نسخه، فرمول و قالب
به این نتیجه رسیدم، انسان برای دستیافتن روشها و انتخابهای گوناگونی دارد، از این میان بارزترین و محبوبترینها رو بررسی کردم و تنها به سه مدل و الگو میپردازم: نسخه، فرمول و قالب.
• «نسخه» درمانی سلیقهای، تصادفی و سرپاییست، تب بُر است، مُسکن است، آرامبخش است و البته که سطحی و موقتی و زودگذر است و البته که به احتمال زیاد تجویزی نامربوط با درد شما باشد.
هیچ نسخهی حالِ خوب کن و موفقیت سازی برای همه به طور یکسان پاسخگو و چاره نیست، من این طور فکر میکنم یا حداقل برای من این گونه بوده.
• فرمول راه رفته و نقشه راه است. مسیری که پیشتر طی شده و حالا Blueprint و مختصات آن در خدمت شماست برای کوتاه کردن مسیر و یک میانبر از میان راههای منتهی به در بسته یا بیراههها. فرمول بیشتر از نسخه راهگشاست، اما هنوز درمان قطعی نیست، یا باید راهی برگزینی که به مرادت نزدیکتر است یا همچنان در مسیر راه بپیمایی تا به مقصود برسی.
نه تنها در نسخه، در فرمول هم نمیتوان قاعده و چارچوب خاصی قائل شد.
نسخه و فرمول این طور به نظر میرسن شما رو نزدیکتر میکنند به هدف و نتیجه اما یک راز نهفته در نهاد خود دارند، که ممکن است بهره عمر شما را به باد دهد:
پیش از دست به دامان شدن به علاج، شما سردرگم و گمشدهای هستید که در این جهان به دنبال سرنوشت خود هستید، این سرگشتگی با یافتن معجونی از جنس نسخه و فرمول شما را وارد مرحله پیشرفتهتری از سرگشتگی میکند. این بار شما همچنان گمشدهای هستید که نقشه و درمان دارد، اما در اقلیم اشتباهی بدنبال گنج هستید. به هر دستیابیای برسید متوقف شده و اتراق خواهید کرد و بساط سکنی گزیدن در آن اقلیم اشتباه را سرنوشت خود میپنداری و داستان شما تمام میشود.
زیستن در این توهم و خودفریبی که شما راه خود را یافته و به سرمنزل مقصود رسیدهاید، بیگمان همان بسنده کردن به «کاچی بهتر از هیچی» است.
• نوع دیگری از گونههای توفیق در زندگی Template یا قالب و شابلونهای از پیش طراحی شدهای هستند برای کوتاهتر کردن و دور زدن پبمودنها. یک جور تقلب و توفیق باد آورده و بدون هویت و افتخار.
دارم در به «ساختن راه» با ترکیبی از هر سه متد به همراه «هکِ پیشرفت» فکر میکنم به روش خودم. یک بار زیستن ارزشش رو خواهد داشت که راه خودت را با فرمول خودت بسازی و نسخهها و قالبها را بشناسی و الگوی ویژه مسیرت را خلق کنی.
هذیاننویسیهای روزمره
در اندیشه «هکِ زمان»