیون هم اختلاس شود، اما این سد برای کشور میماند و هیچکس نمیتواند از این سد اختلاس یا دزدی کند.
همچنین با مرور خاطرات روزنوشت هاشمی که طی سالهای گذشته منتشر شده است، بیش از پیش بر ما ثابت میشود که نوع مدیریت هاشمی در دوران ریاست جمهوری و قبل از آن به صورت تجملی و بسیار پرهزینه بوده است. بارها و بارها مشاهده میکنیم که به خاطر بهانههای سطحی به افراد سکههای طلا اهدا میشود و موارد دیگری که در ادامه مشاهده میکنید:
قرار گذاشته بودیم برای استراحت با آقای موسوی اردبیلی به نوشهر برویم. آقای میرحسین موسوی گفتند که آنجا محل دنجی هست. بخشی از اعضای خانواده با ما بودند.معلوم شد بخشی از باغ کاخ شاه است.بچّهها را به تماشای هتل انقلاب – هایت سابق – بردند؛ میگفتند خیلی مجلل است.
در ساختمان نهاد [ریاست جمهوری] یک حمام کوچک سونا و بهداشتی برای معالجه درد کمر و رفع خستگی درست کردهاند. بخشی از آن برای استفاده آماده شده است. بیاثر نیست.
برای رد گم کردن و اغفال دشمن قرار شده به کیش و بندرعباس برویم. هواپیما ۷۰۷ تانکر نیروی هوایی از تهران آمده بود. فاطی، فائزه و بچههایشان و خانواده دائیشان هم آمده بودند. بهسوی جزیره کیش پرواز کردیم و ناهار را در هواپیما خوردیم. ساعت چهار و نیم وارد کیش شدیم. استقبال رسمی انجام شد و مصاحبه مختصری کردم و به ویلای اقامتگاه آمدم.
با هلیکوپتر به سد لتیان آمدیم. بچهها هم تا ظهر کمکم رسیدند. مهدی و فاطی نیامدند. هوای خوبی دارد. عصر همراه بچهها، خواستم اسکی روی آب یاد بگیرم. کمی دنبال قایق کشیده شدم. بدنم آمادگی برای چنین ورزشی ندارد. گرچه آسان است.
آب لتیان پایینتر از سطح آن در سال گذشته است. یک نفر چینی پیشبینی کرده است که ساعت ۸ امروز زلزلهای به قدرت ۶.۸ ریشتر در تهران روی خواهد داد. به همین خاطر بسیاری از مردم از تهران سفر کرده یا از خانه بیرون رفتهاند... آمدن ما به لتیان هم بیارتباط با این نیست. گرچه خودم اصلاً قبول ندارم فقط به خاطر بچهها آمدم.
(چهارشنبه۱۲ تیر ۱۳۶۴، سفر به چین و ژاپن) مهدی را بیدار کردم که صبحانه بخورد و با بچهها دنبال کارش برود. حسن فرزند احمد آقا هم مثل بچههای من _ یاسر و مهدی _ همراه ما بود.
(اسحاق جهانگیری پس از دو دوره حضور در مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه جیرفت، در مجلس چهارم ناکام شد و پسازآن روانه استانداری اصفهان شد تا جایگزین غلامحسین کرباسچی شود. هاشمی رفسنجانی در سفر استانی خود به اصفهان در دیماه ۱۳۷۱ اینگونه از هدیهاش به فرزندان اسحاق جهانگیری یاد میکند): معاونان استانداری آمدند و کمک خواستند. نیروهای انتظامی و حفاظتی که در حفاظت سفر کار کردند، آمدند؛ از آنها تشکر کردم. خانواده استاندار آمدند. احوالپرسی کردم و به بچههایش سکهای دادم. برای سفرم، آینه و قرآن گرفتند.
در نتیجه آنچه مشخص است شروع دوران اشرافی گری و تجمل گرایی و مدیریت پرهزینه در دولت هاشمی رفسنجانی است که باعث میشود اشرافی گری و تجملگرایی از یک ضد ارزش به یک ارزش تبدیل شود و بین مسئولین رسوخ کند و عدالت به یک حلقهی مفقوده تبدیل شود.
منابع: سایتهای مشرق نیوز، رجا نیوز، کتاب های اقتصاد ایران در دوران تعدیل ساختاری از فرشاد مؤمنی، اشاراتی درباره لیبرالیسم در ایران از شهریار زرشناس، پیوند ناگسستنی تکنوکراسی و اقتصاد نئولیبرال از شهریار زرشناس، خاطرات هاشمی رفسنجانی
.