
سلام کوچولو شیطون
حالت چطوره ؟
می دونستی امروز تولد 21 سالگی منه ؟
چی ؟
میدونم عزیزم لازم نیست بگی هنوز 3 سالته خودم بهتر از هرکسی میشناسمت
میدونی خیلی تو این یک سال اذیت شدم
اونقدری که فکر نمیکردم تولد 21 سالگیم و ببینم اما دیدم
اونقدری که فکرشو نمی کردم دوباره بیام و جلوی این کیبورد بشینم و راجع به تولد 21 سالگی بنویسم خودمم باورم نمیشه
می دونی از فکر کردن به آینده های دور خسته شدم
دلم میخواد حال و دریابم
دلم میخواد صدای ناب کیبورد و نوش کنم
با یکم کیک تولد و یه سورپرایزی که واقعاااااا سورپرایز بود
خوشحالم که واسه بقیه اینقدری ارزش دارم که وقتی از روی شوخی میگم دلم میخواد سورپرایز بشم ،روز بعدش این خوشگله گردنم باشه

خب باید بگم 20 سالگی واقعاااااا عجیب بود (21و تموم کردم )
پر از فراز و نشیب
بچه ها می گفتن دوران مضخرفیه من می گفتم نه
ولی از حق نگذریم مضخرف نبود
فقط سخت بود و پرتنش و عجیب !!!
راستش هنوز روز تولدم نرسیده اما از الان منتظرم ببینم کیا تبریک میگن برن تو لیست مخاطبین مورد علاقم و کیا تبریک نمیگن که برن تو بلاک لیست من سر تولدم شوخی ندارم با خیلیا سر همین قضیه قطع ارتباط کردم 😂😂😒

خب من خط و نشونام و کشیدم
تولدم و اعلام کردم
شماره کارتمم میزنم هدایای نقدیتونو می تونین از اون طریق برام واریز کنین قبول میکنم 😜😂
گرچه دلم میخواد سورپرایز بشم ولی خب بازم واریزی هاتونو قبول میکنم 😂

از دلتنگیم برای خونه نگم که از بعد عید خونه نرفتم
حتی دلم واسه اوسکول کردن موتوریای مستی که تو راه پارک تک چرخ می زنن هم تنگ شده
خیلی چیزا هستن که دلم براشون تنگ شده و مطمئنم تنگ میشه
دلم واسه شب نشینی هایی که کنار خانوادم روی پشت بوم می نشستم و ستاره هارو تماشا می کردم تنگ شده
می دونین اون موقع همه درگیر حرفا و کارای خودشون بودن
می دونین اون موقع همه درگیر حرفا و کارای خودشون بودن
ولی فقط خدا می دونست من تو چه دنیایی داشتم سیر میکردم
بین سیاره ها پرواز میکردم و با ستاره ها هم زبون می شدم
اون شبا نمیدونستم قراره یه روزی حسرت سادگی اون دورهمی ها رو بخورم
حتی الانم نمیدونم که شاید در آینده یه روزی حسرت این روزا رو بخورم
ما عادت داریم همیشه حسرت بخوریم
وقتی تو زمان حال زندگی نکنی همین میشه
حتی هنوزم قلبم بین سکانسای فیلم سوپرنچرال گیر کرده

هنوزم گاهی خوابایی مربوط به اون سریال میبینم
انگار درونم رسوخ کرده
مخصوصا اون شخصیت سرکش و مغرور دین وینچستر
دلم پیش اون شبایی که با رفیقم میرفتیم ویدیو کلوپ سر کوچمون تا قسمت جدید شهرزاد و بگیریم تنگ شده

چقدر زود قدیمی شد !!
دلم برای پر پر زدن واسه اینکه ببینم تهش شهرزاد به فرهاد میرسه یا نه تنگ شده
شبا که می خوابیدم بارها سکانسا رو تو ذهنم مرور میکردم و دیالوگ های ساختگی توی ذهنم میساختم و نقشش و میدادم به بازیگرا (آخرشم شهرزاد اونقدر این دست اون دست شد نفهمیدیم چی به چیه )
بعد از شهرزاد دیگه سمت سریالای نمایش خانگی نرفتم
حتی بعد از سوپرنچرالم دیگه هیچ سریالی نظرم و جلب نکرد
همشون تو دو قسمت اولشون جذابیتشونو از دست می دادن برام
و بعد از مدت ها انگار سم و دین وینچستر تو ذهنم رستاخیز می کردن
خیلی زود گذشت
همه چیز عجیب میگذره
حتی آدما از زندگیمون
حتی حدفاصل بین فوت کردن شمع تولد 20 سالگی و 21 سالگی
Had a Dream
i was high
holding on to the sky
But i heard your voice and stopped myself from falling
to be continued, follow the stargirl life story by this page😉⭐🌙🌠 .....

~•°stargirl°•~
1404/02/10