برانداز شدم! این ٢ و ٣ روز که از فراخوان عمومی به ما فقط پیچاندن و معطل کردن استادها و کلاسها رسید. صبح پیچ تلویزیونی شبکه ماهوارهای رادیوجوان و گوگوش و قمیشی باز شد، الآن برای براندازی آماده ام!
در واقع به یقین رسیدهام که تنها هویت وطندوستان، مهسادوستان و میهنپرستان ایرانی، همان شستوشوی مغزی، جوزدگی و تأثیر رسانهای نیست. نیست یعنی چه؟ یعنی اینها در کلیه شمول و وسایل و امکانات زندگیشان اسیر و برده اند. از صبح که بیدار میشوند تا سر شب و نصفه شب نه! اینها حتی وسط خواب هم هیپنوتیزم میشوند و اسیر امواج کیهانی جهنم اند!
این خیلی باورپذیر است وقتی ١٠ و ٢٠ و ٣٠ سال بلکه بسیار بیشتر، روی اینها کار کنی و پرورششان بدهی، رب و پروردگارشان باشی، از آن طرف هم شیطان رجیم که جمهوری اسلامی ایران باشد، هیچ غلطی نکند(!)، کولی بدهد و حال هم بدهد و چَشم بگوید، دیگر چه؟ پیروزی قطعی ست، پیروزی حتمی ست. زامبیها را ساختهای!
فقط همانطور که همیشه چند تا قهرمان در فیلمهای زامبی هالیوودی هستند که دنیا را نجات میدهند، واکسن درست میکنند و جمعیت را نجات میدهند... شوربختانه و بسی شورانه! زامبیهای بدبخت همیشه محکوم به مرگ و فنا اند (طفلکی ها!). حالا ناامید نشوید و جفت پوج نگیرید؛ سینمای هالیوود با سینمای روسیه و ایران متفاوت است و شاید در آنها، نسخه متفاوتی برای زامبیها بپیچند. همهاش میگویند اینها فرزندان ما اند و حسابشان از اغتشاشگران جدا ست و... شاید واکسنی چیزی ساختهاند، ما خبر نداریم!
این هم اضافه کنم که جوانان ما، بنا بر تربیت و فضا و مکان زندگیشان، خیلی متفاوت اند. در کلانشهرها و جاهای عمومی بطور متوسط، از هر ١٠ نفر چند نفر (٢-٣) قشر سیاه و به سیم آخر زده داریم، در حد یکی دو نفر هم بچه مثبت و... میمانند عدهای این وسط که الآنها، بیشتر مایل به آن قشر سیاه اند و پیادگی لیدری آنها را میکنند. دستوزبان اینها مهروموم شده و در دریایی طوفانی، رها شدهاند. این ترکیب در شهرها و مکانهای مختلف متفاوت است اما از آنجایی که طبق نظر علما و فضلای کاملا ملی(؟) و بومی(؟) ایران فقط تهران و ۴ تا کلانشهر و محلهها از یک جایی به بالاتر حساب میشود، این تقسیمبندیای که ما کردیم، محتمل و شدیدا آکادمیک و علمی ست! صلوات!
جوان ما ولی با پایگاههای ملی آشنا نیست یا اصلا ندارد؛ شوربختانه ما حکمت و اندرزی داریم، دور از چشم شما نباشد، پدرانمان حافظ و فردوسی و نظامی و سعدی، حکمتی برایمان ساختهاند و تمدنی، لامصب این هنوز هم بکار میآید! البته برای جوانی که کعبهاش حجاز یا تخت جمشید نیست، که کاخ سفید و میدان تایمز است، فکر کنم تاریخ مصرفشان گذشته و بکار نمیآیند. خوب میشود اگر جوان ما خودش دست خودش را بگیرد و با ایرانیتش و اسلامیتش آشنا بشود؛ اینطوری میتواند یک هویتی در این جهان غیرایرانی و غیراسلامی برای خودش دستوپا کند. مسافری آزاده باشد و سبکبار سفر کند، به هر جایی کوچ کند و همیشه، مأمن و مأوایی داشتهباشد.
انشاءاللّه! به حق قوه الهی!