این چند خط پایین قرار بود تو "جستار | ننگ با رنگ پاک نمیشه" باشه که چون دیدم داره زیاد میشه یه مطلب جدا راجع بهش نوشتم.
"درآمدی تحلیلی بر انقلاب اسلامی ایران" رو دیدم گفتم یه نگاهی بهش بندازم. تو صفحهی ۱۱۵ـش راجع به درصدهای شعارهای انقلاب ۵۷ حرف زده. تو انقلاب ۵۷ بیشتر شعارها مضمونشون فرهنگی (۵۴ درصد فرهنگی، ۴۰ درصد سیاسی، ۶ درصد اقتصادی) بود. حجاب هم جزو فرهنگ حساب میشه. خودم قبول ندارم اینکه حجاب جزو فرهنگه. حجاب الان بیشتر از اینکه برای مسائل فرهنگی مورد استفاده قرار بگیره برای اهداف سیاسی استفاده میشه. مثلاً من وقتی میبینم تو قطار یه زن چادریه میاد تو، چون حدس (اینجا حدس میزنم، اونجا که این حدسْ یقینه) میزنم مذهبیه، فارغ از تفکراتش باهاش حال نمیکنم، چون چادریه و چادریها هم مذهبیَن (هر چادریای نه، اگه طرف آدم باشه مشکلی باهاش ندارم؛ دوستهای اینطوری هم دارم که چادریَن ولی باهاشون رفیقم). یکی از دلایلی که باعث میشه از حجاب بدم بیاد اینه که همیشه باحجاب مظلوم جلوه داده میشه و بیحجاب ظالم. کلاً در رابطه با حجاب دوتا جبهه هست: باحجاب، بیحجاب. خب وقتی که باحجاب مظلوم باشه پس حتماً اون یکی جبهه که بیحجابها هستن بهش ظلم میکنن. امکان این که ظالم از خود جبهه باحجابها باشه هم هست. چون مردها نمیتونن حجاب داشته باشن، اون دسته از مردهایی که طرفدار حجاب هستن رو با کلمات «غیرت» و «ناموس» تعریف میکنم. بیشتر ظلمها هم معمولاً از طرف همین آقایون به اصطلاح باغیرته؛ یه نمونهش قتلهای ناموسی. البته تو این مورد (قتلهای ناموسی) کسی که بهش ظلم شده امکان داره خیلی اهل حجاب هم نباشه یا اونجوری سفت و سخت نگیره: رومینا اشرفی، مونا حیدری، شیدا و... . یکی از چیزایی که «حجاب» با خودش میاره «غیرت»ــه و نتیجهش میشه که زن شونزده ساله (خیلی غمانگیزه برای یه دختر شونزده ساله از لفظ «زن» باید استفاده کرد.) که یه بچهی سه ساله داره بخاطر اینکه داداشش دیدتش که داره با یه مرد حرف میزنه با ضربات چاقو کشتدش که اصالت کلمهی «غیرت» رو زنده نگه داره. با مفهوم «حجاب»، «غیرت» و «محرم» و «نامحرم» و کلی واژهی دیگه بوجود میآد. واسه همین چیزاست که نسبت به حجاب تنفر دارم.
فکر کن داری از پرتگاه میفتی، دستت رو گرفتی به یه سنگ که چند ثانیه دیگه شل میشه و میفتی پایین؛ بعد یه نامحرم اونجا هست و تو مذهبی هستی. اگه بخوای دستش رو نگیری چون باهاش نامحرمی میفتی پایین و میمیری، اما اگه دستش رو بگیری اعتقادت رو زیر پا گذاشتی. اینجا زنده موندن مهمتر از اعتقاده. یکی از چیزایی که بحث محرم و نامحرم رو نقض میکنه (حداقل برای من) این مثاله. مذهب تا جای ممکن سعی میکنه زن و مرد نامحرم رو از هم دور نگه داره. پس چرا بالای در دستشویی عمومیها زده «خواهران» و «برادران»؟ «بانوان» و «آقایان» که صمیمیتش کمتره و مناسبتره برای مذهب؛ پس چرا از «آقایان» و «بانوان» استفاده نمیکنن؟ (از همین دستشویی عمومی شروع میشه تا جاهای بالاتر)
راجع به مظلوم نمایش دادن باحجابها گفتم؛ تو دادگاهها معمولاً چادر سرشون میکنن (خودشون نه، برادرا این کار رو میکنن) و حجابشون رو درست میکنن. اینم بخاطر اینه میخوان مظلوم نمایششون بدن (اینم هست که مثلاً چون چادر پوشش کامله نمیخوان صورت زن مشخص شه که هویتش لو بره؛ ولی مثلاً کسی که بمبگذاره یا زنا کرده قبل اینکه بره دادگاه، عکسهاش از تو اینستا و... درمیاد؛ یا خانوادهش عکسهاش رو منتشر میکنن که مردم برای مثلاً اعدام نکردنش ازش حمایت کنن، پس لو نرفتن هویت دلیل محکمی برای چادر پوشوندن سر زنهایی که میرن دادگاه نیست). البته اینکه یه زنی که زنا کرده رو چادر سرش میکنن اوج پارادوکسه. من مذهبی نیستم، ولی در این حد میدونم که این کار (چادر پوشوندن سر کسی که زنا کرده) بیشتر از اینکه اسلامی بودن دادگاه و اینا رو نشون بده، بیاحترامی مذهبیها به عقاید خودشونه.
احتمالاً اون ویدئوعه که یه دختر بچهسال رو گذاشتن جلو دوربین و با عشوه میگه: "بیا مزاحم من شــــو" رو دیدین، ولی اگه ندیدین این پایین میذارمش:
*خیلی گشتم اون ویدئویی رو انتخاب کنم که زیرش شکلک خنده نداشته باشه (ویدئوی اصلی)، ولی پیدا نکردم. گفتم که فکر نکنید از قصد این رو آوردم که برای لودگی و تمسخر ازش استفاده کنم.
این ویدئو میگه هر کس مدل لباس پوشیدنش مثل اونی باشه که میگه «بیا مزاحم من شو»، پس حتماً واسه اینکه مردها مزاحمش شن اونجوری لباس پوشیده. ولی میتونه طرف لباسش مثل حالت دوم باشه و نخواد کسی مزاحمش شه. «بیا مزاحم من شو» خیلی لفظ مزخرفیه، مثلاً اگه به زنی تجاوز شه و بدحجاب باشه (خودم از لفظ «بدحجاب» بدم میاد ولی برای بیان منظورم مجبورم بگم) قسمتی از علت تجاوز رو تقصیرش میندازن، اما اگه به یه فرد چادری تجاوز شه معمولاً (همیشه) تقصیری گردنش نمیندازن. خیلی چیز چرتیه. کسی که هیز و مریض باشه واسش مهم نیست طرف بدحجابه، باحجابه، لخته یا هر چیز دیگه، در هر صورت کار خودش رو میکنه، چه میخواد «کار»ش تیکه کلامی باشه یا مالوندن و به زور برقرار کردن رابطه جنسی.
این عکس یکی از تبلیغهای حجابه؛ خود آبنبات بدون کاغذِ دورش زنه و وجهشبه زن و آبنبات هم تو این عکس خوردنی بودنش هست. کاغذِ دور چادره که اگه نباشه مگسهای الدنگ (!) به آبنبات که زن هست حمله میکنن و میخورنش. زن رو که خود اسلام گفته از ارزش بالایی برخورداره، با این کار بیشتر زن رو بیارزش کردن تا باارزش. از کجا معلوم مگسها مذهبی و طرفدار حجاب نباشن؟ (پست مرتبط: "چه پروپاگاندای پَر و پا گندهای!") هیزی ربطی به مذهبی و نامذهبی بودن نداره، پس ممکنه اون مگسهای مزاحم مذهبی باشن. مفهوم این عکس که برای باارزش نشون دادن حجاب زن رو بیارزش کرده مثل نوع نقل و انتقالات بایرن مونیخه. واسه اینکه خودش رو قوی کنه بازیکنهای تاثیرگذار تیمهای دیگه رو میگیره که تیمهای دیگه رو ضعیف کنه و خودش هم لزوماً تیمش قوی نمیشه ـــ از لحاظ خرید بازیکن اون تیمها.
بعید نیست اگه حجاب رو به شنل بتمن و سوپرمن هم تشبیه کرده باشن. فقط سوپرمن یکم منکراتیه داستانش چون شنلش قرمزه.
هر کس عقاید خودش رو داره و همین عقاید متفاوت هست که باعث میشه انسان به اون چیزی که درسته (یا حداقل از نظر خودش درسته) برسه؛ این حرفهایی هم که زدم میتونه درست نباشه یا میتونه درست باشه. در هر صورت طبق چیزایی که دیدم این عقاید بوجود اومده.
اینکه از حجاب بدم میآد لزوماً به این معنی نیست که از بیحجابها هم بدم میآد. چه بسا کسایی هستن که باحجاب باشن ولی از بیحجابها آدمتر باشن.
این عکسها رو ببینید آخرش یه سوال میپرسم اگه خواستید جواب بدید.
سوال: اگه این شخصیتهای کارتونی حجاب داشتن و باحجاب میبودن باز هم همونقدر که حجاب نداشتن دوستشون میداشتید یا نه؟ چرا؟