کارامازوف
کارامازوف
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

آسمانِ سوریه در این روزها | انسان‌ام آرزو ست...


در آسمان سوریه، پرنده پر نمی‌زند. از ایران و الجزایر، کمک‌هایی فرستاده‌شده. کودک سوری، ساعت‌ها زیر آوار مانده. امید به نجات زیرِآوارماندگان، روز‌به‌روز کمتر می‌شود. هزاران نفر ممکن است لحظه‌به‌لحظه، به مرگ نزدیک‌تر شوند.

اخبار مخابره از ترکیه، فقط اندکی از سوریه بیشتر است (نسبت به واکنش‌ها البته وگرنه گاهی ٢ تا ١.۵ برابری هست). واکنش‌ها اما، از سوی "مردم"، به زلزله ترکیه، چندین و چند برابر و بطرز غیرقابل‌شمارشی(!)، بیشتر بوده. با این مخاطب، خبر می‌خواهیم چکار؟ او خودش تولیدگر و بانی اخبار است.

واکنش‌های مخاطب به یک خبر، خودش چندین خبر است! از این رو بمباران خبری، یک پدیده از آسمان به زمین و توسط قدرت‌های رسانه نیست. خودِ "مردم" رسانه و خودشان، بمب‌هایی اطلاعاتی هستند، آماده انفجار؛ "مردم" مردم نیستند.


حاشیه: آوسنه مردم

"مردم" مردم نماندند. آنها را دست‌هایی از پشت پرده گرفته و چونان عروسک خیمه‌شب‌بازی، بازی می‌دهد. نان‌شان را خیلی وقت است که از زور بازو و کار یا پژوهش، نمی‌خورند. آنها رانت‌خوار شده‌اند، زمین‌خوار شده‌اند، سودخوار شده‌اند، بهره‌خوار، ماشین‌خوار، خانه‌خوار، طلاخوار، دلارخوار؛ و مزه این پولها، زیر زبانشان گره کرده و هوایی‌شان کرده و نفس بریده‌اند، از طبقه کارگر و مردم. آنها یعنی "مردم" امروزِ روز، بیشتر حامی طبقه خودشان و صنف و گروه و دسته خودشان هستند و کمترین ندایی که از آنها به گوش می‌رسد، بانگ عدالت و حقیقت‌طلبی است. حقیقت سیری چند؟ عدالت؟ نان‌مان (رانت‌مان) را بده بخوریم.

ممکن است که فکر کنید که نان‌ها، تا چه اندازه رانت‌ها و نزول‌ها و بهره‌ها شده‌اند؟ باید گفت تا حد زیادی ولی نه آن اندازه که مردم، "مردم" شوند.



بنابراین چه جای تعجب است که انسانیت‌ها، خرج انسان‌ها نه، که سازمان‌ها و گروه‌ها و طبقه‌ها بشود؟ چه تعجبی که زلزله سوریه، در برابر زلزله ترکیه، اهمیتی نداشته‌باشد؟ بالاخره آنها مردم ترکیه هستند و اینها، سوری. اصلا اینها اگر آدم بودند، زودتر از سوریه به اروپا و سوئد مهاجرت می‌کردند، هر کی مانده، جک‌وجانور و بدبخت بیچاره بوده. ترکیه در عوض کشور پیشرفته‌ای است که گردشگری دارد و دینش از سیاست جدا است و در خدمت لیبرالیسم و صهیونیسم است (دینش)، سوریه یک کشور خرِ نفهم که دست دوستی به یکی خرتر از خودش (ایران) داده و بگزارید همان ایرانش، جورش رابکشد.

و ایرانش جورش را می‌کشد و پشت برادر مسلمانش را در سختی‌ها، خالی نمی‌کند. اما روسیاهی این روزها به سیاه‌ترین روی‌ها می‌ماند و این زلزله‌ها، آزمایشی است برای مردم که ببینند چکاره هستند و چقدر انسانیت، در دل‌هایشان مانده؛ لابلای فریادهای کرکننده انسان‌ها، انسان‌ام (انسانیت‌ام) آرزو ست.

  • خواهرها اینطوری ان دیگه، حالا چه سوری، چه ترکی (و چه خوی‌ای):
«أَ حَسِبَ النَّاسُ أَن یُترَْكُواْ أَن یَقُولُواْ ءَامَنَّا وَ هُمْ لَا یُفْتَنُونَ»
مردم گمان نکنند، همین که گفتند: ایمان آوردیم، ما آن‌ها را رها می‌کنیم و از آن‌ها می‌پذیریم (و آنها را امتحان و آزمایش نمی‌کنیم).
آسمان سوریهانسان‌ام آرزو ستبمب‌های رسانه‌ایابتلاء و امتحانزلزله ترکیه
«يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ»
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید