این مطلب، هیچ ربطی به بنده ندارد و گندهتر از بنده ست، منتها مشکل بزرگی ست که امروز هر کسی را آزار میدهد. جدیدا چیزی شنیدم که راننده تاکسی پیر و میانسال و باتجربهای به من گفتند:
نشستهبودم تو ماشین، چند تا مسافر داشتم و راهم رو میرفتم؛ مسافرهای عقبی پیاده شدند و رفتند، موند جلویی که بغل من نشستهبود. خیلی آدم خوشرو و خوشمشربی بود و پیدا بود که آدم حسابی ست؛ کتشلوار و سامسونت و ادب و نزاکت و.... داشت با گوشیاش حرف میزد که یکدفعه قطع شد! بحث مهمی بود انگار... سریع رو به من کرد که: ((اه، آقا ببخشید! میشه گوشیتون رو قرض بگیرم؟ خیلی ببخشید، شارژم تموم شد. دیدید که داشتم با رئیسام صحبت میکردم.)) منم از خدا بیخبر گوشیام رو دادم به این جوان رعنا و آدم حسابی.... داشت با گوشی من صحبت میکرد که سر چارراه، همین که چراغ قرمز شد، "دِ در رو!"، "زد به فرار!" از ماشین یکدفعه پیاده شد و با گوشی من در رفت که رفت! نگو طرف دزد بوده...(منتها از نوع باکلاسش)
یا شنیدم از آشنایی که:
خواهرم داشت با آیفون 40 میلیونیاش صحبت میکرد؛ تو تاکسی بودیم و منم نشستهبودم کنارش، خواهرم لب پنجره بود. همین که دستش رو گذاشت روی پنجره، یکی اومد همونجا گوشی رو از دستش قاپید و برد! به همین راحتی... 40 میلیون پرید!
یا خاطرهای از یکی از اقوامم:
رفتهبودیم بازار، حالا پاساژ رضا یا پشت شهرداری و جای دیگه رو نمیدونم، میخواستیم برای اولین بار کامپیوتر بخریم. ما همه چی، از موس و کیبرد و کیس و مانیتور، تا Cpu و رم و گرافیک و هارد رو خریدیم؛ انداختیم صندوق عقب و رفتیم منزل، بلوک 15 اکباتان! فاز 2! داداشم گفت: ((امیر بردار بریم بالا.)) من گفتم:((ول کن قاسم! حوصله داری ها!)) از برادر اصرار و از من انکار تا بالاخره راضی شدم و بردیم بالا. نشستهبودیم تو خونه که یکهو صدای جیرجیر ماشین اومد؛ از پنجره دیدم چند نفر ریختند رو ماشین و دارند صندوق عقبام رو لخت میکنند! اکباتان هم که رو کوه قافه! چجوری برم پایین؟ طرف از بازار تا اینجا ما رو دنبال کردهبود تا از صندوق ماشین، هر چی ازش خریدهبودیم رو، بدزده. الآن ضعیفترین گرافیک که میانرده و معمولی باشد، حداقل 20 تومن هزینه دارد.
همین دیشب هم شنیدم خانمی رو تو خیابون خفت کردند، دزدیها بسیاربسیار زیاد شده؛ یکی از دلایل اصلیاش هم گرانیها و نداریها ست. منتها این توجیه این کار زشت نیست به هیچ وجه، ولی خب دلیلش هست.
الآن دزدها خیلی پیشرفته شدند، یک چیزی شدیم در حد دزدهای آمریکا که تو فیلم سینماییها و هالیوود میبینیم؛ ال کاپون و دیگران در جیب آقایون جای دارند... رحمی هم که ندارند، بجای اینکه از داراها بدزدند، از ندارها و بیچارهها میدزدند. ماشین فلان محله بالا رو عرضه ندارند که بدزدند، فقط میان به پراید ما چشم طمع تیز میکنند.
در دیوار و شیپور و...، ممکن است خانمی به شما زنگ بزند و بخواهد که خامتان کند؛ کسی به دوست من زنگ زد و گفت: ((تولد پسرم هست، میخوام سوپرایزش کنم، PS 4تون رو میخرم، بیارید فلان جا، نزدیکهای آریانشهر، شیخ فضل الله، گلاب...)) عاقبت معلوم شد طرف دزد بوده و از اون طرف شریکش PS 4 رو میقاپد! خیلی حواستان جمع باشد و مالتون رو سفت بچسبید. همیشه آماده باشید و احتیاط کنید که یکی ممکن است بخواهد گوشی یا مال دیگرتان را ازتان بدزدد یا خدایی نکرده، خفتتان کند.
بیعانه هیچوقت ندید، حتی به فروشنده شناس! بعضیها سر 2 و 3تا خرید خوشقلی میکنند تا تو خرید 4ام پولتان را بالا بکشند! این قضیه سر عموی بنده اومد، وقتی که میخواست برای بار دوم از کسی سیمان بخرد و 500تومن بیعانه دادهبود.
دزدها ممکن است خیلی باشخصیت باشند یا خیلی باادب باشند، میتوانند خیلی خوشرو باشند، خیلی صمیمی باشند؛ دزدها میتوانند باکلاس باشند، میتوانند با ماشین فلان بیایند سر قرار و تو کافه بهمان قرار بگذارند. هیچوقت گول ظواهر امر رو نخورید لطفا! خصوصا جوونها که گول ماشین و بالاشهر و کافه رو براحتی راحتی میخورند! (حرف بزگتر هم حالیشون نیست)
مالتون رو لطفا سفت بچسبید! دزد گرفتنی نیست، مگر اینکه پارتی و آشنا داشته باشید، جبران خسارت خیلی سخت هست؛ قبلا با چند ماه پسانداز گوشی میخریدید، الآن با چند ماه؟ اصلا میتوانید؟ گول ظاهر، تیپ، ادب، کلاس، کافه بالاشهر، زن و هیچی رو نخورید لطفا! همیشه احتیاط کنید و حواسجمع باشید؛ خصوصا بدونید که دزدیها زیاد شده و هر لحظه ممکن است دزدها، از غفلت شما سوءاستفاده کنند و کاری کنند. پس مراقب خودتون باشید و مال رو سفت بچسبید! (آهای شما جوونها، لطفا...)
نمونههای جدید:
امروز که داشتم از خیابون رد میشدم؛ یک جوون همچین ترقلبرگل! گفت: ((شارژم تموم شده، میشه برام یه اسنپ بگیرید؟))
خانمی صبح که داشت از باشگاه ورزشی بر میگشت (ایروبیک و از این چیزها)، به یک خانم دیگری برمیخورد، ازش ساعت میپرسند؛ ایشون هم تا به خودش بحنبد، النگوهاش رو که روی دستش شل بوده...