ویرگول
ورودثبت نام
سعیدعرفانی
سعیدعرفانی
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

#کجا_بود_خدا



روز آن واقعه سخت و نفس گیر کجا بود خدا

وسط معرکه بین من و تقدیر کجا بود خدا


سرنوشت هرچه دلش خواست به پیشانی نبشت

پس در آن روز ازل لحظه تحریر کجا بود خدا


شب یلدای پر اندوه و دل نازک پر غصه ما

وقت کابوس شب و وحشت تصویر کجا بود خدا


دست تقدیر گره انداخت به کارم شب و روز

وقت نومیدی از حکمت و تدبیر کجا بود خدا


شیخ بر منبر خود بسط خرافات و ریاکاری کند

وقت ترویج ریاکاری و تزویر کجا بود خدا


مصلحت هرچه که باشد همه گنجد به حدیث

وقت ارجاع خرافات به تفسیر کجا بود خدا


موقع حد زدن مستی شنیدم که به آواز بگفت

وقت شلاق درید جامه به تعذیر کجا بود خدا


آسمان منتظر پر عقاب است در آن اوج شکوه

شب دلتنگی ما در غل و زنجیر کجا بود خدا


گفتش بس کن و عرفان دگر افسانه ز بیداد مگو

گفت وقت سحر و ناله شب گیر کجا بود خدا


#سعیدعرفانی


اطلاعات مربوط به شعر

نوع سروده : غزل

ردیف : کجا بود خدا

قافیه : تقدیر ، تحریر ، تصویر ، تعذیر ....

وزن عروضی :

مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن

رجز مثمن مطوی

آسمان منتظر
سعیدعرفانی .ساکن مشهد ..تحصیلات : تکنسین فنی تاسیسات ، لیسانس ادبیات شغل حرفه ای :پیمان کار تاسیسات .کار فرهنگی : شاعر ،طنز نویس منتقدادبی و اجتماعی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید