#زنان_پستو
« اگر روزی دادگاهی عدالتمحور با قضاتی عادل و هیئت منصفه ای دادگر تشکیل گردد و بخواهد به ظلم تعدی و اجحاف تاریخی علیه زنان رسیدگی کند شک نکنید برای هزاران سال حکم به بردگی مردان خواهد داد »
سعید
می توانید مرا دروغگو و رویا پرداز بدانید و همه چیز را دروغ و ساخته و پرداخته یک ذهن بیمار بدانید ....
می توانید همه چیز را انکار و خود را تافته جدا بافته از دیگر همجنسان خود فرض کنید ....
حتی می توانید خود را به مظلومیت بزنید و مثل موم نرم و مانند یک بره مطیع و فرمانبر و بازیچه نیرنگ دستان زنان تصور کنید....
اما هرگز ....
اما هرگز هیچ مردی نمیتواند و حق ندارد منکر نگاه جنسیتی و تبعیض آمیز مردان در طول تاریخ از اول تا به امروز علیه زنان شود .
هرگز قادر نخواهید بود ظلم و اجحافی را که در طول تاریخ به زنان شده است را انکار کنید ....
هرگز نمیتوانید جایگاه قصب شده با نیرنگ برخی مردان در جامعه و پست های کلیدی به ناحق بدست آورده را که با دروغ و و فریب و قانون مردسالارانه به دست آمده را انکار و انان را لایق و سزاوار چنین جایگاهی بدانید ...
از روزی که بشر زندگی در کنار هم بصورت گروهی و کم کم قبیله ای را آغاز کرد ....
مردان قبایل که برای شکار و تهیه غذا بیرون رفتند ...
زنان به دلیل یا بارداری و آبستن بودن و یا شیر دادن به نوزادان خود یا نگهداری از کودکان و همچنین تضاد روح لطیف آنان با کشتن موجودی زنده برای پر کردن و سیر کردن شکم...
در خانه ماندند این پروسه که من آن را #پروسه_فریب مینامم کلید خورد ...
پروسه ای ک در آن مردان که خود را فاتحان مبارزه با شکار می پنداشتند ، خود را محق تر برای خوردن بهترین جای شکار میدانستند
این احساس مهم بودن و محق دانستن کم کم توهم برتری مردان بر زنان را اول در ذهن خود آنان و کم کم در ذهن زنان تقویت کرد شاید اولین بار و در اولین شکار .
رفته رفته این تصور برتری آنان را وادار کرد داستان شکار های خود و کیفیت شکار را به طرز غیر قابل باوری بزرگنمایی کرده و برای افراد و زندگان قبیله تعریف کنند
خود گفتند و خود تایید کردندو این شد که عاقبت رفته رفته پایه های اولیه فرهنگ مردسالاری بنیان نهاده شد .
اینک مردان مزه قدرت زیر دندانشان بود .و برای تثبیت آن باید چاره ای می اندیشیدند....
با ظهور ادیان و باورهای خرافی و مذهبی و به خصوص اسلام و ساختن دروغ های بزرگ تر کم کم این نوع نگاه نه تنها تثبید شد بلکه بدون ریشه یابی صحت و راستی آزمایی به طور گسترده
ترویج و تبذ زنان تحمیل گردید
. ما مردان آنقدر به خودمان هم دروغ گفتیم و قصه سر هم کردیم که اندک اندک خودمان نیز دروغ های خود را باور کردیم و توهم برتری از اینجا در ذهن ما به باور و یقین تبدیل شد و همین باور های پوشالی و بی اساس باعث شد به دنبال راهی برای تداوم و استمرار حکومت مرد سالارانه خود بگیریم .
و آن هنگام بود که این باور پوشالی را با شهوت درآمیختیم کم کم پرده های آزادی را تنها برای خود یک به یک دریدیم ....
داشتن همسران متعدد رسمی و غیر رسمی را به بهانه های مختلف برای خود با ساختن تنها چند آیه و حدیث دروغین و کلاه شرعی جایز دانستیم و زنان را در چادری پیچانده در #پستوهای_سیاه و نمور خانه ها زندانی و به اسارت در آوردیم ......
او محکوم بود به آشپزی و تولید مثل و نگهداری از فرزندان و اموال سالار متوهم خانه ...
مطیع بودن را برایش کرامت دانستیم و ....
ندیدن رو و مویش را نشانه پاکدامنی و طهارت قراردادیم
و بر حذر داشتیمش از دیدن رو و موی خود توسط دیگر مردان ...
و در این راه حتی به شخصیت همجنسان خود یعنی دیگر مردان هم رحم نکردیم و مردان دیگر را نامحرم و به شکل حیوانی شهوانی و خطرناک توصیف کردیم و او را بر حذر داشتیم از دنیای خارج از پستو ..
حرفش را جدی نگرفتیم
شهادتش را نپذیرفتیم و
در تقسیم غنائم و اموال کمترین سهم را برای او تصور کردیم
خانه را تنها جای امن جهان برایش قرار دادیم
بدون ارتباط با دنیای بیرون .
زن بیخبر در پستوهای تاریک و به دور از اجتماع بار بیاید از حقوق خود بی خبر می ماند و
زن بیخبر از حقوق خود ، مطیع و فرمانبردار و خرافاتی
بار میآید
در درون خود زنان پستوهای تاریک و نمور را تعمدا ناآگاه آرزو میکردیم ....
زن ناآگاه پستو دختر ناآگاه بار میاورد
زنان پستو دختران پستو تربیت میکنند
دخترانی مطیع و فرمانبردار
زنان پستو دختر ترسو پرورش میدهد
آری ما این حقیقت را میدانستیم که اگر
زن از چهار دیواری حجاب رها می شد
به حقوق خود آگاهی می یافت
می فهمید مردش تنها خدای روی زمین نیست و اصلاً خدا نیست ....
اگر میفهمید شجاع ترین و قوی ترین مرد دنیا نیست....
اگر در میافت همه حرف هایش درست نیست
مطالبه گر میشد ....
پرسشگر میشد .....نافرمانی میکرد .....
و این برای جایگاه مردان خطر ناک بود
زن اگر با قبول مسئولیت های اجتماعی ذرهذره رشد میکرد و قدرت میگرفت ....
کم کم مزه قدرت میرفت زیر دندانش و مزه مزه میکرد و
می چشید ....
این یک حقیقت غیر قابل کتمان است که:
احساس قدرت شجاعت میآورد
جرات میآورد و...
آنگاه او جرات مخالفت پیدا می کرد ....
زن اجتماعی و باسواد می توانست شوهر خود را به چالش بکشد ...
می توانست جلوی هر فرمان مرد یک چرا بگذارد ...
می توانست او را بازخواست کند و جلوی خودخواهی های مردانه اش بایستند و مقاومت کند.....
و این خطر ناک بود برای تمامی مردان ...برای حکومت چند هزارساله مردان ..
و از این رو در یک اقدام هماهنگ و با تکیه بر قانون نانوشته میان خودشان دست به فریب جمعی زدند و این همه اجحاف را لاپوشانی کردند
من باور دارم در این دوران سیاه استثمار جنسیتی مردان نه تنها به زنان ظلم و تعدی روا داشتند بلکه بیش از آن به خود به همجنسان خود و به انسانیت ظلم و تعدی. کردند
و عملاً نیمی از انرژی و وقت خود را صرف تداوم این #حکومت_پنهان_مردسالاری کردند و اگرنبود ....
اگر نبود چنین توهمات احمقانهای و مردان دوشادوش و در کنار زنان تنها به رشد و بالندگی و پیشرفت فکر میکردند شک ندارم
در آمیختن ظرافت و نگاه ریزبین و نکته سنج و انعطاف پذیر زنان همراه با توانایی مدیریت همزمان کارهای مختلف که برآمده از پرورش و رشد مغز آنان بر اساس نیاز طبیعیشان در طول تاریخ بوده است و پرورش یافته بود (مغز زنان قادر است همزمان چندین کار را به طور هماهنگ مدیریت کند که این کار از مردان بر نمیآید )
اگر با جدیت و تلاش سخت و پایداری و حس مبارزه طلبی بی امان برای دستیابی به هدف مردان میآمیخت
بی شک به چنان رشد و بالندگی دست میافتیم که قابل تصور نبودو امروز انسانیت و انسان جایگاهی ورای تصور میداشت
پستو : آشپزخانه های تنگ و تاریک قدیمیو نمور
✍️ : #سعیدعرفانی