کامیار حبیبی پور
کامیار حبیبی پور
خواندن ۱۵ دقیقه·۳ سال پیش

تعامل با عضو سوء استفاده گر خانواده

چگونه عضوِ سوء استفاده گرِ خانواده را از تحلیل بردنِ احساسیتان بازدارید

و چک لیست قابل اتکایِ هفت موردی که شما را از زمان های سختی که هیچ انتخابی جز معاشرت با عضو بد قلق خانواده اتان ندارید، عبور می دهد.

پس شما عضو بدقلقی در خانوادهِ (DFM) خود دارید. او باعث می شود بخواهید موهای خود را بِکَنید و تسلیم زندگی شوید.

ممکن است این فرد مادر، شوهر، زن، خواهر، برادر یا پدر شما باشد.

و اگر چه روشن است که تاثیر آن ها بر شما مسموم کننده است، به دلایلی نمی توانید آن ها را از زندگی خود حذف کنید.

شاید به این علت که هنوز آن ها را دوست دارید. یا همچنان نوعی وفاداری نسبت به آن ها احساس می کنید. یا چون نمی توانید این فکر را تحمل کنید که بچه های شما این شخص را در زندگیشان نداشته باشند.

DFM شما همواره نیازمند و وابسته است. آن ها معتقد هستند شما تنها برای خدمت کردن به آن ها زندگی می کنید.

تمام خانواده شما باید پیرامون او با احتیاط قدم بردارند و عمل کنند چرا که وقتی که او از کوره در می رود، اوضاع می تواند به سرعت خیلی ناجور شود.

آن ها جیغ می زنند، ناسزا می گویند، اشیا را پرتاب می کنند یا چیزهای وحشتناکی بر زبان می آورند. و این هر چند وقت یکبار اتفاق می افتد، به خصوص وقتی که اوضاع بر وفق مراد آن ها پیش نرود.

آن ها از تقریباً هر چیزی که شما انجام می دهید انتقاد می کنند و به طور دائمی ضعف های شما را مورد خطاب قرار می دهند و از اشتباهاتتان علیه شما استفاده می کنند.

برای آن ها بسیار آسان است که چیزی بگویند که شما را برای ماه ها یا حتی سال ها غمگین و آشفته کند.

و وقتی که شما از رابطه بیرون می روید یا پیشنهاد می دهید که ارتباط قطع شود، برای جلب نظر شما شروع به گریه کردن می کنند و ادعا می کنند که قربانی هستند.

بنابراین مخفی کردن این موضوع در کار نیست. به وضوح در اینجا DFM شما مشکل واقعی است.

اما شما می خواهید بدون اینکه تا این حد از لحاظ احساسی در بازی های آن ها غرق شوید، قادر باشید تا با آن ها کنار بیایید.

شما می خواهید قادر باشید که خودتان را از نفوذی که DFM بر شما دارد رها کنید.

شما می خواهید به این همه اهمیت دادن در مورد هر چیزی که DFM شما انجام می دهد بدون اینکه به یک فرد هولناکی بدل شوید (بدون شک شما نمی خواهید به چیزی مانند آن ها تبدیل شوید) خاتمه دهید.

در اصل می خواهید قادر باشید که با آن ها بهتر کنار بیایید.

به نحوی که به خاطر آن ها، خودتان را به خود-ویرانگری نکشید.

چیزی که در این مقاله از آن پرده برداری می کنم

در این مقاله من یک نکته اساسی را که می تواند به رسیدن به این هدف کمک کند با شما به اشتراک می گذارم.

در انتها به شما نشان خواهم داد چگونه می توانید چک لیست 7 موردی را دانلود کنید که...

· اطمینان حاصل می کند که می توانید خودتان را از لغزش به استراتژی هایِ مخربِ دوام آوردن، حفظ کنید که موجب می شود DFM شما از لحاظ احساسی از شما سوء استفاده و به شما زورگویی کند.

· چک لیست به شما نشان خواهد داد که چگونه شیوه ای با آسودگی خاطرِ بیشتر و واقع بینانه را اتخاذ کنید. چک لیست به شما کمک خواهد کرد وقتی که به DFM خود واکنش نشان می دهید کنترل خود را در دست بگیرید.

· چک لیست به شما کمک خواهد کرد تا انرژی خود را هوشمندانه بر روی چیزهای مهمتری در زندگی صرف کنید.

· شما پی خواهید برد که چگونه سوء استفاده DFM را به عنوان مزیتِ خود استفاده کنید. به چگونگی شیوه هایی که شما را قادر می سازد به نتیجه مثبت (حداقل برای خودتان) دست پیدا کنید، پی خواهید بُرد.

· و نهایتاً این چک لیست 7 موردی به شما کمک می کند تا اطمینان حاصل کنید از این که بدانید چگونه گذشته را پشت سر بگذارید و به زندگی خود ادامه دهید.

دو ترس عمده که باعث می شود عضو بدقلق خانواده شما بر شما قدرت پیدا کند

با پرده برداری از 2 ترس عمده که DFM شما با آن بر شما قدرت عظیمی پیدا می کند، شروع می کنم. سپس نکته مهمی که اخیراً به آن اشاره کردم را نشان خواهم داد.

ترس شماره 1: ترس از این که آن ها اوضاع را بدتر خواهند کرد !

یکی از بزرگترین دلایلی که شما گرفتار ماجرای DFM خودتان شده اید این است...

ترس از اینکه اَعمال یا بی عملی های آن ها منجر به مشکلات بزرگ غیرقابل حل شود.

مشکلاتی که شما و سایر اعضای خانواده را به شیوه های منفی غیر قابل بازگشتی تحت تاثیر قرار دهد.

در ادامه دو مثال از این تله ی پنهانی در عمل آمده است:

مثال1: DFM جدال آفرین که به تحریکِ احساسِ گناه شما متکی است

مادرِ کلاریسا همواره سمعک خود را جا می گذارد.

و هرگاه کلاریسا با او تماس می گیرد که به او یادآوری کند، مادرش مکالمه را به سرزنش کردنِ کلاریسا برای اینکه به اندازه کافی به او سر نمی زند تبدیل می کند.

تماس ها به طور مداوم تبدیل به بحث های بزرگی می شود که موجب تعجب ِکلاریسا می شود که چرا به خودش در وهله نخست زحمت تماس گرفتن با مادرش را داد.

حالا کلاریسا همواره می داند مادرش فریبکار است (این الگو برای مدت شش سال اخیر در جریان بوده است).

بنابراین او پس ذهن خود می داند که مادرش مشکلی نخواهد داشت. اما کلاریسا نمی تواند از حس گناه اینکه اتفاقی برای مادرش بیفتد خلاصی پیدا کند.

او می ترسد که چنین عاقبتی تاثیر ویرانگری بر کل خانواده خواهد داشت.

به این خاطر، کلاریسا به زنگ زدن به مادرش ادامه می دهد علی رغم اینکه با هر بار تلفن کردن از لحاظ احساسی بی تاب و توان می شود.

برویم سراغ مثال بعدی...

مثال 2: DFM "تو هیچ وقت با من موافق نیستی" که همواره "با کارت تو هیچ گاه من را واقعاً دوست نداشتی " بازی می کند.

همسرِ دارِن از خرید کردن لذت بسیاری می برد.

این مشکلی نبود اگر او اغلب 500 پوند یا بیشتر در هر خرید خود خرج نمی کرد.

در بدترین حالت او 2000 پوند در یک بار خرید می تواند خرج کند.

او مدعی است که بیشترِ این هزینه برای وسایلی بوده است که خانواده به آن احتیاج دارد.

اما این موضوع مرتباً هر چند ماه یکبار خانواده را در مشکلات مالی فرو می برد. بدین ترتیب آن ها اغلب مجبور هستند که چیزهای ضروری را برای دوام آوردن فدا کنند.

خوب دارن واقعا همسر خود را دوست دارد، اما او فکر نمی کند این شیوه خرج کردن پول هوشمندانه است.

بنابراین او بیشترین تلاش خود را برای توضیح دادن معایب پول خرج کردن به این شیوه به کار می گیرد. اما این کار همواره منجر به جر و بحث می شود که در نتیجه همسرش با او چند روز یا بعضاً هفته ها به طور وحشتناکی رفتار می کند.

همسر دارن او را متهم می کند که به اندازه کافی در مورد او و خوشبختی او اهمیت قائل نمی شود. و او مدعی است که عدم تایید دارِن در مورد استفاده او از پول این موضوع را ثابت می کند.

برای دارِن ترسش از اینکه در نهایت خانواده دچار مشکلات مالی عمیقی شود او را مجبور به تلاش می کند برای اینکه همسرش را وادار کند دست از غیرمنطقی عمل کردن بردارد. اما بازخوردی که می گیرد او را به موقعیت ناامیدی و دلسردی می کشاند.

چرا DFM شما با لجبازی نسبت به هر چیزی که شما می گویید ناشنوا است.

همین طور که می بینید اشتباه بزرگی که هر دوی کلاریسا و دارِن در دام آن افتادند این است که...

آن ها توانایی خود در وادار کردن DFM اشان برای دست کشیدن از عملکرد غیر منطقی، تنها از طریق به زبان آوردن نقطه نظر خود را بیش از حد تخمین زده اند.

این خیلی وضعیت افسرده کننده ای است. چون در ذهنتان، شما می دانید که اگر تنها DFM شما می توانست منطقی باشد، زندگی برای همه خیلی آسانتر می شد (این شامل DFM هم می شود).

بنابراین شما سعی می کنید به شخص کمک کنید تصویر بزرگتری را که شما می بینید، رویت کند. اما هر چه بیشتر رنگ بر این نقاشی می زنید، دعوا ، عصیانگری و منفی بودن بیشتری از DFM خود دریافت خواهید کرد.

پس به چه علت این یک اشتباه بزرگ است؟

اولاً، ادامه دادن در این مسیر نهایتاً شما را از لحاظ عاطفی بی تاب و توان خواهد کرد.

شما در علایم اضطراب، وحشت و افسردگی غرق خواهید شد. در حالت های شدید حتی ممکن است به فکر خودکشی بیفتید.

ثانیاً، ناشناخته برای اکثر مردم...

شما باید از چندین لایه دفاعی به اندازه کوه عبور کنید قبل از این که DFM شما بتواند به گوش کردن به شما فکر کند. خیلی کمتر از این احتمال دارد نگاه شما را بپذیرد.

به عنوان درمانگر، من این موضوع را مکرراً تجربه می کنم.

مردم برای کمک گرفتن به من مراجعه می کنند. و با وجود اینکه آن ها با اراده آزاد به نزد من آمده اند که باید دلالت بر این داشته باشد که نسبت به هر چیزی که به آن ها کمک کند باز باشند، من همچنان مجبور هستم بر این لایه های عظیم دفاعی غلبه کنم.

وقتی که من لایه های دفاعی آن ها را در نظر نمی گیرم به راحتی روان درمانی شکست می خورد.

در حقیقت، من وقتی این مقاله را می نویسم هم باید لایه های دفاعی را در نظر بگیرم. در غیر اینصورت این مقاله هم توسط لایه های دفاعی شما رد می شود.

این موضوع را با تجربه خود با DFM اتان ارتباط بدهید.

DFM شما نیز این لایه های دفاعی را دارد.

و در بیشتر موارد، لایه های آن ها توسط لایه ی اضافی ای از سرسختی مستحکم شده است که عبور از لایه های آن 100 برابر سخت تر است.

دو لایه دفاعی بسیار قوی که در DFM خود خواهید یافت سیستم دفاعی اعتماد و سیستم دفاعی حبابی آن ها است.

سیستم دفاعی اعتماد آن ها:

در اینجا DFM شما فکر می کند که شما تنها می خواهید جر و بحث را به نفع خود به پایان ببرید.

آن ها باور دارند که این کار باعث شکست خوردن آن ها می شود.

آن ها به این که شما متوجه آنچه که می گویید هستید اعتماد ندارند چون آن ها به کلی به بخشِ متفاوتی از مساله نگاه می اندازند.

در نتیجه سیستمِ دفاعی اعتمادشان، DFM شما احتیاج دارد که خودش قادر باشد تصویر را ببیند. تلاش برای نقاشی کردن تصویر برایشان یا وادار کردن آن ها به دیدن تصویرِ شما، تنها موجب بلافاصله خشمگین شدن آن ها می شود.

خوب، این دفاعِ اعتماد به شدت توسط سیستم حبابی و کوله بار احساسی عاطفی تحت تاثیر قرار می گیرد.

سیستم دفاعی حبابی آن ها:

همه ما دور خودمان حباب دفاعی داریم که توسط تجارب گذشته ما ساخته شده است. هر چیزی که نحوه دیدن پدیده ها توسط ما را به چالش بکشد توسط این حباب پس زده می شود.

کشمکش شما با DFM اتان به این خاطر به وجود آمده است که شما نحوه دیدن چیزها توسط آن ها را به چالش کشیده اید و همزمان آن ها نحوه دیدن چیزها توسط شما را به چالش می کشند.

در نتیجه هر گاه DFM شما دیدگاهی را بیان می کند یا عملی را انجام می دهد که سیستم حبابی شما احساس تهدید می کند واکنش ذاتی شما دفع کردن است. چرا که شما می توانید جنبه منفی را ببینید.

اما وقتی که دفع می کنید آن ها احساس بی اعتبار شدن، آسیب دیدن و آزرده شدن می کنند بنابراین آن ها بر موضع خود محکم خواهند ایستاد.

اما این داستان در جهت معکوس نیز کار می کند.

بنابراین هر وقت که شما دیدگاهی را بیان می کنید یا پیشنهادی را طرح می کنید که سیستم حبابی DFM شما احساس مورد تهدید واقع شدن می کند، واکنش ذاتی آن ها دفع کردن است.

و وقتی که آن ها دفع می کنند شما احساس بی اعتبار شدن، آسیب دیدن و آزرده شدن می کنید.

و این چرخه مداوم تکرار می شود.

اساساً ما نیاز داریم که به این نقطه برسیم که متوجه شویم "همین است که هست".

شما سیستم خودتان را برای دیدن و انجام چیزها دارید و DFM شما نیز سیستم خودش را برای دیدن و انجام چیزها دارد. هر چند در ماهیت خود بسیار مخرب است.

"همین است که هست"

و غمگینانه هیچ مقداری از سر بر دیوار کوبیدن یا بیش از اندازه تحلیل کردن، این موضوع را تغییر نخواهد داد.

برای شروع کردن به کاهش فشاری که DFM برای شما تولید می کند این ضروری است که حقیقت مذکور را بپذیرید.

اما شما به جای آن چه می کنید؟

چگونه می توانید از خودتان در برابر فاجعه و دردی که به نظر می رسد DFM، شما را به سمت آن هُل می دهد محافظت کنید؟

به این موضوع خواهم رسید اما ابتدا اجازه دهید که دومین ترس که موجب می شود DFM شما بر شما قدرت داشته باشد را آشکار کنم.

ترس شماره 2: اگر کاری را که آن ها می خواهند انجام ندهم، آن ها خودشان را می کشند یا به خودشان آسیب می زنند !

سیستم حبابی DFM شما حتی مقاوم تر و مساله ساز تر خواهد شد اگر آن ها تاریخچه ی مورد سو استفاده آسیب زا قرار گرفتن توسط دیگران را داشته باشند.

یا اگر عادت کرده اند که راه خود را در رسیدن به آن چه خواستند در سال های کودکی پیدا کنند.

این مسائل به احتمال زیاد یکی از این سه رفتار واکنشی زیر را در اشخاص تولید می کند:

· بعضی از اشخاص تمایل دارند تمام مدت از درون منفجر شوند.

· بعضی از اشخاص تمام مدت از کوره در می روند.

· و سایرین بسته به چیزی که با آن تعامل دارند به یکی از دو شکل فوق واکنش نشان می دهند.

افرادی که از درون منفجر می شوند:

تمامی سرزنش را می پذیرند.

و این در توافق با این حس است که چگونه آن ها ارزشمند نیستند و می تواند منجر به تمایلات مرتبط با خودکشی شود.

افرادی که از کوره در می روند:

دیگران را به عنوان مشکل می بینند. تمامی مدت.

آن ها از دیدن سهم خود در مشکل ناتوان هستند و درنهایت از تهدید به خودکشی کردن به عنوان راهی برای کنترل اوضاع استفاده می کنند.

اما دانستن تمامی این ها چه کمکی می کند؟

چگونه می تواند به شما سود برساند و به شما در تعامل با DFM خود کمک کند؟

همانطور که می بینید اگر تمامی این مسائل را در نظر نگیرید و راه بهتری برای مدیریت استرس و فشاری که آن ها تولید می کنند، پیدا نکنید تا ابد در چرخه پریشانی که DFM شما نیز در آن گرفتار شده غرق خواهید شد.

بنابراین برای مثال...

گِرِگ می داند که دوست دختر او دائم از عبارت "من خودم را خواهم کشت" استفاده می کند. او این کار را ظرف دو سال گذشته انجام داده است.

در حالی که او در اعماق وجود خود فکر نمی کند دوست دخترش واقعاً بر اساس این تهدید عمل کند. اما همچنان شنیدن این تهدید او را از درون تخریب می کند.

دیگر چه، او به طرز دردناکی احساس مسئولیت خواهد کرد اگر دوست دخترش بر اساس تهدید به خودکشی دست به عملی بزند.

در نتیجه این، گِرِگ به بطالت گذراندن، تسلیم شدن به آرزوهای دوست دخترش با امید دور نگه داشتن تهدیدات مرتبط با خودکشی ادامه می دهد.

مثال دیگری...

کِیتی چند بار با دوست پسر خود به هم زده است.

او تلاش می کند تمامی ارتباطات را قطع کند.

اما دوست پسرِ سابقش آدرس های ایمیل و حساب های فیس بوک جدید می سازد تا همچنان به او یادآوری کند اگر کِیتی باز نگردد او خودش را خواهد کشت.

این داستان عمیقاً کِیتی را می ترساند و او را وادار می کند به طریقی در صحنه باقی بماند.

در این مثال ها، هر دوی کِیتی و گِرِگ در چرخه های تکرار شونده ای از پریشانی گرفتار شده اند. به طور غیر عمدی، راه آن ها برای مدیریت این موضوع باعث می شود این چرخه برای آن ها و DFM اشان پا برجا باقی بماند.

اما امیدی وجود دارد.

شیوه ی بهتری وجود دارد برای تعامل کردن با DFM شما و هم اکنون به آن اشاره خواهم کرد.

اما برای این کار نیاز دارم با مهمترین نکته ای که در این مقاله اشاره کردم پیش بروم.

این اساسی ترین توصیه برای تعامل با DFM اتان است که در ابتدای مقاله قول دادم آن را با شما به اشتراک بگذارم.

اساسی ترین توصیه برای متوقف کردن DFM اتان از تخلیه کردن روانی شما

همین طور که می بینید حتی اگر بتوانید DFM خود را به اجتناب از غیر منطقی عمل کردن و مشارکت با شما ترغیب کنید، این خیلی زمان خواهد برد.

در حقیقت، این ممکن است تلاشی به اندازه یک عمر در سمت شما بخواهد تا شاهد هر گونه نتیجه مفیدی باشید.

نمی خواهم این جا غم انگیز به نظر برسم. اما واقعیت این است که اکثر روان درمان گر های با تجربه حداقل 7 سال تمرین را از سَر می گذرانند قبل از اینکه در کمک کردن به تغییرِ مردم، موثر شوند.

در بعضی موارد، روان درمانی می تواند برای هفت سال ادامه داشته باشد پیش از آن که مراجعه کننده بتواند سمت دیگر تصویر را ببیند و به تغییری که می خواسته است برسد.

بنابراین این تله بزرگی است که از خودتان انتظار داشته باشید به سرعت تغییرات را در DFM خود ترغیب کنید بدون اینکه تمرین و آموزشی دیده باشید.

داشتن چنین انتظاری شما را در رقابت از ابتدا شکست خورده ای قرار خواهد داد. و می تواند به راحتی شما را به فرد تلخی تبدیل کند.

در اینجا چه مفهومی را می خواهم به شما منتقل کنم؟

برای شروع به تعامل بهتر با DFM خودتان...

باید شروع کنید به پذیرش اینکه تعامل با DFM اتان یک ... خواهد بود

این چه معنا دارد؟

من با طرح این پرسش، توضیح می دهم.

فکر می کنید چه اتفاقی برای شما می افتد اگر تلاش کنید کلِ ماراتن را با همان مقدار انرژی که برای دوی صد متر استفاده می کنید، انجام دهید؟

پاسخ...

شما تمامی انرژی خود را مصرف خواهید کرد و خسته خواهید شد. ذخیره ای برای شما باقی نمی ماند برای اینکه تمامِ ماراتن را انجام دهید.

به شیوه ای مشابه اگر شخص بدقلق شما یک خواهر، همسر، شوهر، برادر یا پدربزرگ یا مادربزرگ است یا هر کس دیگری که شما باید همواره با آن ها در تعامل باشید حتی اگر از آن ها جدا شده اید...

احتمالا شما مجبور خواهید بود با این افراد برای مدت زیادی در تعامل باشید.

به این ترتیب شما نمی توانید به خودتان اجازه دهید که از استراتژی های تعاملی که انرژی شما را سریعاً هدر می دهد، استفاده کنید.

اگر چنین کنید سرآخر فرسوده خواهید شد و طبیعتاً کاملاً متوقف خواهید شد.

این نقطه ای است که در آن افراد شروع به تجربه مشکلات روانی و جسمی متعدد می کنند.

بعضی از افراد به همین علت، وزن اضافه می کنند.

نظر به این خستگی و افسردگی، بعضی از افراد متوجه می شوند که زیر فشارهای اضافه شده کاری و وظایف روزانه ساده فرو می ریزند.

اساساً شما باید شروع کنید به اینکه تعامل با DFM خودتان را به عنوان شرایط بلند مدت ببینید.

شما باید سیستم تعاملِ شخصی را گسترش دهید که تضمین کند کارهای کمتری انجام دهید که سریع شما را بی توان خواهد کرد. و بیشتر، کارهایی انجام دهید که شما را پایدار نگه می دارد.

این تنها راهی است که می توان تضمین کرد که زندگی شما انگیزه دهنده، لذت بخش و ارزشمند باقی بماند.

اما در عمل چگونه می توان از این موضوع مطمئن شد؟

دقیقاً به این علت است که من چک لیستی درست کرده ام.

چک لیست مجانی برای دانلود در فرمت PDF وجود دارد که هنگامی که با DFM خود در تعامل هستید، باعث می شود از لغزش به سمت رفتارهای از لحاظ عاطفی طاقت فرسا اجتناب کنید.

در حالی که تله های بسیاری وجود دارد که موجب می شود ما توسط DFM امان گرفتار شویم. من 7 تله که مکرراً در طی 20 سال کار خودم به عنوان متخصص سلامتِ روان با آن مواجه شدم را دست چین کرده ام.

وقتی که نمی دانید این 7 تله وجود دارند این تله ها این پتانسیل را خواهد داشت که زندگی شما را به جهنم بدل کنند.

متن فوق برگردان نوشته ای از Adewale Ademuyiwa در سایت Stress Therapist می باشد.



تله
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید