همواره در زندگی ام با این پرسش دست و پنجه نرم کرده ام که چرا لذت و رنج چنان در هم تنیده اند که گاهی تفکیکشان ممکن نیست. لحظاتی بوده که رنج خود شکلی از لذت به نظر رسیده و لذت چهره ای از رنج به خود گرفته است. این کتاب برای من فرصتی شد تا از دریچه ی روانکاوی به این پیوند پیچیده نگاه کنم و آن را نه فقط به عنوان یک مفهوم بلکه به عنوان تجربه ای زیسته مورد تأمل قرار دهم. در این مسير، لحظاتی بود که معنای واژه ها از کتاب فراتر میرفت و به تجربه های شخصی ام گره میخورد گویی این کتاب تنها یک متن نبود بلکه آیینه ای بود که مرا به تأمل درباره ی مسیرهای فکری و احساسی ام وامی داشت مدت ها این پرسش ذهنم را درگیر کرده بود که چرا انسان گاهی آگاهانه یا ناخودآگاه به سوی اموری کشیده می شود که بیش از آنکه آسایش ببخشند درد و اضطراب به همراه دارند؟ چرا لذت گاهی با عبور از آستانه ی تحمل بدل به رنج میشود؟ و برعکس، رنج چگونه می تواند خود نوعی لذت را در دل داشته باشد؟... در دست انتشار