Kamkam
Kamkam
خواندن ۴ دقیقه·۱ سال پیش

چطوری جون دل؟ هنوز زنده‌ای عزیز؟

[دوربین رو طوری می‌ذاره که معلوم شه لباس هاوایی تنشه] سلام جون دل؛ برقراری عزیز؟ [به این فکر می‌کنه چی بگه که مردم نگن چون فرنگه داره از این حرف‌ها می‌زنه؛ پس بیخیال مادیات می‌شه و از حال خوب حرف می‌زنه] جون دل، این دنیا تمام توانش رو برای ناراحت کردن تو بکار می‌بره، ولی تو نباید ناراحت شی. نگاه کن به خودت؛ درسته نه پول ازدواج داری، نه شغل درست حسابی داری، نه کسی بهت محل می‌ده، ولی این‌ها دلیل نمی‌شه خوشحال نباشی. می‌شه؟ تو هنوز "جون دل" رو داری. من رو داری. [یکی کامنت می‌کنه که: «زر نزن.» و آقای جون دل سعی می‌کنه فشاری نشه] یه جون دل حرف نامناسبی زده. عشق من، تو تا به دنیا چشمک نزنی، دنیا به تو چشمک نمی‌زنه [فارغ از اینکه خبر داشته باشه خود دنیا از چرت بودن چرخه‌ی زندگی چشم‌هاش رو کور کرده. شاید واسه همینه چشمک می‌زنه]. [فرد دیگه‌ای کامنت می‌ذاره: «شما اگه همه‌تون متحد شید/نمی‌تونید حتی میم ملتفت شید»] جون دل، تو باید رو بْیتِ زندگی رپ کنی، نه بیت مهدیار. کامنت‌ها بیشتر می‌شه:

لباس هاوایی تنته؟
واجبی بزن به ریش‌هات
حاجی ماشینت چیه؟
دیشب تو باغ فردوس...
عوضی، به چه جرئتی به مهدیار توهین کردی؟ (مسلماً نگفت «عوضی»، ولی بخاطر شرایط، از استفاده از فحش اصلی خودداری می‌کنم.)
بورس پریودهههههههههههه (همینقدر «ــهه» گذاشته بود.)
از آمریکا داری گوه‌خوری می‌کنی جون دل؟

[برای آروم گرفتن کامنت‌ها سعی می‌کنه شعر مرتبط بخونه]:

این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت/چون رود به جویبار و چون آب به دشت
هرگز غم این دو روز مرا یاد نگشت/روزی که نیامده‌ست و روزی که گذشت

[ادامه می‌ده]:

داشتم می‌گفتم. درسته من آمریکا زندگی می‌کنم، ولی همه‌مون یه خدا داریم. فقط توکل. تا جایی که می‌تونید خودتون رو به خدا نزدیک کنید. [کامنت: «مثل اینکه تو آمریکا آدم بیشتر به خدا نزدیک می‌شه.»] نه جون دل، این حرف زشت یعنی چی؟ [برای اینکه بیشتر فحش نخوره سریع لایو رو می‌بنده.]

[بعد از لایو؛ وقتی داره با خودش جلوی آینه حرف می‌زنه]:

چقدر این مردم زر می‌زنن. اینکه فقیری خب تقصیر خودته. اینکه بدبختی تقصیر خودته. مگه کسی دلش می‌خواد بدبخت باشه؟ پس اگه بدبختی کار خودته. این حمّال برقی‌ها رو هیچ‌جوره نمی‌شه دهنشون رو بست. در لایو رو می‌شه بست، در دهن این‌ها رو نه. آخه چقدر توهین؟ من حتی اگه حرف بدی بزنم اون‌ها حق ندارن با من اینطوری حرف بزنن. ما مگه هم‌وطن نیستیم؟ لوله‌ی یه خودکار هم هرچقدر عوض کنی باز جوهرش همون قبلیه‌ست.

[لایو بعد از ظهر؛ باز هم شعر و حضور پررنگ کامنت‌های مردم]:

چندتا بوگاتی داری؟
فلکه دوم رو بستم، سوم نشتی میده.
پک رایگان «چگونه سایز آلت تناسلی‌مان را افزایش دهیم»... فقط و فقط تا امشب
پک رایگان «چگونه قاشق در دست بگیریم» با حضور اساتید برتر این رشته (پروفایل قاشق داره)
تروخدا کمک کنید.مادرو پدرم از هم جداشدن. پشتوانه‌ی مالی ن دارم.دیشب داشت خدکشی میکردم.شماره کارت...
حاجی قطر بازو رو
اسکل یه‌ وری
دوستان، بنده تعداد زیادی از کتاب‌هام رو قصد داشتم برای مناسب شدن شرایط مالی‌ام بفروشم. شماره تماس...
(با اسم «خاله مهسا»): تعرفه‌ها و مدت زمان تو پیجمون هست

یاد اون موقع‌ها بخیر... تو کوچه‌مون فوتبال بازی... [لیوان شربت زردرنگ که گویا زعفرون هست رو می‌ده بالا] آخیشششششش. مامان‌جونم برام درست کرده. مامان‌جون شما هم براتون شربت زعفرون درست می‌کنه؟

عزیز، اگه حالت خرابه؛ پا شو برای خودت یه دمنوش درست کن، کتاب بخون، به خدا فکر کن. با یه‌جا نشستن که تغییری تو زندگیت اتفاق نمیفته. [کامنت: «با بودن تو لایو تو هم تغییری تو زندگیمون اتفاق نمیفته.»] خب جون دل، خودت خواستی تغییری تو زندگیت اتفاق نیفته.


جامعه به اینترنت معتاده. لزوماً ایران هم نه، بقیه‌ جاها هم همینه. آدم از ذات واقعی خودش فاصله گرفته.

داستان بالا، داستان زندگی خیلی‌هاست. کس‌هایی که چون نتونستن خودشون رو تو زندگی واقعی پیدا کنن، تصمیم گرفتن با جستجو کردن خودشون تو زندگی مجازی، به‌جای افراد دیگه، به خودشون برسن. ولی فقط باید منتظر موند که اینترنت قطع بشه. قطع شدن اینترنت حکم شیکستن بت‌ها رو داره. ولی ابراهیمی که این بت‌ها رو می‌شکنه، خودش هم تو دنیای امروزی بخاطر اینترنت زنده‌ست. بعید نیست اینکه ابراهیم و اینترنت دستشون تو یه قابلمه باشه. تنها کسی که می‌تونه مانع از کارهای ابراهیم و اینترنت بشه، خود ماییم.

یه بحث دیگه‌ای هم هست. به نظر شما اینکه کسی از آمریکا بگه: «سعی کن حالت رو خوب نگه داری.»، با کسی که همین حرف رو تو ایران می‌زنه فرقی بینشون هست؟ چرا؟ کدوم براتون قابل‌باورتره؟

اینترنتجامعه
نمی‌توانم ادامه بدهم، ادامه خواهم داد.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید