اخیرا دوباره این اظهار نظر را شنیدم که گویند به هویدا بر میگردد، در زمان محاکمه و دادگاه؛ ای وای! چه مرد نازنینی بود! ١٣ سال ما را از دست اعلیحضرت نجات داد!
- دستاور شما چی بوده تو این ١٣ سال؟ چیکار کردی برای این مملکت؟
هویدا خودکاری (از کجا؟ وسط دادگاه؟) در میآورد و به (گویا قاضی یا دادستان) میگوید:
÷ این خودکار بیک رو میبینی (اَه! بیک اون موقع هم بوده!)؟ این ١٣ سالِ که همین قیمت است!
(گویند در روایتی هم چوبِ کبریت مد نظر بوده که البته، در اصل موضوع و ثبات و شوکت صدارت امیر عباس هویدا، تفاوتی نمیکند.)
حال توجه شما را جلب میکنیم به صفحهای از روزنامهای که نامش مشخص نیست، اما تاریخ و زمان و شماره دارد:
ای بابا! چی شد؟ خدا همه رفتگان، من جمله امیر عباس هویدا را، بیامرزد؛ البته اگر شما دست از دامن مرده بردارید و بر او، دروغ نبندید.
اما اینها زیاد مهم نیست، اعصاب خودتان را خُرد نکنید. توجه کنید به آن نوشتههای ریز که مهمتر اند:
آموزش و پرورش از آن جاهایی است که بعد از انقلاب، ایراداتش را حفظ کرده و الحق هم، اصلاح آموزش و پرورش کاری است که کمتر دولتی میکند و کمتر نظامی، خصوصا غربی، امروزه به آن بها هم میدهد. عمده تلاش ما باسواد کردن اکثریت مردم ایران و ایجاد نهضت سوادآموزی و جهشهای علمی، در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی بوده. کو ابتدایی و کو راهنمایی و کو دبیرستان؟ در اینجاها کمتر کار کردهایم.
همانطور که میبینید تاریخ چه درسها دارد و که مشکلاتی که، تاریخی است و هنوز داریم و چه درمانهایی که، باید تاریخی باشند و فرهنگی؛ در پناه حق (و تاریخ).
یه جوک هم بگوییم، خستگیتان دَرْ بِرَوَدْ:
«یارو داشت میگفت چیه این تولد اماما و اینا رو ما جشن میگیریم؟ مگه اینها ایرانی ان یا ما بلانسبت عرب ایم؟
رفیقش انگار یه چیزی یادش اومد، برگشت و گفت: حاجی! راستی کریسمست(؟) مبارک!»
_انشاءالله که بابا نوئل اجازه بده امسال عمو نوروز و ننه سلما رو ببینیم!