ویرگول
ورودثبت نام
سعیدعرفانی
سعیدعرفانی
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

آنچه دیدم ...

شاهزاده ای دیدم بی تخت ادعای پادشاهی میکرد
فقیهی دیدم به ستم برخلق حکمرانی میکرد
واعظی دیدم بر منبر جیب مردمان خالی میکرد
دختری دیدم از دستور دژخیمان نافرمانی میکرد
دختری که با موی پریشان در میانه خون و اتش رقص سمائی میکرد
شیخی دیدم ترویج خرافات و یاوه سرایی میکرد
حقیری پیوسته در پای منبر معاش با خفت و خواری میکرد

دخترکی کز آمدن پدر شادمانی میکرد
پدری کز فقر پیش دخترش اظهار شرمساری میکرد
بزرگی دیدم مردم داری میکرد
فقیران را یاری میکرد
یتیم را عزیز و گرامی میکرد
شعری دیدم قافیه هایش را ردیف برای رهایی میکرد
واژگانش را یک به یک پیش پای آزادی قربانی میکرد
شاعری دیدم با زبان سرخ جنگ روانی میکرد
شاعری که تنها برای دل خودش غزلسرایی میکرد
و با درد مردم هم نوایی .....

#سعیدعرفانی

سعیدعرفانی .ساکن مشهد ..تحصیلات : تکنسین فنی تاسیسات ، لیسانس ادبیات شغل حرفه ای :پیمان کار تاسیسات .کار فرهنگی : شاعر ،طنز نویس منتقدادبی و اجتماعی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید