کتاب امواج اراده ها گوشه ای است از اراده و توان ایرانیان به سمت خودکفایی و پیشرفت و تهیه شده در واحد تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه ی فرهنگی انقلاب اسلامی که توسط انتشارات راه یار به چاپ رسیده است. برای خرید این کتاب از کتاب فروشی های معتبر مثل کتاب قم گنج صادق و حاجت بوک و نشر راه یار اقدام نمایید
بنده چند بار پیشرفتهای سلولهای بنیادی را در چند سخنانی بر زبان آورده بودند از دانشمندان کشور و بعضی از دانشگاهها به من نامه نوشتند آقا این قضیه را شما انقدر نگویید این واقعیت ندارد اینجور نیست اینکه میگویید در سلولهای بنیادی پیشرفت کردند و در شبیه سازی کلونینگ دارند تمرین و کار می کنند باور نکنید چنین چیزی اتفاق نیفتاده و نخواهد افتاد ه گوسفند شبیهسازی شده را جلوی چشم همه قرار دادند که در سمیناری که تشکیل دادند دانشمندان معروف دنیا زیستشناس های درجه یک دنیا آمدند مصاحبه کردند و تصدیق کردند که پیشرفتها پیشرفتهای محیرالعقول ایست آن وقت یک عدد از دیر باور ها باور کردند
25 اردیبشهت 1386
آشنایی بیشتر با کتاب امواج اراده ها:
او می گفت از «آنها» شروع میشود، من می گفتم از «ما» شروع میشود. میگفت باید از مبنا و زیرساخت ها شروع کنند، میگفتم نه، اول باید از خودمان شروع کنیم. میگفت در کاری که به تو مربوط نیست دخالت نکن، میگفتم به چیزی که جزئی از ماست، نمیشود بی توجه بود. میگفت بالادستیها باید اراده کنند و بخواهند، میگفتم خودمان باید عزم و اراده داشته باشیم و بخواهیم. مانده بودم چگونه حرفم را ثابت کنم. فکرم به جایی قد نمیداد. تحلیل بلد نبودم. درک درستی از واقعیت ها نداشتم. ظرفیت ها برایم گنگ و مبهم بودند. باید روشی برای تحلیل پیدا می کردم. درست هم بود، بدون سند و مدرک نمیتوانستم حریف ابهام و انکار این وآن شوم.
باید از اراده و حرکت و تغییر و تکامل، مجسمه ای میساختم و همه را به دیدن آن دعوت میکردم. باید تجربه ها و تحلیل هارا براستدلال های منطقی سوار میکردم تا به قاعده تبدیل شوند. جست وجو را شروع کردم. بیرون کشیدن سوزن از انبار کاه ، نیاز به سرنخ داشت. تازه کار بودم و اول از همه سراغ کاربلدها رفتم.
رضا امراللهی
ماه گفته بود: «من می خواهم ۲۳ نیروگاه اتمی بسازم.» معلوم بود روی هوا حرف می زند، بدون هیچ اطلاعی. برای ۲۳ نیروگاه باید ۵۰۰ مهندس میداشت، ۲۳ نیروگاه را چه کسانی می خواستند بگردانند؟ بعد از انقلاب امام حواسشان به همه جا بود. حتی همین حرفهای شاه را رصد کرده بودند و درباره اش می پرسیدند. زمانی که اول انقلاب خدمتشان رسیدم برای ارائه گزارش، اول از همه پرسیدند آن مسئله ای که شاه درباره انرژی خورشیدی میگفت، چیست؟ همان جایکه خوردم.
امام در آن شلوغیها و اوضاع به هم ریخته اول انقلاب به این ریزه کاری ها دقت داشتند. ایشان حتی درباره نیروگاه های اتمی هم پرسیدند و در نهایت درباره انرژی هسته ای. من از وضعمان گزارش دادم و گفتم: «الان در حد خیلی نازلی هستیم.» متخصصهای ماهم بعد از انقلاب کار را ول کرده و رفته بودند. خارجی ها هم که حاضر به همکاری نبودند. مادر وضع پایه بودیم؛ اما خدمت امام عرض کردم: «می خواهیم کم کم این کار را جلو ببریم.» من عین واقعیت را خدمت امام گفتم و گزارشی از کارهایی که تا آن روز انجام شده بود را ارائه دادم. آخرکار، شادابی توی صورت امام مشخص بود و از ما تشکر کردند.
صفحه 117 از کتاب امواج اراده ها
پیشنهاد کتاب: عصرهای کریسکان