این مطلب سال ها پیش تو یه برنامه تلویزیونی به گوشم خورده بود که مهمان برنامه گفت :مونیخ شهری بود که به دست زنانش آباد شد
این تو ذهنم بود هیچوقت دقیقش رو نخونده بودم تا به امروز که با مسئله نقش زن رو به رو شدم
من تو شرکتی کار میکنم که به دست زن ها داره میچرخه ، کارهای کمی توسط تعداد اندکی آقا انجام میشه که در پشت صحنه ی شرکت هستند اما حضور اصلی و روح شرکت تو کار همین زن هاست
از شما هم میخوام اگه در مورد عنوان این نوشته چیزی نمی دونید برید داستان احیا شدن آلمان بعد از جنگ جهانی دوم رو بخونید
این داستان برام خوشایند بود من همیشه تو زندگیم قدرت ، هوش ، تفکر واستراتژی زن ها رو ستایش کردم
اما با مسئله ای که تو این شرکت برام پیش اومد فهمیدم زن ها همونقد که میتونند سازنده باشند 100 برابر میتونند ویران کننده باشن ....
حالا دیگه ربطی به جنس نداره هر جا که توکار اولویت خواسته های شخصی نه پیشرفت و سازماندهی کار باشه اونجا تبدیل به جهنم جبهه ها میشه و دیگه همکاری و روند کار بی اهمیت میشه
جدا از جنسی که هستیم سعی کنیم برای زندگیمون _کارمون روح باشیم
این روزهای خاکستری که همه جا توش جنگه با اولویت های شخصی و جنگ داخلی بیشتر به جایی نمیرسه
پی نوشت : این نوشته هیچ طرفداری از جنس خاصی نداره همیشه در برابر زن زندگی آزادی مرد میهن آبادی میاد :دی