ممکن است برای شما هم پیش آمده باشد که در برخورد با افراد تازهکار مشاهده کنید که در مورد تخصص و تواناییهای خود اعتماد به نفس بالایی دارند و کار شما که چندین سال است در انجام آن تجربه دارید را به باد انتقاد میگیرند، به گونهای که گاهی احساس میکنید در دلشان باور دارند که بهتر از شما قادر به انجام این کار هستند. این اثر در میان روانشناسان و متخصصان رفتار شناسی با عنوان اثر دانینگ-کروگر شناخته میشود.
اثر دانینگ-کروگر یک خطای شناختی است که افرادی در یک زمینه ناشایسته هستند، نه تنها متوجه این موضوع نیستند، بلکه حتی اطمینان دارند که در آن زمینه شایستگی بالایی نیز دارند.
تحلیل رفتارشناسی این افراد نشان می دهد آن ها به شدت دانشی فراتر از دانش ناچیز خود را نفی میکنند و بی محابا تز میدهند. البته وقتی این افراد در معرض آزمون و یا آموزش مهارت هایی که ندارند قرار می گیرند، به تدریج از این توهم خارج می شوند و به ضعف و کم دانشی خود پی می برند.
دلیل اصلی این رخداد این است که افراد هرچه دانش بیشتری در یک زمینه خاص بدست میآورند آگاهیهای آنها در مورد پیچیدگیهای آن موضوع نیز بیشتر میشود. دلیل دیگری که باعث این سوگیری شناختی میشود این است که افراد حرفهای پس از کسب تجربه در یک زمینه خاص با ناکامیهایی مواجه میشوند و این موضوع اعتماد به نفس آنها را در این زمینه کاهش خواهد داد و در نهایت موجب خواهدشد که فرد با در نظر گرفتن ناکامیهایی که ممکن است با آنها مواجه شود در مورد تواناییهای خود تصمیمگیری کند.
گرچه مطرح کردن ایدههای جدید از جانب افراد جدید در سازمان، به خصوص کسانی که سابقه کار زیادی ندارد، همیشه امری مثبت و مفید است و واضح است که وقتی منابع محدود باشند، شرکت ها مجبور می شوند به نحوه ی تفکر و تلاش های کسانی اتکا کنند که نیروی پیشران شرکت محسوب می شوند. ولی اگر مطرح کردن ایده و پیشنهادات با این تفکر باشد که من بیشتر از سایرین میدانم با اینکه تجربه کمتری دارم، نشان دهنده جهل ماست. شاید بهترین راه برای دادن ایدههای خلاقانه در ابتدای مسیر شغلی، یاد گرفتنش در حین خود فرایند، و یا درس گرفتن از ابزارها و اقدامات دیگران باشد.
با اینکه هنوز یافته های دانینگ و کروگر کاملا پذیرفته نشده اند، اما به خوبی نشان می دهند هر چه مطالعه بیشتر باشد، فرد نسبت به محدودیت های دانش خود آگاه تر می شود و کمتر ادعا های عجیب و غیرواقعی درباره ی دانش شخصی خود بروز می دهد. این یافته ها ممکن است درباره ی همه ی ما صدق کند؛ بنابراین عاقلانه ترین کار ممکن این است که در زمینه هایی که تخصصی نداریم، بیش از اظهار نظر شخصی، بازتاب دهنده ی نظر متخصصان باشیم همیشه از خود بپرسیم که آیا احتمال اشتباه وجود دارد یا خیر؟ آیا انتظارات ما درست هستند یا خیر؟ هرگز فرض را بر این نگذاریم که همه چیز را میدانیم و در عین حال همیشه منتقد اطلاعاتی باشیم که دریافت میکنیم.
نکته آخر اینکه اگر این مطلب را خواندیم و تصور کردیم این خطا فقط در مورد دیگری صدق میکند و ما از چنین خطاهایی در امان هستیم، درست در همین لحظه دچار دانینگ کروگر شده ایم.