کامیار حبیبی پور
کامیار حبیبی پور
خواندن ۸ دقیقه·۳ سال پیش

بحران هویت چیست؟

تعریف بحران هویت

بحران هویت رویدادی مرتبط با تحول است و شخصی دچار آن می شود که در مورد معنا و موقعیت خود در جهان سوال می پرسد. این مفهوم از کارِ روانشناس رشد، اریک اریکسون نشات می گیرد، کسی که اعتقاد داشت تشکیل هویت یکی از مهمترین تعارض هایی است که مردم با آن مواجه می شوند.

مطابق با نظر اریکسون بحران هویت زمانِ تحلیل شدید و جستجو پیرامون شیوه های مختلف نگاه کردن به خود است. اریکسون مشاهده کرد که توسعه معنای هویت در ایام نوجوانی بسیار مهم است، اگر چه تشکیل و رشد هویت تنها به دوره نوجوانی محدود نیست.

در عوض، هویت چیزی است که در طول زندگی دگرگونی و تغییر پیدا می کند وقتی که مردم با چالش های جدید مواجه می شوند و با تجارب متفاوتی دست و پنجه نرم می کنند. بنابراین بحران هویت می تواند در هر سنی اتفاق بیافتد.

هویت چیست؟
هویت شامل تجارب، روابط، اعتقادات، ارزش ها و خاطراتی می شود که معنایِ خودِ ذهنی یک شخص را می سازد. این کمک می کند یک تصویر از خودِ پیوسته ساخته شود که حتی وقتی که جنبه های جدیدی از خود در طول زمان توسعه پیدا می کند و تقویت می شود، به خوبی ثابت باقی بماند.

نشانگان بحران هویت

شخصی که درگیر بحران هویت می شود ممکن است خود را دل مشغول سوال های مشخص زیر بیابد:

· در مورد چه چیزی پر شور هستم؟

· عقاید معنوی من چیست؟

· ارزش های من چیست؟

· نقش من در جامعه یا هدف من در زندگی چیست؟

· من کیستم؟ (این سوال ممکن است به طور کلی باشد یا در رابطه با روابط، سن یا شغل)

در حالی که هر کسی معنای خود را گاه به گاه به پرسش می گیرد، اگر در حال گذر از تغییر بزرگی هستید یا در زمان پر استرسی به سر می برید و سوالات بالا شروع به مداخله کردن در زندگی روزانه شما می کند، ممکن است بحران هویت داشته باشید. همچنین ممکن است شما متوجه شده باشید که بیشتر احساس تحریک پذیری، عدم انگیزه یا خالی بودن می کنید.

این مهم است که آگاه باشید که داشتن احساسات منفی در مورد خودتان یا زندگیتان می تواند نشانگر آسیب پذیری نسبت به افسردگی باشد. همچنین اگر شما نشانگان افسردگی از قبیل خلق پایین، از دست دادن علاقه، خستگی و تحریک پذیری را تجربه می کنید، باید با پزشک یا متخصص سلامت روان خود تماس بگیرید.

چگونه هویت تشکیل می شود؟

اریکسون معتقد بود هویت توسط آزمایش کردن با رفتارها و نقش های متفاوت همچنین از طریق تعاملات اجتماعی تشکیل شده است. محقق جمیز مارسیا نظریه اریکسون را از طریق پیشنهاد دادن تعادلی بین هویت و سردرگمی در تعهد داشتن به یک هویت، توسعه داد.

مارسیا شیوه ای مبتنی بر مصاحبه برای اندازه گیری هویت توسعه داد. او به سه ناحیه متفاوت از عملکرد: نقش شغلی، اعتقادات و ارزش ها و جنسیت نظر افکند. همچنین او چهار وضعیت هویتی متفاوت که مردم در طول توسعه هویت خود از آن ها عبور می کنند را مشخص کرد:

  • ضبط هویت وقتی است که شخصی تعهدی بدون تلاش جهت جستجوی هویت برقرار کرده است.
  • موفقیت وقتی روی می دهد که شخص از کاوش هویت های متفاوت عبور کرده است و به یکی از آن ها متعهد شده است.
  • پراکندگی وقتی روی می دهد که نه بحران هویت نه تعهد وجود دارد. افراد با وضعیت پراکندگی هویت گرایش به این احساس دارند که در جای خود در دنیا قرار ندارند و معنایی از هویت را اتخاذ نمی کنند.
  • تعلیق وضعیتی است که شخص به طور فعال درگیر کاوش هویت های متفاوت است اما هنوز به هویتی متعهد نشده است.

مارسیا ادعا می کند بحران هویت به مردم کمک می کند از یک وضعیت به وضعیت دیگر حرکت کنند. اگر چه مردم لزوماً هر یک از وضعیت های بالا را تجربه نمی کنند.

علل بحران هویت

در مفهوم مراحل توسعه روانی-اجتماعی اریکسون، ظهور بحران هویت در ایام نوجوانی اتفاق می افتد که افراد درگیر احساس هویت در برابر سردرگمی نقش می شوند.

در دنیای به سرعت در حال تغییر امروز، بحران هویت شاید بیش از زمان اریکسون رایج باشد. چنین بحران هایی اغلب در پاسخ به تغییر ناگهانی در زندگی روزانه شخص اتفاق می افتد. این ممکن است شامل تغییرات در زندگی شخصی یا رویدادهای وسیع تر اجتماعی از قبیل همه گیری کووید-19 باشد.

مردم مستعد تجربه بحران هویت در نقاط مختلفی در سراسر زندگی هستند به خصوص در نقاط تغییرات بزرگ، شامل موارد زیر:

  • شروع روابط جدید
  • خاتمه دادن به ازدواج یا رابطه با شریک زندگی
  • تجربه یک رویداد تروماتیک
  • بچه دار شدن
  • اطلاع پیدا کردن از وضعیت سلامتی
  • از دست دادن یک عزیز
  • از دست دادن یا شروع شغل
  • نقل مکان

محققان همچنین پیشنهاد می کنند که تعدادی از عوامل وجود دارد که می تواند تاثیر گذار باشد در این که فردی آن چه را که عموما از آن بحران میانسالی یاد می شود، تجربه کند. این عوامل شامل مسائل مرتبط با سلامتی، استرس و حمایت اجتماعی می شود.

داشتن مشکل سلامت روان مانند افسردگی، اختلال دو قطبی و اختلال شخصیت مرزی می تواند احتمال تجربه بحران هویت را افزایش دهد.

تشخیص بحران هویت

این مهم است که اشاره شود اگرچه هویت معیاری کلیدی برای تشخیص اختلالات شخصیت است، بحران هویت یک تشخیص روانشناختی واقعی نیست. با این وجود این احتمال وجود دارد که مشکل یا اختلال هویت مورد شناسایی قرار گیرد.

برای مثال، اختلال تجزیه هویت (چندگانگی شخصیت) وقتی است که شخصی دو یا تعداد بیشتری هویت و شخصیت دارد. اگر شخص علاوه بر هویت های مجزا، فواصل خالی مداوم در حافظه داشته باشد و علایم آن ها موجب پریشانی در بخش هایی از زندگی شود این اختلال تشخیص داده می شود.

آشفتگی هویت که معیاری برای اختلال شخصیت مرزی است، وقتی روی می دهد که در مورد چندین مساله مرتبط با هویت عدم قطعیت وجود دارد. این می تواند شامل عدم قطعیت در مورد تصویر خود، هویت جنسی، ارزش ها و اهداف بلند مدت شخص شود.

درمان برای بحران هویت

اگر بحران هویت پریشانی عمده ای خلق می کند و در توانایی شما جهت عملکرد عادی مانع ایجاد می کند، پزشک شما یا متخصص سلامت روان می توانند کمک کنند. با آن ها در مورد چگونگی احساس و تغییرات یا تنشی که در زندگی خود تجربه می کنید، صحبت کنید.

بسته به شدت مسائل بحران هویت شما و آثاری که آن ها خلق می کنند، گزینه های درمان می تواند شامل موارد زیر باشد:

  • روان درمانی: تراپی می تواند برای مطرح ساختن بعضی از مسائل اصولی که ممکن است در بحران هویت شما مشارکت داشته باشد، کمک کننده باشد. شیوه ای که به درمان شناختی رفتاری (CBT) موسوم است جهت مطرح کردن افکار و عقاید منفی که ممکن است موجب مشکل در نگاه شما به خودتان شده باشد، کار می کند.
  • گروه درمانی: بعضی مطالعات نشان داده است که گروه درمانی برای درمان بحران هویت به خصوص در نوجوانان کمک کننده است. یکی از این مطالعات نتایج مثبتی را بعد از شرکت در روایت درمانی گروهی گزارش می کند که بر کمک به افراد جهت یافتن صدای خود از طریق داستان هایی که به خود می گویند تمرکز می کند. مطالعه دیگری یافته مشابه ای را بعد از واقعیت درمانی گروهی که قدرت اتخاذ انتخاب های خوب را تقویت می کند، نشان می دهد.
  • دارو درمانی: اگر نشانه های شما همراه با اضطراب و افسردگی است پزشک شما می تواند پیشنهاد یا تجویز دارو (داروهای ضد اضطراب یا ضد افسردگی) برای کمک به آن شرایط کند.

مقابله با بحران هویت

در بسیاری از موارد کارهایی هست که شما می توانید به تنهایی برای کمک کردن به عبور از بحران هویت انجام دهید. چیزهایی که ممکن است وقتی که با سوالات در مورد هویت خود مواجه می شوید، کمک کننده باشد، شامل موارد زیر است:

  • به رسمیت شناختن و پذیرفتن احساسات خود. دنبال شناسایی و درک احساسات خود در مورد هویتتان باشید، سپس آن ها را به رسمیت شناخته و بپذیرید. به خودتان بگویید که این مورد قبول است که به نحوی که احساس می کنید، احساس کنید، با همان لطف و رحمتی که با یک دوست خود می داشتید با خود رفتار کنید.
  • اعتقادات و علایق خود را مورد جستجو قرار دهید: وقتی که شما معنای خود را مورد پرسش قرار می دهید این می تواند خیلی کمک کننده باشد که به درون خود نظر بیاندازید و در مورد چیزهایی که در مورد آن ها پرشور هستید فکر کنید. به چه چیزهایی علاقه دارید؟ آیا چیزهایی وجود دارد که دیگر به آن ها علاقه ندارید؟ پرسیدن سوالات و جستجوی تفریحات و علایق جدید می تواند راه کمک کننده ای برای شناخت بهتر خودتان باشد.
  • اهداف خود را در نظر بگیرید: مقداری زمان برای فکر کردن در مورد اهداف خود در زندگی صرف کنید. می خواهید چه کارهایی را انجام دهید؟ چه نوع کارهایی بیشترین شادی و خشنودی را برای شما به همراه دارد؟ بحران هویت ممکن است نشانه ای از نیازی باشد که هم اکنون کامیاب نشده است، بنابراین پیدا کردن راه هایی برای ارضای آن نیاز می تواند حس عظیم تری از کامیابی را به زندگی شما بیاورد.
  • گرفتن حمایت: داشتن دوستان و خانواده ای که بتوانید به آن ها تکیه کنید می تواند کمک کند. حمایت اجتماعی قوی بخش مهمی از بهزیستی روانی است و همچنین می تواند راهی برای گرفتن بازخورد و تشویقی که شما برای احساس راحتی کردن با هویت خود نیاز دارید، باشد. دوستان، اعضای خانواده، کانون های اجتماعی، گروهای دینی، گروه های تیم های ورزشی و گروه های حمایتی می تواند مکان های عالی برای پیدا کردن حمایتی که مورد نیاز است، باشد.


دلیل خوبی برای غلبه بر بحران هویت وجود دارد. محققین دریافته اند که آن هایی که تعهد نیرومند به یک هویت دارند احتمال بیشتری دارد که شادتر و سلامت تر باشند از آن هایی که این تعهد را ندارند.

جستجوی جنبه های مختلف خودتان در حوزه های مختلف زندگی شامل نقش شما در محل کار، در داخل خانواده و در روابط عاشقانه می تواند به تقویت هویت شخصی شما کمک کند. به درون نگاه کردن برای کشف کیفیات و مشخصاتی که شما را تعریف می کند و باعث می شود احساس شادمانی و در لحظه حضور داشتن کنید، همچنین ارزش ها، علایق، خواسته های قلبی و سرگرمی هایتان را مدنظر قرار دهید.


متن فوق برگردان نوشته ای از کندرا چری در سایت very well mind است.

بحران هویت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید