کارامازوف
کارامازوف
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

در دلها | بت‌پرست یا الله‌پرست؟ - حکایت سیمرغ


در دلهای آنها، جز خدا نبود؛ از این رو نه ترسی بر دل‌ها داشتند، نه غمگین و ناراحت می‌شدند.

این همه سرسپردگی، این همه احساس حقارت، این همه خودباختگی، از چیست؟ چرا بقول برادر بزرگ‌مان: «دشمن را بزرگتر از آنچه هست، تصور می‌کنند»؟ آیا جز این است که در دل‌هایشان، حبّ به الله و توکّل به الله نیست؟ دل (و امید) به کعبه دیگری بسته اند؟

أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ «یونس - 62»

آگاه باشيد كه قطعاً بر اولياى خدا، نه ترسى است ونه اندوهگين مى‌شوند.

این همه سرسپردگی‌ای که در سیاسیون (سیاست‌نماییون) می‌بینیم، همه از کمبود عزّت نفس و کمبود اتکاء به بارالله است. و مگر جز او، کسی (چیزی) کافی است؟ و مگر جز یاد او، دلها آرام می‌گیرد؟ و مگر کسی که به او اتکاء کرده، غمگین یا نامید (یا بی‌عزّت و خودباخته) می‌شود؟

يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ «فاطر - 15»

اى مردم! اين شماييد كه به خداوند نياز داريد و (تنها) خداوند، بى‌نياز و ستوده است.

و خدا کافی ست برای بندگانش؛ و جز او، بدون او، و غیر او، چیزی نیست. پس کسانی که مهرِ (حبّ) چیز دیگری (بت‌ها) را در دل جای داده‌اند، باید سزای این عمل‌شان را، با تشویش و نگرانی‌ای خودخواسته، ببینند.

  • توضیحات بیشتر:

انسان به آن میزان ارزش‌ دارد، که دلبسته است (مولانا - علی (ع)). انسانی همواره نیازمند، اگر پاسخ نیازهایش را، از بی‌نیاز (پروردگار) نستاند، از که بستاند؟ از مکاتب بشری؟ از ایسم‌ها؟ از معادلات و تعامل‌ها؟ انسان بدینها روی می‌آورد و روزی، پشیمان و خسران‌زده، باز می‌گردد. فقط باید عجله کند که عمر و عقبی را، هر دو، از دست ندهد.

در کشور ما، آن زمان که عقب افتاده بود و دیگران، چیزهایی داشتند که ما هیچ بو و بهره‌ای از آنها نبرده‌بودیم؛ بجای تلاش برای توسعه و پیشرفت (انجام کار درست)، دست به خودتخریبی، خودتحقیری و غرب‌زدگی زدند. اینها از ضعفی که در دلها داشتند و از شکستی که (هستی‌شان) در برابر دنیا (و اسباب و مادیات) آن خورد، به حال روز خودکشی و انتحار (خودتحقیری و خودتخریبی) روی آوردند. مقلّد غرب شدند (در ظواهر و ادا و اطوار) و تا ابد، کلاغی که کبک، نمی‌شود.

وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثین﴿قصص - ۵﴾

ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم.

حیف که زمان برد تا بفهمیم این بار، قصه کبک و کلاغ نیست. قصه قصه سیمرغی است که زیر خاکسترهایش، آتش گرفته.

  • منطق‌الطّیر - عطار نیشابوری:
ابتدای کار سیمرغ ای عجب
جلوه‌گر بگذشت بر چین نیم شب
در میان چین فتاد از وی پری
لاجرم پر شورشد هر کشوری
هر کسی نقشی از آن پر برگرفت
هرک دید آن نقش کاری درگرفت
آن پر اکنون در نگارستان چینست
اطلبو العلم و لو بالصین ازینست
گر نگشتی نقش پر او عیان
این همه غوغا نبودی در جهان
این همه آثار صنع از فر اوست
جمله انمودار نقش پر اوست
چون نه سر پیداست وصفش رانه بن
نیست لایق بیش ازین گفتن سخن
هرک اکنون از شما مرد رهید
سر به راه آرید و پا اندرنهید
جملهٔ مرغان شدند آن جایگاه
بی‌قرار از عزت آن پادشاه
شوق او در جان ایشان کار کرد
هر یکی بی صبری بسیار کرد
عزم ره کردند و در پیش آمدند
عاشق او دشمن خویش آمدند
لیک چون ره بس دراز و دور بود
هرکسی از رفتنش رنجور بود
گرچه ره را بود هر یک کار ساز
هر یکی عذری دگر گفتند باز
  • تولید شده توسط نرم افزار عطار:
PlayStore: http://arsn.my/anRgF
AppStore: http://arsn.my/PiECp
احساس حقارتغربزدگی
«يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ»
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید