در ستایش غیرفعال بودن!
نویسنده این مقاله آقای JM Olejarz یه ویراستار و نویسندهس که در تبدیل ایدهها و تحقیقات به کتاب و مقاله تخصص داره.
توی این مقاله قراره در مورد آنلاین بودن توی فضای مجازی و تاثیراتش روی سلامت جسم و روحمون و همینطور در مورد مزایا و معایب فضای مجازی صحبت کنیم.
ما فعال هستیم؟ کارآمد؟ مفید؟ مهمتر از این آیا ما به اندازه کافی فعال و مفید هستیم؟
اینها سوالاییه که وقتی تکنولوژی، آنلاین موندن رو آسون میکنه به وجود میان.
آنلاین بودنهای طولانی دوتا پیامد جانبی بد داره:
اول اینکه باعث میشه دوستامون یا رئیسمون توقع داشته باشن که ما همیشه در دسترس باشیم و دوم مفهوم فعال بودن و کارایی با توجه به چیزی که دستگاههای ما اجازه میدن بازتعریف شدن.
یه خط فکری مشخصی وجود داره که اگه میتونی از تکنولوژی استفاده کنی پس باید استفاده کنی، اما اینکه میتونیم هر چقدر که دلمون خواست از تکنولوژی استفاده کنیم، تضمین این نیست که داریم از وقتمون هم به خوبی استفاده میکنیم.
دستگاه هایی که ما دوست داریم پر از حواس پرتیای رنگی و روشنه که مارو وسوسه میکنه کمی بیشتر پیش بریم و دوباره و دوباره صفحات رو رفرش کنیم (فراموش نکنیم که شرکت های فناوری محصولاتشون رو طوری طراحی میکنن که اعتیاد آور باشه) استفاده زیاد از فناوری عیبای زیادی داره مثل: افسردگی، تنهایی،ا نزوا، کمترشدن حس همدلی، حتی فکر به خودکشی!
بنیانگذار جوایز Tiffany Shlain,Webbyتوی کتاب جدید خود 24.6 یه طراحی برای فرهنگ همیشه روشن پیشنهاد میکنه:
اسم اولین اصلش Tech Shabbat. از فرهنگ یهودی و روز تعطیل یهودیها اومده اسمش. یعنی یک روز هفته بدون دستگاه الکترونیکی و صفحهی نمایش.
یک روز در هفته بدون دستگاه یا صفحه نمایش!tech shabbatنشونه از میراث یهودی خودش
تیفانی دهه گذشته رو صرف تحقیق در مورد این مسئله کرده و میگه قطع برق به ما فرصت بیشتری برای لذت بردن ازسرگرمی و معاشرت میده اما یکی از بزرگترین فایده هاش دیدگاهیه که به ما میده. وقتی به طور منظم از فناوری فاصله میگیریم بررسی کردن اینکه آیا واقعا عاقلانه از اون استفاده میکنیم برامون راحتتر میشه .
برای مقاومت در برابر دنیای دیجیتالی که فعال بودن بدون توقف مارو میخواد، چه کار دیگه ای میتونیم بکنیم؟
یه ایده ای داره Jenny Odell به اسم :هیچ چیز!
اون توی مقاله "چگونه هیچکاری نکنیم" در مورد گرایش سرمایه داری به یکی دونستن "مفید" با "توانایی پولسازی"، ارزش بی فایده بودن رو مطرح میکنه. اما چیزی که بهش علاقه داره مربوط به بیکاری یا بی تفاوتی نیست در مورد پس گرفتن زمان و قراردادن اون سمت فعالیتهاییه که هدفشون فقط سود نیست. خطر مفاهیم سرمایهداری ارزش، اینه که با تولید اقتصادی مرتبطن معیاری که تقریبا همه چیزو از بین میبره.اگه یه الگوریتم بخواد ارزش مکالمه ی بین دو نفر رو با مفاهیم سرمایه داری بسنجه ممکنه در مورد چیزی باشه که اونا احتمالا میخرن اما برای این دو نفر ارزش خود گفت و گوئه.
اون(Jenny odell )معتقده که وقتی هویت ما صرفا به اون چیزی که توی بیانیه P&L (profit and loss) (سود و زیان) بستگی داره، احتمالا در نهایت چیزی که هستیم رو از دست میدیم.
اون مینویسه معنای ما در عوض باید از ارتباط با مکانهایی که دراون زندگی میکنیم و با مردم، گیاهان و حیوانات تعریف بشه.
دنیای دیجیتال نمیتونه با دنیای واقعی به عنوان منبع هدف مطابقت داشته باشه.
جمعهای که شما تایمتونو به آنلاین بودن میگذرونید شمارو شادتر نمیکنه اما جمعهای که صرف یادگیری در مورد حیات وحش ملی یا ساختن جامعه توی شهرتون میکنید ممکنه شمارو خوشحال تر کنه.
به خاطر همین ایدهی "هیچ" چیزی جز این نیست: عقبنشینی نسبت به چیزی که سودآوره به ما این امکانو میده که روی چیزی که واقعا ارزشمنده تمرکز کنیم.
دیدگاه دیگه ای در مورد اینکه چرا نباید کار بیشتری انجام بدیم به اسم Stillness is the key.
نویسنده این دیدگاه Ryan holiday به بررسی حسنهایی میپردازه که به چهرههای مشهور کمک کرد تا به بعضی از بزرگترین
پیروزیها برسن.جان اف کندی (صبر،تنهایی) دربرابر اصرارهای مشاورهاش برای پیگیری اقدام نظامی تهاجمی در طول بحران موشکی کوبا مقاومت کرد و ترجیح داد منتظر محاصره شوروی بمونه.
ناپلئون (تمرکز،اولویت بندی) هفته ها منتظر میموند تا جواب نامه هارو بده و باورش این بود که بیشتر مسائل خودبه خود حل میشن و روی مسائل واقعا مهم تمرکز میکرد.
مارینا ابراموویچ در طول اجرای قطعه MOMA در سال 2010، هفتصد و پنجاه ساعت ساکت روی صندلی نشست و مدام با بازدیدکنندهها یکی پس از دیگری ارتباط عاطفی و تماس چشمی برقرار کرد.Holiday این داستان هارو به عنوان نمونه هایی از "سکوت" قاب میکنه.
نویسنده میگه زمانی که شروع به نوشتن این مقاله کردم سردبیرم از من خواست تلاش کنم خودم رو با 24 ساعت قطعی برق آزمایش کنم.من موافق بودم اما صادقانه بگم که شک هم داشتم. چند سال گذشته رو صرف کنارهگیری از شبکه های اجتماعی کردم من توی محل کار تلفنم رو روی حالت "مزاحم نشوید" میذارم .اخرهفته ها ایمیل چک نمیکنم. نتیجهش شده اینکه توی سال گذشته 26 تا کتاب خوندم .
ایا واقعا به یه tech shabbat نیاز داشتم؟
روزی که بی حرکت باشم و هیچکاری انجام ندم...
همونطور که معلومه بله نیاز داشتم. تلفن هوشمندم یه زمانی منو به خاطر تمام کارهایی که میتونست انجام بده هیجانزده میکرد اما حالا کنارگذاشتنش به خاطر تمام کارهایی بود که من نمیتونستم انجام بدم.
تعجب نمیکنید وقتی بدونید که روز من به مراقبه کردن و گوش کردن به رکوردها و عوض کردن گلدان گیاه و پیاده روی گذشت.
چیزی که متعجبم کرد این بود که دوری از نمایشگر ها بهم اجازه داد کنترل بیشتری رو زمانم داشته باشم.
با خیره شدن به ادمای اطرافم(که بیشترشون به تلفن هاشون خیره شده بودن) احساس میکردم در عین مرئی بودن نامرئی هستم.
نمیتوانستم به فیلم برزیل فکر نکنم ،اون طنز بزرگ در مورد فناوری و سازمان های پنهانی که کارهای مارو نظارت میکنن و چیزهایی که برای رهایی از اونا لازمه.
برای ادم های دیجیتالی مثل من"غیرفعال"بودن مثل یه انقلاب کوچیکه...درحالیکه یک روز از این میگذره نمیتونم صبر کنم تا بفهمم یک دهه بدون شبکه های اجتماعی چه احساسی داره.