هنر و علم ظریف فخرفروشی!
خود تبلیغی زیرکانه!
توی این مقاله قراره با هم در مورد این بخونیم که صحبت کردن از حسنهای خودمون خوبه یا بد؟ اگر بده چرا بده؟ اگر خوبه تا چه اندازهای و کجاها خوبه که در مورد مهارتهای خودمون صحبت کنیم و از خودمون تبلیغ کنیم یا اصلا توی یه مصاحبه کاری چطوری در مورد خودمون صحبت کنیم بهتره؟
نویسندهی این مقاله، Leslie K. John، یه دانشمند علوم رفتاری توی دانشگاه هاروارده که در مورد نحوه تصمیمگیری و درست یا غلط بودن تصمیم آدمها مطالعه میکنه اون همچنین در مورد حریم شخصی و اینکه افراد چه چیزهایی رو میتونن به اشتراک بذارن و چه چیزهایی رو پنهان کنن تحقیق میکنه.
خب بریم سر اصل مطلب...
ما میدونیم موفقیت توی کار بستگی داره به اینکه شایسته و دوستداشتنی باشیم، ما آدما نیاز داریم که بقیه بهمون بگن که متوجه پیشرفتها و دستآوردهامون هستن و از همکاری باهامون راضین...
کسی از آدمای مغرور خوشش نمیاد، شاید چون فخرفروشی باعث احساس حسادت، دلخوری و حتی عصبانیت میشه.
تحقیقات هم نشون میده کسی که فخرفروشی میکنه از چشم بقیه، آدم ناامن و بیملاحظهایه؛ مخصوصا خانمها از فخرفروشی آسیب بیشتری میبینن. اگر چه بعضی ملتها از جمله آمریکاییها نسبت به خودتبلیغی صبورترن، اما جنبههای منفی خودتبلیغی یا فخرفروشی به نظر جهانیه.
تلاش برای پنهان کردن اینکه داریم فخرفروشی میکنیم هم کمکی نمیکنه. یعنی چی؟ یعنی فروتن باشی و با یه ادای شکایت فخرفروشیتو مخفی کنی هم، فایده نداره. مثلا اگه بگیم، من از اینکه تنها کسی هستم که رئیس بهش اعتماد داره خستهم. اینطوری یجورایی هم ناراضی به نظر میرسیم و هم پز دادیم. یا یه مثال دیگه، من نمیتونم باور کنم این جایزه رو گرفتم. هم گفتی که یه جایزهای رو گرفتی و هم فروتن بودی!
توی یه تحقیقی به رهبری Ovul Sezar از دانشگاه کالیفرنیای شمالی، یه سری آدم اومدن به کسایی که توی فضای مجازی مطلبی گذاشتن نمره دادن و اونا رو رتبهبندی کردن، مثلا جملهی اوه، به نظر میرسه یکی از دهتا کتاب برتر امسال آمازون رو من نوشتم؛ انگار توی این جمله یه پز دادن زیادی هست، در مقابلش یه جملهای که سادهتر بیان شده و انگار قابل قبول تر هم هست. من یکی از ده کتاب برتر سال امازون رو نوشتم
پس چطوری میشه هم از فواید خودتبلیغی استفاده کنیم و هم با واکنش شدید رو به رو نشیم؟
موقعیت برای خودتبلیغی، بدون اینکه بیملاحظه و مغرور به نظر برسیم، توی محیط کاری کم و زیاد هست ولی توصیه ی مقاله اینه که سعی کنیم به صورت مداوم عملکرد درستی داشته باشیم. نویسنده میگه پدرم همیشه به من و برادرام میگفت که سرشیر روی شیر جمع میشه، منظورش این بود که آدم برجسته و لایق همیشه بالا میره هرچند گاهی ممکنه نیاز به کمک داشته باشه.
این مقاله میخواد بهمون بگه راه درست خودتبلیغی چیه؟
وقتی ازت درخواست کردن توضیح بده.
توی تحقیقاتی که Kate Barasz و Michael Norton انجام دادن متوجه شدن که اگر کسی در مورد موفقیتها یا دستاورداتون سوال کنه و شما سکوت کنی یا درست جوابشو ندی و یجورایی بپیچونیش باعث میشی بهت شک کنه و فکر کنه داری بهش بی احترامی میکنی، فروتن بودن قابل تحسینه اما به وقتش.
ممکنه یه وقتایی وسوسه بشید موقعیتهایی درست کنید که بتونید خودتبلیغی کنید، اما این کار هم خطرناکه چون ممکنه کسی که باهاش صحبت میکنید فکر کنه شما دارید بازیش میدید و مسخرهش کردید.
یه تحقیق تازه به رهبری ryan hauser از هاروارد نشون میده بعضیوقتا سوالایی که مطرح میکنیم به خاطر این نیست که به یه جوابی برسیم بلکه به خاطر اینه که میخوایم کسی سوالاتی رو بپرسه که تو بتونیم با جواب دادن بهشون خودتبلیغی کنی. باید اجازه بدیم سوالا به طور طبیعی به وجود بیان. خودمون به وجودشون نیاریم. اما اگر فرصتش پیش اومد برای تبلیغ کردن و بازگو کردن موفقیتهات نهایت استفاده از فرصت رو بکن!
وقتی دیگران share میکنن تو هم share کن.حالا این یعنی چی اصلا؟
دقت کردید وقتی کسی یه رازی رو به شما میگه، نقطه ضعف یا قدرت، شمام تحریک میشید به تقابل و گفتن اینجور چیزا در واقع مطالعات نشون میده که بیان کردن مسائل خصوصی ما رو هم ترغیب به این کار میکنه.
این مسئله وقتی مردم دارن موفقیتهاشون رو به اشتراک میزارن میتونه مفید باشه. توی یه مطالعه محققا اومدن ۱۰۶تا آدمی که دنبال کار میگشتن رو بررسی کردن. یعنی مصاحبههاشونو ضبط کردن و میزان مشارکتشونو توی تبلیغ از خودشون بررسی کردن؛ دیدن که کسایی که خودتبلیغی کردن و نقاط قوتشون و دستاوردهاشونو گفتن برای مصاحبهگرا جذابتر بودن تا آدمایی که هیچ تعریفی از خودشون نکردن این مقاله میخواد بهمون بگه توی مصاحبههای کاریتون خودتبلیغی بکنید اما اونقدری پیش نرید که مصاحبه از حالت سوال جوابی خودش خارج بشه.
یکی از جاهایی که شما میتونین تاثیر خودتبلیغی رو ببینید لینکدینه. خودتبلیغی توی لینکدین بیداد میکنه!
یا مثلا توی دفتر وکلا و پزشکا یا آدمایی که توی یه چیزی تخصص دارن، میبینیم مدارکشون رو توی دید مراجع هاشون میذارن
خلاصه که اگر وقتی بقیه دارن خودتبلیغی میکنن شمام این کارو انجام بدید بد به نظر نمیرسه.
یه promoter پیدا کن.
مثل بازیگرا و ورزشکارا و نوازندهها
یه مدیربرنامه چون داره از یه شخص دیگه بجز خودش تبلیغ میکنه، حرفاش صادقانهتر به نظر میرسه
مثلا توی مصاحبههای کاری، یکی میگه هرکسی که تا حالا با من کار کرده میگه من ذاتا رهبر خوبیام،
اما وقتی مدیربرنامه همون آدم میگه که هرکسی که تا حالا با اون کار کرده میگه که اون ذاتا رهبر خوبیه، انگار قضیه صادقانه تر بیان شده. در کل داشتن واسطه برای خودتبلیغی خیلی خوبه و جواب میده.
وقتی کس دیگهای ازتون تبلیغ میکنه دیگه خبری از احساسات بدی مثل حسادت هم نیست.
خلاصه که تاثیر این کار اونقدر قویه که به نظر نمیرسه حتی تضاد توی منافع هم بتونه اعتبار حرفهای واسطهها رو کم بکنه. خیلی کم پیش میاد یه کسی که میخواد استخدامتون کنه یا باهاتون مصاحبه کنه قبول بکنه که کسی غیر از خودتون برای مصاحبه حاضر بشه اما اگر همچین موقعیتی پیش بیاد شما میتونید اساتیدتون یا کسایی که حامیتون هستن رو پیدا بکنید؛ کسایی که میدونید خوشحال میشن از اینکه کمکی بهتون بکنن یا از حسن هاتون بگن. اونارو ببرید که ازتون تعریف کنن.
اینم بگیم که پیدا کردن کسی که ازمون تعریف کنه، سادهتر از چیزیه که شما فکر میکنید. تحقیقاتی که vanessa bohns انجام داده نشون میده ما دلمون میخواد تمایل دیگران برای کمک به خودمونو 50% کمتر از چیزی که هست برآورد کنیم .
خلاصه وقتی کسی در مورد دیگران تبلیغ میکنه بیشتر مورد توجه قرار میگیره (این حرف در مورد شمام هستا).
به هم زدن تعادل
اگر کسی یهویی توی جمع ازتون تعریف کرد باید سعی کنید با فروتنی اهمیت کارتونو کمتر جلوه بدید،یه لبخند با یه متشکرم ساده کافیه اما خب تعادلم رعایت کنید. حتی وقتی موقعیت برای خودنمایی وجود داره سعی کنید سنجیده رفتار کنید
وقتی کسی سعی میکنه فقط از موفقیتهاش بگه به چشم آدمها خیلی جذاب نیست اما آدمایی که هم از شکستها و هم از موفقیتهاشون میگن آدم های باملاحظهتر و جذابتری به نظر میرسن مخصوصا اگر جایگاه بالایی هم داشته باشن
مثلا وقتی بازاریابها به یه نقطه ضعف جزئی توی محصولشون اشاره میکنن، مثلا وقتی که میگن توجه کنید که این محصول فقط دو تا رنگ داره، مصرف کننده بیشتر تمایل پیدا میکنه به خرید محصول.
این استراتژی به خاطر این جواب میده که ما آدمها توی قضاوتهای نسبی بهتر از قضاوتهای مطلق عمل میکنیم. وقتی توی یه محصولی که کلی جنبه مثبت داره یه جنبه منفی هم معرفی بشه این اتفاق باعث میشه که ما این جنبههارو با هم مقایسه کنیم و محصول بیشتر به چشممون بیاد
توی یه تحقیقی به رهبری Alison wood brooks گفته شده که آدمها به شدت به افراد موفق حسادت میکنن اما نه به همهشون!
نه به کسایی که مثلا میگفتن من برای رسیدن به این جایگاه خیلی تلاش کردم و سختی کشیدم یا وقتی که میخواستم شرکتم رو راه اندازی کنم نمیتونستم مشتریهارو متقاعد کنم که چرا باید به من اعتماد کنن.
بر اساس این تحقیق وقتی یکی از همکارای نویسنده رزومهای از شکستها رو هم کنار موفقیتها منتشر کرد نویسنده و همکاراش متوجه شدن که مدیرا میتونن با آشکار کردن نقاط ضعف کوچیک خودشون محبوبتر بشن.
این نقاط ضعف باید کوچیک باشن و به درستی بیان بشن. مثلا نباید بگیم که، من وقتی میخوام توی جمع صحبت کنم خیلی عصبی و وحشت زده میشم، بهتره بگیم، صحبت کردن توی جمع یخورده من رو مضطرب میکنه.
با طنز صحبت کردن در مورد نقاط ضعف هم میتونه یجورایی خودتبلغیتون رو مخفی کنه و اینکه باید با احتیاط این کار رو انجام بدید
خودتبلیغی و بیان نقاط ضعف دو روی یه سکه هستن که زیادهروی توی جفتش ممکنه پیامدهای بدی داشته باشه
از راه درست جشن بگیر
یه راه دیگهی خودتبلیغی اینه که در مورد موفقیتهامون با دوستای نزدیکمون صحبت کنیم و جشن بگیریم دوستایی که یجوری تشویقمون میکننن انگار موفقیت ما موفقیت خودشونه. تازه اینکه دوستامونو در جریان موفقیتهامون قرار بدیم باعث صمیمیت بیشتر هم میشه. اما گاهی عکس این هم اتفاق میفته و دوستامون فکر میکنن حالا دیگه قراره کنارشون بذاریم
جشن گرفتن به تنهایی هم چیز جالبیه و جواب میده مثلا خودتونو به یه وعده غذایی خوب، یه لباس جدید یا فقط یه شب آروم و تماشای برنامه تلویزیون دعوت کنید و با این چیزا از خودتون تشکر کنید.
تحقیقات نشون میده که وقتی با موفقیت یه کار بزرگی رو انجام میدیم اولش سطح شادی ما خیلی زیاد میشه اما کمی بعد به حالت اول خودش برمیگرده درسته که با یه موفقیت نباید از فکر دستاوردای دیگه بیرون بیایم اما باید هر از گاهی موفقیتهامون رو به خودمون یادآوری کنیم.
ممکنه بعضی از شما توی تبلیغ دستاوردهای خودتون دچار مشکل و کشمکش بشید. این تحقیق سعی کرده روشهایی رو بهمون یاد بده که بهمون کمک کنه که توی محل کارمون ارتقا پیدا کنیم و ثابت کنیم که آدم لایقی هستیم. دونستن اینکه چجوری یا کجا از خودتون تعریف بکنید یا نه یکی از راهای مهم برای پیشرفت شغلیتونه.
و اخرین نکته ی حیاتی:
اگه متوجه شدید که دائما با میل به خودتبلیغی مبارزه میکنین از خودتون بپرسید که چرا انقدر به خودتبلیغی نیاز دارید. همه تحسین شدن رو دوس دارن، اما این سوال پیش میاد که آیا شما بیش از اندازه به اون وابستهاید؟ احساس میکنید توی حرفهی خودتون کافی نیستید؟ اگه اینطوریه چرا؟ جواب دادن به این سوالا باعث میشه عمیقتر در مورد خودتون فکر کنید که میتونه حتی از خودتبلیغی هم براتون مفیدتر باشه.