پاشو تکون بده خودتو.
خستم کردی
جلو چشمم نباش
بوی حماقتت کل خونه رو برداشته
حتی عرضه اشتباه جدید رو هم نداری
فقط کارای قدیمی
درس هایی ک هیچ وقت نمی فهمی و نادیده میگیری
فقط حرف و حرف و حرف
دهنت کف کرد انقد فک زدی
مثه ی سگ احمق پارس میکنی و منتظری به سمتت استخون پرت کنن.
له له میزنی برای حقیر ترین چیزا
و فقط بازی توی نقش یه فلک زده رو یاد گرفتی
برانگیختن ترحم بقیه با تکراری ترین و قدیمی ترین رفتار
لعنتی تو حتی پشت فکراتم فکری نیس
خودت رو پرتاب کردی ته دره و داری فقط نزدیک تر شدنتو به قهقهرا تماشا میکنی
یاد اون زمانی افتادم ک داشتی کتابو مینوشتی و کل دانشکده عاشقت بودن.
تو مینوشتی اونا زمزمه میکردن
میخوندی اونا دست میزدن
راه میرفتی اونا پشتت می دویدن
حرفاتو میشنیدن سیگار بعدی رو روشن میکردن
تو گل سر سبد بودی اونا لذت میبردن از دیدنت
دست به هرچی میزدی زندش میکردی
تو مثال عینی تشخیص بودی
...
میخندیدی و خندت باعث شادابی همشون میشد
محال بود اتفاقی بیفته و تو عاملش نباشی
رنگ دستت بود و نقش میبستی
دلت نمیخواست بخوابی
چون رویا رو زندگی میکردی
تو فقط خودت بودی و تنها چیزی ک مهم بود همین بود
رفته رفته شرایط تغییر کرد و آدما تغییر کردند
تو همچنان خودت بودی ولی دیگ کم رنگ شده بودی
توجهی جلب نمیکردی
تکراری بودی
خسته کننده بودی
رنگ و رفته و سرد بودی
خاکسترت همه جا دیده می شد
صدات زنگ سابقش رو از دست داده بود
تاریخ مصرفت سر رسیده بود
انگار ک کفن مد شده بود
مجالی برای انرژی تو وجود نداشت
همه چیز و همه کس تورو از خودت دور میکرد
آدمایی ک یروزی ذوق دیدنت رو داشتن
الان براشون صرفا ی ایده مرده بودی
با هنرت اونا رو سنگین کرده بودی
چشماشون خسته بود از زیباییت
گوششون بسته بود از غنای کلامت
تنها چیزی ک اونا رو میتونس آروم کنه پایان تو بود.!
تقلا برای هضم و گذر از این شرایط تورو فرتوت کرد
تو دیگ حتی زیبا نبودی
رنگت بی اهمیت شده بود
رقت انگیز بودی
افکارت کور تر و خشکیده تر می شد
مقصرو دیگران میدونستی و ناراحتیت فقط از بی معرفتی بقیه بود
ضعیف بودی و شکسته تر می شدی
همیشه از ی مسیر می رفتی و تغییری تو خودت نمیدادی
هم دوران خوبتو داشتی هم بدتو
ولی همیشه خودت لعنتیت بودی
حتی وقتی ک فک میکردی نیستی و دور شدی
این شرایط فقط یه راه حل برات میذاره
اونم پذیرفتن نقش مقصر زندگی خودت
نقش ها تغییر میکنن پس توهم باید تغییر بکنی
بخند و از صحنه بیا پایین تا بقیه هم به نقش دست زدن
برات برسن .
این صحنه می چرخه هممون قراره نقش های متنوع بگیریم و گذر کنیم .
نقشتو خوب بازی کن ولی خودت رو با اون یکی ندون.
یه آدم تک نقش همیشه بازندس حتی اگ همیشه نقش برنده داشته باشه .