چرا ما به کرات عزیزانمان را بد تعبیر می کنیم؟
در نزدیک به چهار دهه مشاوره زوج های پریشان، برای من روشن شده است که بسیاری از درگیری های بین شرکای روابط و به تحقیق دردی که شرکا بر همدیگر تحمیل می کنند با سوء تعبیر ساده از تفاوت ها شروع می شود.
پرتکرارترین اشتباه در روابط توهم یکسانی است – فرض کردن این که رویدادها و رفتارها معنی یکسانی برای هر دو شریک دارد (یا باید داشته باشد). اما شرکای زندگی ممکن است در موارد زیر با هم تفاوت داشته باشند:
· خلق
· متابولیسم
· سطوح هورمون ها
· آسیب پذیری اصلی[1]
· تاریخچه خانوادگی
· تجارب زندگی
· خط سیر تکاملی (در مراحل مختلفی از بلوغ)
در ابتدا "توهم یکسانی" سردرگم می کند: " چه طور توانست این کار را بکند؟" یا " اصلاً چگونه می توانست این طور احساس کند؟"
سرانجام منتهی می شود به: "من آنگونه واکنش نشان نمی دادم، بنابراین شریک من مناسب نیست" یا، "غیر قابل باور است! این باید یک اختلال شخصیت باشد!"
در ادامه تفاوت های رایج که بد فهمیده می شود و منجر به خشم مزمن و تحلیل رفتن ارتباط صمیمی می شود، آمده است:
تمرکز-تمرکز مجدد
تمرکز ذهنی نیاز به سد کردن حواس پرتی ها دارد. اشخاصی که نمی توانند بدون زحمت تمرکز کنند – اکثر افراد جامعه- باید سخت تر کار کنند تا حواس پرتی ها را سد کنند و تمرکز ذهنی خود را حفظ کنند. وقتی تمرکز مختل می شود، انرژی متمرکز شده ذهنی به درماندگی هدایت می شود. هر چقدر تمرکز عمیق تر، نظر به درماندگی، تلاش بیشتری برای تمرکز دوباره مورد نیاز است.
درماندگیِ تمرکز مجدد بیشتر جسمی است. سرزنش کردن شریک زندگی که احساس می کند مورد بی توجهی قرار گرفته یا طرد شده است نه تنها غیر منصفانه است بلکه تحمل درماندگی را پایین می آورد و تمرکز مجدد را غیر ممکن می سازد.
سوء تعبیرِ سمی از تمرکز و درماندگیِ تمرکز مجدد:
" شما سرد، طرد کننده و خودخواه هستی"
"شما محتاج، پرتوقع و خودخواه هستی"
حس طرد شدن که توسط شریک پس زده شده احساس می شود و درماندگی شریکی که رشته افکارش قطع شده به سادگی توسط نگرش ارتباط بهبود می یابد. این نگرش به سادگی در نظر گرفتن خودتان به صورت متصل به شریکتان است، مهم نیست که کجا هستید یا در حال انجام چه کاری هستید. این نگرش ژست های کوچک و پیوند دهنده را در طول روز – لمس کوتاه، ارتباط چشمی مهربان، در آغوش گرفتن یا چیزی که باربارا فردریکسون آن را لحظه های کوچک عشق می نامد- پرورش می دهد. علاوه بر این که هر دوی شریک زندگی را خوشحال تر می سازد، نگرش ارتباط تکانه قطع کردن افکار و درماندگی ناشی از آن را کاهش می دهد.
سوءتفاهم های پردازش ذهنی
شریکی بیت های اطلاعات را از طریق جدا کردن آن ها به دسته بندی ها مورد پردازش قرار می دهد. گل ها در یک دسته قرار می گیرند، البسه در دسته دیگر. آن ها احتمالاً سبک کلامی زیر را داشته باشند:
"این شیوه ای آن است."
ساده است که این شیوه را به عنوان جزمی یا ساده سازی بیش از حد یا حتی متکبرانه سوء تعبیر کرد. در واقعیت برای دسته بندی کنندگان این ساده تر است که اطلاعات را پردازش کنند و چیزها را وقتی که با دسته بندی ها تطابق دارند از هم تفکیک کنند. شخص دسته بندی کننده احتمال دارد با یک شخص که دارای خصیصه پردازشگری نسبی است ازدواج کند. گل ممکن است با لباس در ارتباط باشد چرا که هر دو رنگ بنفش در خود دارند. شریک رابطه ای/نسبی به اندازه شخص دسته بندی کننده سازمان یافته است اما با منطق متفاوتی مبتنی بر بیشتر شباهت ها تا تفاوت ها.
سوء تفاهم های پردازش کلامی
یک شریک زندگی افکار را قبل از بیان آن مورد پردازش قرار می دهد. دیگری افکار را در حین بیان آن ها مورد پردازش قرار می دهد. یکی ممکن است کم حرف و دیگری دوستانه به نظر برسد.
شرکا باید شیوه ی پردازش کلامی و ذهنی همدیگر را بپذیرند و برای آن احترام قائل شوند. برای مثال یکی باید در سکوت صبور باشد و دیگری باید در عجله در کلمات صبور باشد.
شیوه های پردازش متفاوت می تواند تا حد زیادی به خانواده کمک کند. چیزی که دسته بندی کننده کمبود آن را دارد توسط شریک رابطه ای/نسبی مهیا می شود و بر عکس. شریکی که در حین حرف زدن فکر می کند خلاقیت و خود انگیختگی را می افزاید. شریکی که قبل از حرف زدن فکر می کند ملاحظات مراعات کننده حال دیگران را اضافه می کند. اما مزیت بزرگ شیوه های پردازشِ متفاوت وقتی شرکا در مورد اینکه کدام شیوه مسلط شود رقابت می کنند، از بین می رود. این که یک شیوه از دیگر شیوه بهتر است اصلاً مطرح نیست. درکنارهم آن ها بهتر از هر کدام به تنهایی هستند.
خلق و خوی
خلق و خوی ذاتی تا حد زیادی تعیین می کند که شما بودن چه حسی دارد. خلق و خو ابعاد زیادی دارد اما ما اکثرا از سطوح انرژی متغیر، اضطراب و آرامی آگاه هستیم.
شرکا اغلب از تحریک کننده های مقابل احساس اضطراب می کنند. چیزی که اضطراب را در یکی کاهش می دهد در دیگری آن را افزایش می دهد. یک شریک روی جزییات تمرکز می کند، در حالی که دیگری "تصویر بزرگ" را می بیند. تمرکز روی جزییات اضطراب را در شخصی که تصویر بزرگ را می بیند افزایش می دهد ناتوانی در دیدن جزییات اضطراب را در شریک دیگر بالا می برد.
برای کاهش دادن اضطراب یک شریک بیشتر سازماندهی شده، منظم و سفت و سخت است، تمامی این صفات اضطراب را در دیگری افزایش می دهد. اگر برای شما این خیلی مهم است که به موقع باشید، شما قریب به یقین با کسی ازدواج خواهید کرد که مستعد دیر کردن است.
"متصادها جذب می شوند" آشکار شده است که یک افسانه است : ما جذب تفاوت های در حد متوسط در خلق و خو می شویم. ما شرکای بالقوه ای میخواهیم که "ما را کامل می کنند."
در دوران آشنایی، اشخاص بسیار منظم، خودانگیختگی و توانایی "خارج از چارچوب فکر کردن" معشوق کمتر سازمان یافته را تحسین می کنند که او نیز به نوبه خود از کیفیات ثبات و معقول و عملگرا بودن شریک بالقوه لذت می برند.
یک طرف قرار عاشقانه که آرام است : "من احساس زنده بودن بیشتری با شما می کنم!"
یک طرف قرار عاشقانه که پر احساس است : "من می توانم با شما آرام و قرار بگیرم!"
در حالی که ما جذب متصادها نمی شویم، زندگی کردن با یکدیگر ما را در واکنش به یکدیگر بیشتر افراطی می سازد. شرکای مضطرب نگران این هستند که معشوق کمتر مضطرب آن ها به اندازه کافی نگران نیست:
"چرا آن ها تمام این اشتباهات را متوجه نمی شوند ؟"
با حس کردن افزایش اضطراب در خانواده، شرکای کمتر مضطرب سخت تلاش می کنند تا جو را آرام کنند:
"شما باید بیشتر نگران باشی! من برای هردویمان نگران هستم!"
"شما باید یاد بگیری که آرام باشی قبل از اینکه همه ی ما دچار حمله قلبی شویم!"
محتوی اصلی استدلال های آن ها:
" شما باید بیشتر شبیه من باشی! به شیوه من فکر کن، نوعی که من احساس میکنم احساس کن، جهان را طوری ببین که من می بینم."
به جای آن که درخواست های رفتارهای ویژه ای از یکدیگر بکنند، آن ها بی ثمر تلاش می کنند خلق و خوی دیگری را تغییر دهند. آن ها سعی می کنند کیفیاتی را تغییر بدهند که ابتدا موجب جذب آن ها به یکدیگر شده بود.
آسیب پذیری های اصلی
آسیب پذیری های اصلی وضعیت عاطفی است که بیشترین درد را برای یک شخص به همراه دارد و قوی ترین و سفت و سخت ترین دفاع ها را بر می انگیزد. تحت استرس، ما جهان را از طریق لنز آسیب پذیری های اصلی می بینیم و بر دیگران بر اساس آسیب پذیری های اصلی خود فرافکنی می کنیم. فرافکنی، دیدن شریک زندگی را به عنوان شخصی پیچیده با آسیب پذیری های خود صرف نظر از فرافکنی های ما دشوار می کند.
برای مثال شریکی که آسیب پذیری اصلی ترس-اضطراب در مورد انزوا، محرومیت و آسیب را دارد:
" هیچکس اهمیت نمی دهد من نا امن هستم، از چیزهایی که نیاز دارم و دوست دارم محروم شده ام."
در همین حال، آسیب پذیری اصلی دیگری شرم است- وحشت شکست، ناکافی بودن و در معرض قرار گرفتن.
آسیب پذیری اصلی به ندرت آگاهانه تجربه می شود. ما بیشتر اوقات دفاع علیه آن ها را مشاهده می کنیم.
دفاع های رایج شرم:
· پرخاشگری (آشکار یا منفعل)
· گوشه گیری (توجه نکردن، قهر کردن، حواس پرتی، طفره رفتن، خاموش شدن)
دفاع های رایج ترس:
· حساسیت، هوشیاری زیاد
· کنترل کردن محیط
· انتقاد کردن
در روابط صمیمی، اکثر درگیری ها بدون اینکه کسی کار اشتباهی انجام داده باشد اما از طریق تعامل ناخودآگاه آسیب پذیری های اصلی شروع می شود. دفاع های شرم (خشم، خاموش شدن) به طور خودکار دفاع های ترس (حساسیت زیاد، کنترل، انتقاد) را فعال می کند و برعکس. اگر چه برای هر کدام از شرکا این طور به نظر می رسد که دیگری کار بدی انجام می دهد، در واقعیت این دینامیکی است که برای هر دوی آن ها همزمان اتفاق می افتد. این داستان به سرعت از کنترل خارج می شود وقتی که آن ها ناراحتی خود را گردن دیگری می اندازند.
اما همین دینامیک وقتی که متوجه بشوند و با آسیب پذیری های اصلی هم همدلی کنند و وقتی که از هم حمایت می کنند تا بر این مشکلات غلبه پیدا کنند آن ها را به هم نزدیک می کند.
خشنودی در برابر ناخشنودی
در روابط ناخشنود، شرکا همدیگر را برای کیفیات شخصی یکدیگر سرزنش می کنند. آن ها همدیگر را به عنوان حریف و نهایتاً به عنوان دشمن می بینند.
در روابط شاد، شرکا همدیگر را برای آن چیزی که هستند می پذیرند. آن ها در مورد رفتارهای ویژه اما هرگز نه در مورد آن کسی که هستند مذاکره می کنند. آن ها همدیگر را به عنوان هم تیمی با تمایلات طبیعی و نقاط قوت متفاوت می بینند و برای ساختن یک زندگی خوب برای کل خانواده مشارکت می کنند.
کلید روابط موفق
· بیشترین تعداد تفاوتی را که می توانید درک کنید و آن هایی را که نمی توانید مدارا کنید.
· درخواست تغییر در رفتار نه در کیفیات شخصی بکنید.
· برای به کار گرفتن نقاط قوت متفاوت مشارکت کنید.
· بهبود ببخشید، سرزنش نکنید.
متن فوق برگردان مطلبی با همین عنوان از سایت Psychology Today به قلم دکتر استیون استوسنی است.
[1] وضعیت احساسی که برای شما مهیب ترین است و در واکنش به آن قوی ترین دفاع ها را توسعه داده اید. سایر وضعیت های آسیب پذیری اگر از تحریک کردن آسیب پذیری اصلی شما اجتناب کنند بیشتر و در غیر اینصورت کمتر قابل تحمل هستند.