Kei
Kei
خواندن ۱ دقیقه·۱۰ ماه پیش

اولین

نمی‌دونم چی باید بگم. نمی‌دونم از کجا باید شروع کنم به پناه بردن به چیزی بیرون از جمجمه‌ی کثیف و شلوغ سرم. مثل همیشه، مثل تقریبا ۹۰ درصد زندگیم این بار هم نمی‌دونم باید چه کلماتی رو کنار هم بچینم تا بتونم از زندانی که سالهاست توش دارم می‌پوسم فرار کنم. همونقدر که موقع انتخاب شلوار، برای خرید یک کیلو سیب زمینی دچار شک و تردید می‌شم، همونقدر برای انتخاب کلمه‌ی درست و مناسب احساس خفگی بهم دست می‌ده. بله، احساس خفگی. من وقتی به دنیا اومدم فرشته چپ و راست نداشتم بلکه فرشته عذاب وجدان و فرشته شک و تردید تو کل زندگی‌م همراهم بودن. فرشته هایی که کافیه تا از خط قرمزاشون عبور کنم تا با دستای سنگینشون جوری گلوم رو فشار بدن که اشک از چشمام جاری بشه و قفسه‌ی سینم مثل یک بادکنک باد بشه. جالبه حتی دیگه یادم نیست اول متن داشتم راجع به چی حرف می‌زدم. من یک آدم عادیم؟ با ما همراه باشید

من کِی هستم. کِی مخفف کیوانه ولی اسمم کیوان نیست. سئو کار می‌کنم و دانشجوی پیراپزشکی‌ام. پیرو تراویس بیکل و تارانتینوام. و بله زندگیم پر از تناقضه.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید