
خب که چی مثلا ؟
تهش قراره چی بشه ؟
مدال دختر خوب سال و بهت بدن ؟
بعدش چی ؟
اون مدال قراره سال ها توی کمد اتاقت خاک بخوره
ولی فقط اون نیست که داره خاک میخوره
یه نفر همیشه توی ذهنت هست که داره خاک می خوره
پشت میله هاست
بی گناهه
شاید آدم بدی باشه
شاید خسیس باشه
شاید افسرده باشه
ولی اون هست
وجود داره
داره نفس میکشه
داره التماست میکنه وجودش و انکار نکنی
فکر کردی قراره چه اتفاقی بیفته ؟
فکر کردی بعد مرگت همه میگن خدابیامرز آدم خوبی بود ؟
آره میگن ولی فقط بعد مرگت
پس تمومش کن لعنتی
اگه از حضور توی اون مراسم نفرت داری بگو نهههههه
اگه تو صف نانوایی اون خانمه ازت جلو زد بگو هی کجااااا ؟!(خودم هنوز به این درجه نائل نشدم )
گور بابای حرف مردم اگه قراره باهاش ازدواج کنی پس باهاش برو بیرون به خودت احترام بزار اجازه بده بشناسیش اجازه بده اشتباه کنی به خودت فرصت بده تجربه کسب کنی
هر دقیقه نظر مردم نسبت به خیلی چیزا عوض میشه نزار شخصیتت تابع این نظرات متغیر باشه به شخصیتت ثبات ببخش
این تنها لطفیه که می تونی در حق اون زندانی درونت بکنی
باهاش صحبت کن
آزادش کن
اجازه بده رها باشه
اجازه بده وقتی عصبانی میشه فریاد بزنه
اجازه بده با صدای بلند بخنده
کسی صدای گریه هاش و نشنید
بزار صدای خنده هاش تو آسمون این شهر بپیچه
بزار صدای خنده های اونم جزئی از پلی لیست این دنیا باشه
دنیایی که گوشش از صدای خنده ها و گریه های خیلیا پره ....
~•°stargirl°•~