کامیار حبیبی پور
کامیار حبیبی پور
خواندن ۶ دقیقه·۳ سال پیش

چرا تا این حد احساس دوست نداشتنی بودن می کنم؟

و بهترین انواع روان درمانی که کمک می کند

آیا هر رابطه ای را با اطمینان از این که شخص مقابل هیچ گاه واقعا عاشق شما نبوده است ترک می کنید؟ همواره با حس پذیرفته شدن توسط همکارانتان کشمکش دارید؟ یا به رغم داشتن دوستان زیاد، آیا در خفا احساس می کنید که هیچ کس به واقع شما را دوست ندارد؟

احساس دوست نداشتنی بودن می تواند وزن خُرد کننده ای داشته باشد که اغلب با آن به تنهایی تعامل می کنیم و از گفتن آن به دیگران احساس شرم زیادی می کنیم.

احساس دوست نداشتنی بودن و باورهای مرکزی

ممکن است شما فکر کنید به خاطر سایر مردم احساس دوست نداشتنی بودن می کنید. شما شریک زندگی را بد انتخاب می کنید و افراد سر کار همه احمق هستند، این روزها شما نمی توانید به هیچ کس اعتماد کنید.

اما این شما هستید که مکررا این نوع افراد و تجارب را انتخاب می کنید. به نوعی شما زندگی را می سازید که در آن احساس دوست نداشتنی بودن می کنید. چه چیزی این چرخه بی پایان را ادامه می دهد؟

احساس دوست نداشتنی بودن در حقیقت چیزی است که در روانشناسی به عنوان "باور مرکزی" شناخته می شود.

باور مرکزی (اغلب پنهان در عمق وجود ما است) فرضیه ما در مورد جهان است که آن را به اشتباه واقعیت در نظر می گیریم. باور مرکزی می تواند به این شکل باشد:

· من به اندازه کافی خوب نیستم که دوست داشته شوم.

· من برای دوست داشته شدن خیلی زشت/ احمق/ عیب دار/ آسیب خورده هستم.

· چیزی واقعا اشتباه در من است که به این معنی است که هیچ کس نمی تواند من را دوست داشته باشد.

· عشق برای سایرین است نه برای من.

· من هیولایی هستم که هیچ کس نمی تواند عاشق او شود.

باور مرکزی در ناخودآگاه شما زندگی می کند در جایی که شما را تشویق می کند تا از چشم اندازی که او به شما دیکته می کند زندگی کنید.

و دیدگاه باور مرکزی شما به موقعیتی تبدیل می شود که از آن جا تمامی تصمیمات را اتخاذ می کنید. بنابراین در پایان شما ثابت می کنید که باور مرکزی شما درست است بدون اینکه متوجه شوید این شما هستید که چنین می کنید. شما انتظارات تحریف شده خود را زندگی می کنید.

برای مثال اگر شما این باور مرکزی را دارید که دوست نداشتنی هستید احتمالا الگوی قوی در زندگی دارید که شریک زندگی را انتخاب می کنید که از لحاظ عاطفی در دسترس نیست. شخصی که باور مرکزی دوست نداشتنی بودن را ندارد از چنین شرایطی دور می شود. اما شما به جای آن از این تجربه برای اثبات این که شما باز دوباره دوست نداشتنی هستید به خودتان استفاده می کنید. در حقیقت اگر شخصی عاشق جلو بیاید شما احتمالا دلیلی برای رد کردن او پیدا می کنید.

چه چیزی این باور را می سازد که شما دوست نداشتنی هستید؟

اکثر باورهای مرکزی وقتی که کودک بوده ایم ساخته می شوند. ما آن ها را برای درک تجارب و محافظت از خودمان تشکیل می دهیم.

ترومای کودکی علت عمده حس دوست نداشتنی بودن در بزرگسالان است. این ممکن است از دست دادن یکی از والدین یا خواهر و برادر، ترک شدن یا مورد غفلت قرار گرفتن توسط والدین و داشتن والدین معتاد یا از لحاظ روانی ناخوش باشد.

سوء استفاده جنسی در کودکی به خصوص کودکانی با نگاه آسیب دیده از خودشان بر جای می گذارد. اگر چه آن ها قربانی هستند، ذهن آن ها شرایط را معکوس می کند و آن ها را با حس گناه مخفی یا این حس که آن ها آسیب دیده اند و حالا کسی نمی تواند آن ها را دوست داشته باشد، باقی می گذارد.

به نظر می رسد کودکی عالی داشتید اما همچنان احساس دوست نداشتنی بودن می کنید؟ کودکان به عشق نامشروط، هم دلی و پذیرش برای رشد کردن به بزرگسالانی که حس دوست داشته شدن بکنند نیاز دارند. اگر برغم ظاهر بیرونی، مراقبت کننده اصلی شما افسرده، کنترل گر، مستعد توجه نکردن به شما باشد یا تنها وقتی شما "دختر خوب "یا "پسر ساکتی" بوده اید به شما عشق نشان داده است پس شما می توانید سرانجام همانطور که هست باور کنید که دوست نداشتنی هستید.

شرایط روانی مرتبط

احساس دوست نداشتنی بودن ممکن است به نظر مطلب مهمی نرسد. اما موضوع خیلی جدی است. می تواند علت مشارکت کننده برای بسیاری از شرایط روانی دیگر باشد و با تاسف علت عمده خودکشی است. سایر مسائل و اختلالات که با این موضوع در ارتباط است شامل موارد زیر است:

· افسردگی و اضطراب

· حرمت نفس پایین

· ترس از صمیمت و مشکل در اعتماد

· خشم سرکوب شده

· هم وابستگی یا counter dependency (متضاد هم وابستگی و به معنای آنقدر مستقل بودن که از وابسته به دیگران بودن یا کمک خواستن ترس داشتن است)

· ترس از طرد شدن

· مشکلات مرتبط با روابط

· نداشتن هویت یا بحران هویت

· کمال پرستی

· رفتارهای اعتیادگونه شامل الکل و مواد

· اختلال خوردن و پُرخوری

· اختلال اضطراب اجتماعی

· اختلال شخصیت مرزی

در صورت احساس دوست نداشتنی بودن چه کار می توانم بکنم؟

نکته کلیدی در این جا برای آموختن این است که احساس دوست نداشتنی بودن عموما یک باور است تا یک واقعیت. یک باور می تواند مورد چالش قرار گیرد و سپس تغییر داده شود.

به یاد داشته باشید که این در واقع تصمیم شماست که از این باور نادرست حمایت کنید. به این معنا اگر پشتیبانی برای شیوه های جدید رفتار کردن پیدا کنید متوجه خواهید شد که حتی تغییرات کوچک می تواند شما را به سمت عشق حرکت دهد به جای آن که شما را از آن دور کند.

حس دوست نداشتنی بودن اغلب به تجارب سخت کودکی که نیاز به پردازش دارد ارتباط دارد بنابراین جستجوی پشتیبانی توصیه می شود.

چه انواعی از روان درمانی می تواند به من کمک کند چنانچه احساس دوست نداشتنی بودن می کنم؟

تمامی روان درمانی های مبتنی بر گفتگو مستعد کمک کردن به شما هستند تا بیشتر احساس دوست داشتنی بودن کنید.

این به این خاطر است که روان درمانی در واقع رابطه ای است که بین شما و روان درمانگر، رشد پیدا می کند. و این رابطه ای است که به شما کمک می کند تجربه کنید (شاید برای اولین بار) اعتماد کردن و مورد اعتماد بودن چه گونه است.

اگر شما برای داشتن روابط با دوام مشکل دارید، طرح واره درمانی و رفتار درمانی دیالکتیکی به طور مشخص روان درمانی های بلند مدتی است که توصیه می شود. هر دو همچنین برای درمان افرادی که اختلال شخصیت مرزی دارند یا از سوء استفاده جنسی رنج برده اند ذکر شده اند.

چندین روان درمانی کوتاه مدت جدیدتر نیز برای به چالش کشیدن باورهای مرکزی در مورد دوست داشتنی بودن کمک کننده است. رفتار درمانی شناختی (CBT) معروف ترین آن ها است. فرآیند CBT مغز شما را برای شناسایی و دیگر فورا واکنش نشان ندادن به افکار منفی تمرین می دهد. به این ترتیب شما را برای انجام عمل مثبت به جای در گرداب اقدامات و حال منفی افتادن آزاد می کند.

درمان تحلیلی شناختی (CAT) و درمان میان فردی پویا (DIT) نیز بر الگوی فکر و رفتار شما نگاه می اندازد اما هر دو بر روابط شما متمرکز می شوند.

درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر کمک کردن به شما در توجه کردن، پذیرفتن و در بر گرفتن زندگی و خودتان تمرکز می کند. همچنین بر کمک کردن به شما در جهت شناسایی این که چه چیزهایی ارزش های شخصی شما هستند سپس انجام اقداماتی که زندگی شما را با آن ارزش ها همسو کند تمرکز می کند.

متن فوق برگردان نوشته ای از Sheri Jacobson در سایت Harley Therapy است.

حس دوست داشتنی بودنباور مرکزیتجارب سخت کودکیرفتار درمانی شناختیاعتماد کردن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید