Juliet
Juliet
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

رویا

دوس داشتم وقتی از این ‌پهلو ب آن پهلو میشدم چشمانت اولین چیزی بود که میدیدم

و گرمای تن تو خورشید تابناکی بود به بدن یخ زده‌ام

اما در این میان تنها چیزی که به دست می اوردم رویاِ کاذبی ست از بودن و نبودن های متوالی تو

که هر چه دست دراز میکنم نمیرسم

رویاپردازیچشمانت
من يک مهاجرم، از رويايى به رويایى ديگر:)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید