یک سنگ کوچیک گذاشتم سر راهش
راهش و عوض کرد
ای کوچولوی باهوش !!!
نمی خواد انرژی مصرف کنه برای برداشتن سنگی که توانایی حملش و نداره
خب خب
بزار ببینم اگه سنگ کوچیکتر بزارم چی کار میخوای انجام بدی
یک سنگ کوچیکتر گذاشتم
از کنارش گذشت
آره خب
وقتی می تونی میانبر بزنی چرا باید انرژی مصرف کنی
به مورچه هایی که روی دیوار پشت بوم ردیفی حرکت می کردن نگاه کردم
همیشه شاخکاشونو به هم می مالیدن
برای برقراری ارتباط
حالا اینو چی میگی ؟!
دستم و گذاشتم روی دیوار و عرض دیوار و با دستم پوشوندم
دیگه راه فراری نداری هانی !!
اومد نزدیک
ایستاد
تامل کرد
برگشت و راهش و عوض کرد
می دونی چیه بیبی ؟! من مثل تو نیستم
شاید دنبال راهی باشم که انرژی کمتری مصرف کنم برای رسیدن به خواسته م
اما قرار نیست ازش دست بکشم !!
می دونی فرق من و تو باهم چیه ؟
تو فقططط دنبال غذایی
غذا همه جا پیدا میشه
لازم نبود حتما از دست من عبور کنی تا به غذا برسی
اما اون چیزی که من میخوام اینجا نیست
و نمی تونم برگردم
راه برگشتی نیست
زنده ام به امید دیدن اون روز
شاید فکر کنی می دونی من چی می خوام
همین نشون میده که نمی دونی
دستم و گذاشتم روی مورچه و له کردمش
یه مزاحم کوچولو که فقط غذا می خواست
اما غذای تو غذای منم هست و براساس زنجیره غذایی و طبیعت بشر باید بهت بگم شرمنده مرامتم اما چاره ای نبود تو داشتی برام مزاحمت ایجاد می کردی و منم از سر راه برداشتمت
قبول کن اگه تو هم جای من بودی همین کار و انجام می دادی
اگه منم برای تو مزاحمت ایجاد می کردم و تو توانایی اینو داشتی که منو با یک حرکت له کنی
تعلل نمی کردی
قانون طبیعت همینه
یا باید شکار باشی یا شکارچی
باید کنار بزنی یا از سر راهشون کنار بری تا به خواسته های پلیدشون برسن
نگو که خواسته های من پاکن !! ادعای صداقت نکن !!
جاش برسه خون می ریزی برای رسیدن به بیشتر
یادمه تو دینی می خوندیم مهربانی و گرایش به سمت خوبی در ذات انسانه
این جمله درسته در صورتی که بدونیم مهربانی و خوبی رو چطور معنا کنیم !!
به جنازه ی مورچه نگاه کردم
مورچه های دیگه از کنارش عبور می کردن
بدون اینکه توجهی به جسد دوست مردشون بکنن
و این پایان کار تمام موجوداتی هست که تصمیم گرفتن شام شب عیش و نوش خوک ها بشن
شکارچی خوبی نبودی اما افتخار کن به خودت
چون خوب شکم بعضیا رو پر میکنی ......
~•°stargirl°•~
